حکم عاملان قتل قهرمان وزنه برداري صادر شد
با حکم دادگاه کيفري استان تهران، متهمان قتل يعقوب محبوبوند، قهرمان سابق وزنهبرداري کشور، به قصاص، حبس، شلاق و جريمه نقدي محکوم شدند.
اواخر خردادماه امسال مرد جواني با حمله به يعقوب محبوبوند قهرمان سابق وزنهبرداري کشور در شهريار، او را با ضربات قمه به قتل رساند و متواري شد.
پس از اعلام گزارشهاي مردمي درباره اين حادثه مأموران پليس در محل حاضر شدند اما شاهين، متهم به قتل يعقوب از محل فرار کرده بود و اثري از او نبود تا اين که مدتي بعد شناسايي و دستگير شد.
به گفته شاهدان حادثه، شاهين بعد از اين که دختر مورد علاقهاش را مقابل خانهاش از موتور پياده کرد، با تعدادي از همسايهها درگير ميشود؛ او به خانه مي رود و همراه تعدادي از دوستانش به محل برمي گردد و اينبار در درگيري دوم، يعقوب را به قتل مي رساند.
بعد از دستگيري متهم و صدور قرار مجرميت، پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد که روز گذشته در شعبه ۷۱ دادگاه کيفري به رياست قاضي نورا... عزيزمحمدي مورد رسيدگي قرار گرفت.
در ابتداي جلسه علي عطار نماينده دادستان با قرائت کيفرخواست گفت: شاهين اواخر خرداد امسال مردي به نام يعقوب را به قتل رساندهاست. شاهين پس از قتل يعقوب، مردم حاضر در محل را با چاقو تهديد و بعد با همکاري بهنام، شوهرخواهر و پدرش از محل فرار کرد.
او دو ماه فراري بود و بعد از آن توسط پليس دستگير شد. بنابراين درخواست مجازات شاهين متهم رديف اول به اتهام مباشرت در قتل يعقوب و شربخمر، بهنام به اتهام معاونت در قتل و تسريع در فرار متهم رديف اول و همچنين اميد شوهرخواهر و احمد پدر شاهين، به اتهام فراري دادن شاهين را دارم.
در ادامه جلسه، اوليايدم مقتول در جايگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
همسر مقتول درباره شب حادثه به قاضي گفت: کارت عابربانک شوهرم را برداشتم تا از دستگاه خودپرداز پول بگيرم. با دخترم بيرون رفتهبوديم نيم ساعتي طول کشيد تا برگرديم. شوهرم داشت کاجهايي را که تازه جلو در کاشته بود آب ميداد.
بعد از نيمساعت وقتي برگشتم ديدم کوچه شلوغ است. شوهرم يک چوب برداشته بود. پسرعمه شوهرم را ديدم که دستش خوني است، فهميدم دعوا شده به شدت ترسيده بودم و به سمت شوهرم دويدم و ديدم پيراهن او خوني است پرسيدم چاقو خوردي گفت: نه.
وي ادامه داد: فکر کردم خوني که روي لباسش است از بازوي پسرعمهاش ريخته اما هر لحظه خون داشت بيشتر ميشد جلو رفتم و لباسش را بالا زدم ديدم خون مثل فواره از سينه شوهرم بيرون ميريزد.او با آن حالش چوب در دست داشت و ميگفت اجازه نميدهد کسي وارد خانه شود. متوجه شدم شاهين جوان مهاجم ميخواست وارد خانه ما شود و چون دختر بزرگم در خانه تنها بود، شوهرم مانع او شد.
رو به شاهين کردم و گفتم چرا شوهرم را زدي جواب داد همه را ميزنم آنقدر ميزنم تا کسي که من را زده از آن خانه بيرون بيايد.همسر مقتول گفت: شاهين، شوهر من را با يکي ديگر از همسايهها اشتباه گرفته بود. کسي که با او دعوا کرده بود همسايهاي بود که سمت راست خانه نيوشا زندگي ميکرد و ما در سمت چپ خانه او بوديم و شاهين به جاي رفتن به سمت راست به سمت چپ آمده بود.
