تاجرهای خیلی خفن اما زباله گرد!
در شرایطی که شهرداری اعلام میکند از بزرگترین مرکز بازیافت خود انتظار سود اقتصادی ندارد و تنها بخشی از زبالههای تهران را با اهداف زیست محیطی به کود کشاورزی تبدیل میکند، کاسبی زبالهگردها حسابی داغ شده است.
تا آنجا که گفته میشود زبالهگردها نهتنها به صورت خانوادگی که با تیمهای ساماندهی شده به تجارت طلایکثیف روی آوردهاند. آنها در انبارهای خانگی و شخصی حاشیه شهر زبالهها را تفکیک کرده و بخش بزرگی را روانه بازار غیررسمی تاجران ضایعات کرده و بخشی از اجناس و وسایل قابل استفاده را شست و شو داده و بازیابی کرده و با بساط کردن در سطح شهر دوباره به خود مردم میفروشند. بساطش را کنار مترو صادقیه پهن کرده است و پوتینهای زنانه میفروشد.
بهنظر نمیآید اجناسش نو باشد. نزدیکتر میروم و با دقت بیشتری نگاه میکنم. تمام فضای داخلی پوتینها را با روزنامه مچاله شده پرکرده است. کفش را که در دستم میگیرم رد سیاه واکس به انگشتهایم میماند. به کف کفشها نگاه میکنم و با دیدن سنگریزه فرو رفته در بافت کفی و ساییدگی آن مطمئن میشوم که دستدوم هستند.
برای هر پوتین باتوجه به کیفیت و میزان کارکرد آن قیمتی تعیین کرده است اما قیمتها بیشتر از ٧٠هزار تومان نیست. میپرسم دستدوم هستند؟ میگوید: اگر دستدوم نبودند که ٤٠٠هزار تومان قیمتشان بود. پوتین ساق بلند چرمی را بالا میگیرد و میگوید: دقیقا همین مدل را در پاساژ قائم تجریش کمتر از ٥٠٠هزار تومان نمیتوانی پیدا کنی اما من این کار را بهخاطر اینکه یک ماه پوشیده شده است تنها ٧٠هزار تومان میفروشم.
دوباره میپرسم: اینها دستدوم ایرانی هستند یا خارجی؟ با حاضرجوابی خاصی میگوید: برند خارجی است که پای از مابهتران بوده است. سرش شلوغ شده است و پوتینها به سرعت معامله میشود. نه فرصت سوالهای بیشتر پیش میآید نه تمایلی به جواب دادن نشان میدهد.
بساط زباله فروشها در حوالی ایستگاههای مترو نمونه این بساطیها را در نقاط دیگری از شهر و اغلب در حوالی ایستگاههای مترو دیدهام. بساطهای کوچکی که گاه گدار کنار مترو هفتتیر برپا میشود و ژاکتهای بافتنی یا مانتوهای دستدوم میفروشند یا بساطی که کنار مترو نواب کیفهای دستدوم میفروشد.
با یکی، دو مورد دیگر هم که روسری و لباسهای دستدوم میفروشند، در خیابان سلسبیل تهران برخورد داشتهام. مهمترین جاذبه بساطهای کهنه فروش قیمتهای ارزانشان است. درحالیکه ارزانترین روسریهای نو حدود ١٠ تا ١٥هزار تومان قیمت دارد در بساط کهنهفروشها میتوانی روسریهای تقریبا نو را با قیمت ٢ تا ٥هزار تومان پیدا کنی. کیفها بیشتر از ٢٠هزار تومان قیمت ندارند و مانتوهای ١٠ و ١٥ هزار تومانی را تنها میتوانی از کهنهفروشها بخری. مانتوهایی که گاه در نوفروشیها ١٠٠ تا ١٥٠هزار تومان قیمت خوردهاند و کیفهایی که معادل نویشان را با کمتر از ٥٠هزار تومان نمیتوانی گیر بیاوری.
با معرفی خودم بهعنوان خبرنگار، از کهنه فروشی که چند متر آن طرفتر از مترو نواب کیفهای زنانه میفروشد، میپرسم این کیفها از کجا میآید؟ ... کمی جا میخورد و میگوید: ما این کیفها را از شمال شهر میخریم.
