پسر عاشق، مادر و خواهرش را کشت
پسر ۱۹ ساله کرجی که مادر و خواهر ۱۴ سالهاش را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود، از سوی کارآگاهان جنایی اداره آگاهی ملارد دستگیر شد.
ساعت ۱۹ روز شنبه همین هفته پسر جوانی سراسیمه از خانهشان در سرآسیاب ملارد، خیابان دانش غربی بیرون آمد و فریاد زد کمکم کنید، مادر و خواهرم کشته شدهاند. در پی فریادهای او، همسایهها از خانههایشان بیرون آمدند و پسر جوان را که وحشتزده بود، آرام کردند و خواستند وارد ساختمان شوند، اما پسر جوان که پیمان نام داشت، مانع از ورودشان شد.
در همین موقع یکی از همسایهها با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ ملارد کرج تماس گرفت و موضوع را خبر داد.
دقایقی پس از این حادثه، ماموران کلانتری ملارد عازم محل شدند و با مشاهده جسد زن صاحبخانه و دختر ۱۴ سالهاش معصومه، با هماهنگی قضایی اجساد را به پزشکی قانونی منتقل کردند. همچنین پسر خانواده (پیمان) را برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی ملارد انتقال دادند.
عوض کردن لباس قاتل، او را لو داد
ماموران در تحقیق از همسایهها متوجه شدند زن صاحبخانه به نام ملاحت به بیماری اماس مبتلا بوده و پسرش پیمان به عناوین مختلف با مادرش درگیری داشته است. روز حادثه نیز همسایهها صدای مشاجره و درگیری آنها را شنیدهاند و پس از فریادهای کمکخواهی پیمان، او را در خیابان با لباس خونآلود دیدهاند.
اما او به محض حضور ماموران، لباسش را عوض کرده است. با اطلاعات به دست آمده از همسایهها، ماموران به یقین رسیدند پیمان در مرگ ۲ عضو خانوادهاش نقش دارد.
کشف لباس قاتل در محل حادثه
ماموران با هماهنگی بازپرس مسلمی، رئیس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ملارد، محل حادثه را بررسی و لباس خونآلود پسر خانواده را کنار پمپ آب پیدا کردند. پیمان ـ متهم جوان ـ بازجویی شد و ادعا کرد، وقتی به خانه بازگشته، با اجساد مادر و خواهرش روبهرو شده است. با این حال تحقیق از او ادامه یافت تا این که او روز گذشته به این جنایت هولناک اعتراف کرد.
اعتراف به جنایتی هولناک
متهم ۱۹ ساله در اظهاراتش به پلیس گفت: من همیشه با مادرم اختلاف داشتم. مدتی پیش در پی علاقه به دختری، تصمیم به ازدواج گرفتم. اما خانوادهام مخالفت میکردند. مادرم میگفت باید ادامه تحصیل داده و خدمت سربازیام را به پایان برسانم و بعد از آن کاری برای خود پیدا کنم. اما من بدون توجه به این حرفها، مدام با مادرم درگیر میشدم.
متهم جوان درباره روز جنایت گفت: آن روز مثل همیشه با مادر و خواهرم درگیر شدم. مادرم خواست آرام شوم، اما من در اوج عصبانیت ابتدا ضربهای به سر مادرم زدم که بد حال شد و زمین افتاد. خواهرم به شدت ترسیده بود و جیغ میزد.
به سمت مادرم آمد تا او را نجات دهد که او را داخل حمام انداخته و در حمام را قفل کردم. در این هنگام از آشپزخانه چاقویی برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. او التماس میکرد رهایش کنم و فقط فریاد زد خدایا به دادم برس.
متهم گفت: دقایقی بعد صدای نالههای مادرم خاموش شد. خواهرم به در حمام میکوبید تا بیرون بیاید و مادرمان را نجات دهد. در همین موقع در حمام را باز کرده و او را به درون یکی از اتاقها پرت کردم و پس از کتک زدن، با همان چاقو ضربههایی به او زدم. خواهرم با التماس میخواست رهایش کنم، اما من سنگدل او را هم کشتم.
با صحنهسازی میخواستم از محل حادثه فرار کنم، اما خون آن دو بیگناه دامن مرا گرفت. متهم با قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ملارد روانه زندان شد.
تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد تا طی چند روز آینده صحنه جنایت را بازسازی کند.
منبع: جام جم
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
احتمالا تو بن بست هفتمش هم زندگی می کرده. عجب محله ای! حواستون باشه اگه یه وقت خدای نکرده مجبور شدید اونورا زندگی کنید اصلا تو خیابون دانش غربی (یا همون دخانچی خودشون) نرید، مخصوصا بن بست هفتم که به قول خود بنگاه داراشون آدم از سر اون کوچه که رد می شه نکشیده نعشه می شه. یعنی واقعا اون دختری که این پسر بچه عاشقش شده بوده قصد ازدواج با یه همچین پسری که نه درسش تموم شده بوده و نه سربازی رفته و نه کاری دست و پا کرده، داشته؟ واقعا آدم تعجب می کنه! اینم یه نتیجه دیگه از دوستی های خیابونی و احساسی
بله.....
دست گلش درد نکنه....
واقعا خسته نباشی.....................
che adamhayi peida mishan ha!!!!!
elahi bemiram vase in madar KHOUNE DEL BOKHOR BACHE BOZORG KON pesareye alvat