سرگذشت ملیجک دربار + عکس
ملیجک روزگاری مقربترین فرد در نزد ناصرالدین شاه قاجار محسوب میشد و شاه او را ملیجک ثانی خود میخواند، اخترالدوله دخترش را به او داد و غلامعلی پسر محمدخان شد داماد شاه!
امینه اقدس یا همان زبیده خانم که از گروس به عنوان خدمه به دربار ناصری راه یافته بود و اندکی بعد شد صیغه شاه، به علت زرنگی و کاردانی و نیز امانتداری آنچنان ارج و قربی در دربار پیدا کرد که برادرش محمدخان را نیز به سلک خدمتکاران حرم شاهی درآورد. محمدخان که با دسایس امینه اقدس پیش شاه عزیز شده بود به امینالخاقانی ملقب میشود. وی علاوه بر این لقب رسمی طبق مرسوم ناصرالدین شاه که لقبی مضحک یا خندهدار به هر کس میداد، لقبی جدید یافت؛ ملیجک. و این لقب در کنار دیگر القاب خندهدار درباری همچون؛ مردک، زیقوله، شغالالدوله، موچولخان و غیره خوب جا خوش کرد!
دلیل این لقب آن بود که در کودکی محمدخان، وی به دلیل ندانستن کامل زبان فارسی زمانی که به دنبال گنجشکها نهاده بود با زبان گروسی آنان را ملیجک صدا میکرد. این نام پیش شاه خوش نشست و لقب ملیجک را به وی اعطا کرد. لقبی که بعدها جزو نام وی شد و سپس به فرزندش «غلامعلی خان یا ملیجک ثانی» رسید.
در این میان، امینه اقدس (همسر مورد علاقه ناصرالدین شاه) که بچهدار نمیشد فرزند بزرگ برادرش را که یکی دو سال بیش نداشت به صورت کاملاً محرمانه پیش خود نگاه داشته بود. چون میدانست شاه از حضور جنس مذکر از هر نوع در حرم شاهی غضبناک میشود. گفته شده است زمانی که شاه مریض احوال در اتاق امینه اقدس به سر میبرد غلامعلی به دنبال ببری خان معروف (گربهای که به شدت مورد علاقه شاه بود) وارد اتاق شاه شد و در عالم کودکی و بیخبری شاه را وادار میکند که از اتاق خارج شود. خروج شاه مصادف با سقوط سقف میشود. شاه این را معجزهای میداند که واسطه آن غلامعلی است. از همان لحظه محبت غلامعلی بر جان شاه مینشیند.
البته خود ملیجک از این ماجرا روایتی دیگر دارد. وی مینویسد هنگام ورودش به دربار، شاه در همان شب طبق معمول که زیر چلچراغی میخوابیده از این کار خودداری مینماید. همان شب چلچراغ با شدت به زمین برخورد میکند و شاه آن را از خوش قدمی ملیجک میداند. حال هر چه که بود ملیجک کوچک یا ثانی عزیز میشود و عزیزالسلطان نامیده میشود. امینه اقدس که علاقه شاه را به این کودک میبیند از فرصت استفاده کرده هر روز با تند کردن این علاقه تخم حسادت دیگران را از عزیزالسلطان در دلشان میکارد.
عزیز شاه چنان ارج و قربی پیدا میکند که بزرگان قاجار و دیگر زنان حرمسرا برای به دست آوردن عنوان و یا مقامی از شاه به وی متوسل میشوند و در بسیاری مواقع نیز به آرزوی خود میرسیدند. مال و منالی که امینه اقدس از این راه به دست آورد بی حد و حساب است. بعدها خود ملیجک نیز قدم در این راه پر منفعت گذاشت. در سالهای پایانی عمر ناصرالدین شاه اخترالدوله دختر شاه نیز به ازدواج ملیجک درآمد. دیگر عزت عزیزالسلطان تام و تمام شد. عمارت عزیزیه که ساختمان فعلی کتابخانه مجلس شورای اسلامی است از سوی شاه به دامادش داده شد.
دلیل این علاقه و محبت ناصرالدین شاه به این کودک چندان مشخص نیست. مهدیقلی خان مجدالدوله که به شاه بسیار نزدیک بود و حتی شاه را «تو» خطاب میکرد حکایت میکند که : «آن هنگام که ناصرالدین شاه دیوانهوار به عزیزالسلطان مهر میورزید، روزی در خلوت به او گفتم تو که فرزندان و نوههای زیبا و دوستداشتنی بسیار داری چرا به کودکی زشت و زردرو و الکن دل بستهای و با همه قدرت و وقار در مقابل او اختیار از کف نهادهای؟
شاه از گوشه چشم زمانی در من نگریسته گفت: اگر جز تو هر کس این سؤال را از من کرده بود سخت مجازت میشد ولی به تو میگویم که خود نیز به راستی دلیل آن را نمیدانم. شاید از آنجا که میباید کسی بدون چند یا حداقل یک عیب نباشد خداوند مهرورزی به ملیجک را عیب من قرار داده و در محبتش بی اختیارم ساخته. بارها خواستهام از خواستنش بگذرم ولی نه تنها نتوانستهام از او دل برکنم بلکه بیشتر به وی مایل گشتهام».
شاید ناصرالدین شاه واقعاً نمیدانست چرا اینگونه به وی علاقهمند است. ولی شاید بتوان یکی از دلایل آن را سادگی و بی پیرایگی ملیجک در برخورد با شاه دانست. وی به راحتی هرچه میخواست به شاه میگفت بدون اینکه ترسی بروز دهد. شاهی که از این همه تملق خسته شده بود تشنه این بیپیرایگی بود.
پس از مرگ ناصرالدین شاه وضعیت زندگی ملیجک رو به سادگی و دور شدن از دربار گذشت. اخترالدوله نیز پس از مدتی از وی جدا شد. و او که همچنان دختر نایبالسلطنه کامران میرزا را به همسری داشت، با انقراض سلسله قاجاریه به فراموشی سپرده شد و سرانجام در یکی از شبهای سرد زمستان 1319ش در یکی از کوچههای فرعی خیابان سعدی تهران در نهایت گمنامی تسلیم مرگ شد.
غلامعلی عزیزالسلطان، کامران میرزا، عبدالوهاب نظامالملک، فتحعلی وزیرنظام
عزیزالسلطان، یحیی لسانالحکما، نصرتالسلطنه
منبع: گاه نوشته های یک روزنامه نگار ، وبلاگ ققنوس
نظر کاربران
این آقا برده جنسی ناصر الدین السرطان قجر بود حالا اگه کسی بخواد غلامبارگی اون ملعون رو ماست مالی کنه...نمی تونه!.لعنت بر سلاطین خائن قجری.
پاسخ ها
این چه حرفی که می زنی؟
چون خیلی رک بوده ، محبوب بوده
برده جنسی...................!؟
چه مزخرفاتی !؟
خاک تو سرت واسه نظر دادنت
گفتند که بعد از ترور ناصرالدین شاه سران و امیر والامرا ارتش به قصر رفته و انتقام این مدت را با تکه تکه کردن ملیجک خود را آرام کردند چون که خیلی آنها را مسخره میکرده تا شاه بخنده.
ملیجک صادق ترین و وفادارترین خدمتگذار بدون توقع ناصرالدین شاه بود روحش شاد یادش گرامی
به نظرم قاطی شده. عکس های آخر مربوط به پسر ملیجکه. غلامعلی مگر پسر ملیجک اول نبوده؟
به نظرم نویسنده در این مورد اشتباه کرده.