میپرسم: از چه کسی میخرید؟ مگر آنجا کیف دست دوم میفروشند؟
طفره میرود و در پاسخ میگوید: بالاخره ما میدانیم از چه کسی بخریم.
در پاسخ به کنجکاویهایم عصبانی میشود و میگوید با خبرنگار مصاحبه نمیکند. شاید میترسد با گفتن این واقعیت که کیفها از سطلهای زباله میآید، مشتریانش را ازدست بدهد.
همه زبالهها تبدیل به پول میشوند
زباله جمعکنهای خیابانمان را هرشب بعد از برگشتن از روزنامه میبینم. به پسر نوجوانی که تا کمر درون سطل مکانیزه خم شده است و چیزهایی را روی چرخ دستیاش میگذارد نزدیک میشوم. میگویم: حواسم نبود فکر کنم گوشیام را با کیسهای زباله درون سطل انداختم، میشود کمی آشغالها را هم بزنی؟ انعامت را هم میدهم.
تا اسکناس ١٠ هزار تومانی را جلویش میگیرم شروع به جستوجو میکند. میپرسم: این آشغالها را چکار میکنید؟
خیلی خلاصه میگوید: میفروشیم. میگویم: یعنی کیف و کفش و لباس و اینجور چیزها را هم میفروشید یا فقط کاغذ و فلزات و... را؟
جواب میدهد: همه را میفروشیم. کیف و کفش و لباسها را میشوییم و تمیز میکنیم دوباره به خود مردم میفروشیم. کاغذ و فلز و قوطی را هم به یکسری مشتریهای دیگر میفروشیم.
به شوخی میگویم درآمدتان هم خوب است نه؟ فقط میخندد و با لحنی که گویا تمایلی به ادامه گفتوگو ندارد، میگوید: خانم اینجا گوشی موبایل نیست. اگر میخواهی شمارهات را بگو تا زنگ بزنم و پیدایش کنم. با گفتن اینکه سایلنت است سوالهایم را تمام میکنم تا برود.
تاجران زباله صنف مشخصی ندارند
پیداکردن خریداران ضایعات و انواع زباله کار چندان دشواری نیست. بسیاری از آنها آگهیهای متعددی در اینترنت منتشر کردهاند و هر صاحب آگهی به صورت تخصصی دستهای از ضایعات را خریداری میکند. عدهای ضایعات چوب و کاغذ را خریداری میکنند و دستهای دیگر ضایعات شیشه و فلز و بخشی دیگر از بیزنسمنهای زباله کار خود را به خرید ضایعات انواع پلاستیک اختصاص دادهاند.
با یکی از آنها که کار خرید ضایعات فلز را انجام میدهد و در آگهیاش نامی از خود نبرده است تماس میگیرم. میگوید مشتری طیف گستردهای از افراد است از کارخانهداران و صاحبان صنایع تا زباله جمعکنها. میپرسم: خریداران ضایعات و زبالهها جای مخصوصی دارند؟
جواب منفی میدهد و میگوید: شاید بتوانم بگویم تمام خریداران ضایعات تنها به چند خط تلفن و یک انبار محدود میشوند. بیشتر آنها به شما نشانی خاصی نمیدهند و شخصا برای خرید ضایعات به سراغتان میآیند. این کار به آن خاطر است که خریداران ضایعات بهویژه ضایعات غیرفلزی صنف و تشکل مشخصی ندارند و شاید بتوان گفت نوعی شغل و حرفه غیررسمی با تعداد زیادی شاغل است که مجوز خاصی برای تأسیس دفتر ندارند.
این فعال بازار غیررسمی معامله ضایعات میگوید: زباله جمعکنها معمولا در حاشیه شهر و شهرستانهای اطراف تهران انبار شخصی دارند یا زبالهها را در خانهشان تفکیک و ذخیره میکنند. آنها تعداد مشخصی از خریداران انواع ضایعات را میشناسند و معاملات خود را با این افراد انجام میدهند.
در بازار خرید و فروش ضایعات فلزی هر کیلوگرم آهن حدودا ١٠٠٠، آلومینیوم ٤١٠٠، مس ١٧ هزار، برنج ١٢هزار و ٨٠٠ و چدن ٩٠٠ تومان قیمت دارد.
قیمت انواع زباله در بازار ضایعات
با صاحب آگهی دیگری که خود را نوری معرفی میکند و خریدار ضایعات چوب است تماس میگیرم. نوری میگوید تولیدکننده زغال است و برخلاف سایر خریداران ضایعات تنها نقش واسطه را ندارد. او می گوید بهترین و گرانترین چوبهای خریداری شده از فروشندگان ضایعات باغی و چوب درختان هرس شده است که کیلویی ١٢٠ تا ١٥٠ تومان خریداری میشود و بیارزشترین چوبها، چوبهای نئوپان و امدیاف است که معمولا خریداری ندارد.
بهگفته نوری هر کیلوگرم از سایر چوبهای مستعمل که قابل بهرهبرداری در صنایع چوبی، مبلمان و نجاری است بین ٣٠ تا ٨٠ تومان خریداری میشود. نوری خود را مشتری طیف گستردهای از ضایعات فروشها میداند؛ از باغداران و کارخانجات تا زباله فروشها.
این فعال بازار معامله ضایعات میگوید: زباله جمعکنها نیز بخشی از معاملهکنندگان هستند و آنها چوبهای هرس شده درختان را با توجه به ارزششان پیش از رسیدن ماشینهای شهرداری برداشته و به انبارهای خود حمل میکنند.
علاوهبر چوب و فلز، سایر انواع ضایعات نیز با توجه به کاربردشان ارزشگذاری شده و با قیمتهای مشخصی از زباله جمعکنها خریداری میشوند. به جز مواد پلیمری و پلاستیک صنعتی که ضایعات کارخانجات بزرگ هستند و دستهبندی قیمتی مشخصی دارند، انواع پلاستیک موجود در زبالهها قیمتگذاری مشخصی دارد.
هر کیلوگرم نایلون سفید با قیمت ١٠٠٠، بطری پلاستیکی ٧٠٠ و پلاستیک رنگی ٥٠٠ تومان و هر کیلوگرم کارتن ٢٠٠ تومان از زباله جمعکنها خریداری میشود.
در این بازار شیشه ضایعاتی نیز به انواع مختلفی دستهبندی و قیمتگذاری شدهاند. هر کیلوگرم شیشه سفید ساختمانی ١٩٠، شیشه رنگی ١٣٠، بطری سفید و رنگی ١٦٠، بلور سفید ٢١٠ و سکوریت و میرال ١٩٠ تومان در بازار ضایعات فروشها معامله میشود.
در این میان شهرداری که مبلغ مشخصی را بهعنوان عوارض پسماند از شهروندان دریافت میکند تنها کار بازیافتی که درحال حاضر روی زبالهها انجام میدهد بازیافت زبالههای خوراکیها و مواد قابل جذب به صورت کود ارگانیک کمپوست است. این فرآیند بازیافت زباله که در بیشتر شهرهای ایران نیز انجام میشود، در تهران در محلی نزدیک به کهریزک انجام میشود.
شهرداری در این مرکز که به مرکز پردازش و دفع آرادکوه معروف است در هر شیفت و با ٢٠٠ کارگر حدود ٣٢٠ تن کود کمپوست تولید میکند و سایر زبالهها دفن یا سوزانده میشود. این در شرایطی است که محمدباقر قالیباف شهردار تهران اعلام کرده است شهرداری به این مرکز نگاه اقتصادی ندارد و تولید کمپوست را تنها با هدف رفع چالشهای زیستمحیطی انجام میدهد.
به این ترتیب زبالههای تهران که حجم روزانه آن به ٧ تا ٨هزار تن میرسد منبع درآمد نامشخص اما قابل توجهی برای زبالهگردها ایجاد کرده است. زبالهگردهایی که گفته میشود به صورت خانوادگی یا حتی در تیمهای سازماندهی شدهتر به این کار پردرآمد اشتغال دارند.
نظر کاربران
ولی در عوض می دانید چه گند و کثافتی را تحمل می کنند
شاید شغل این افراد غیر رسمی و به نظر خیلی ها بی ارزش باشد ولی باید قبول کنیم که با این کار هم برا خودشون منبع درامد درست کردن هم به محیط زیست خدمت میکنن