نيوشا دختر مورد علاقه شاهين هم در جايگاه قرار گرفت و گفت: دو هفتهاي بود که با شاهين آشنا شدهبودم. آن روز با هم بيرون رفتيم او داشت چيزي مينوشيد به من گفت تو هم ميخواهي گفتم نه بعد متوجه شدم مشروب خورده است. گفتم من را به خانه برسان سوار موتورش شديم.
من سر خيابان پياده شدم و ديگر نفهميدم با چه کسي درگير شد اما صداي دعوا را ميشنيدم.
سه نفر شاهين را کتک زدهبودند آن ها همسايه ما بودند، بعد شاهين رفت و من فکر کردم همه چيز تمام شد اما او دوباره برگشت و دعوا کرد من در درگيري دوم نبودم و نديدم چه اتفاقي افتاد اما ميدانم يعقوب نقشي در اين ماجرا نداشت.
در ادامه شاهين در جايگاه قرار گرفت و گفت: من از آن شب چيزي به خاطر ندارم و اصلا نميدانم کجا رفتم و چه کردم. اصلا نميدانم چه شد و کجا رفتم؛ من فقط تا جايي که نيوشا را سوار موتور کردم يادم ميآيد. هرچه در اداره آگاهي گفتم از ديگران شنيده بودم. من اصلا يعقوب را نميشناختم و هيچ مشکلي هم با او نداشتم و نميدانم چطور او را کشتم.
بعد از شاهين، بهنام متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد و گفت: من هيچ نقشي در اين قتل نداشتم، مدتي بود که با شاهين صحبت نميکردم روز حادثه او به سراغم آمد و گفت کار واجبي با من دارد، من هم بيرون رفتم به من گفت حالم خوب نيست بيا مرا به خانه خواهرم برسان. ديدم مست است او را سوار خودرو کردم و به سمت خانه خواهرش به راه افتادم. يک دفعه فرياد زد که من را زدهاند و ميخواهم آن ها را بزنم.
بهنام ادامه داد: من با اميد شوهرخواهرش تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم، بعد شاهين را به ميداني بردم. اميد و پدر شاهين هم خودشان را به آنجا رساندند و سعي کردند او را آرام کنند. شاهين گريه ميکرد و خودش را ميزد آنقدر خودش را زد که بالاخره توانست از خودرو پياده شود، دوباره او را سوار کردند و دوباره پياده شد. من داشتم با اميد حرف ميزدم که چه کنيم يک دفعه صداي درگيري شنيدم و ديدم شاهين به سمت مردم حمله ميکند و آن ها را ميزند.
وي گفت: اميد از ما جدا شد تا پليس را مطلع کند و من ماندم تا جلو شاهين را بگيرم؛ او چند نفر را زد و حتي يک ضربه هم به اميد زدهبود من جلو رفتم من را هم زد، هر کس جلو ميرفت را ميزد. اگر آن روز نبودم بيش از 4 نفر کشته ميشدند. مردم فرار ميکردند و به او سنگ ميزدند وقتي يعقوب را زد من فکر کردم يک ضربه کوچک به او وارد شده است اما هرچه ميگذشت بدتر ميشد او صداي شوکر را درميآورد و مردم را تهديد ميکرد.
بهنام افزود: جواني با سنگ به صورتش کوبيد و او کمي گيج شد و روي زمين افتاد. زني که خيلي ترسيده بود به من گفت زودتر او را ببر، ما ميترسيم. من شاهين را سوار خودرو کردم و با خود بردم و تحويل پدرش دادم و ديگر نميدانم بعد از آن چه اتفاقي افتاد.
سپس اميد شوهرخواهر و احمد پدر شاهين در جايگاه قرار گرفتند و از خود دفاع کردند.در انتهاي جلسه، قاضي عزيزمحمدي آخرين اظهارات متهم را اخذ و ختم رسيدگي به اين پرونده را اعلام کرد. عزيزمحمدي با مستشاران دادگاه وارد شور شد و در نهايت حکم متهمان را به اين شکل صادر کرد:
شاهين، متهم رديف اول: به اتهام قتل عمد و شرب خمر، به قصاص و تحمل 80 ضربه شلاق محکوم شد.
بهنام، متهم رديف دوم: به اتهام معاونت در قتل به تحمل 3 سال حبس محکوم و از اتهام کمک براي فراري دادن متهم رديف اول تبرئه شد.
اميد و احمد، متهمان رديف سوم و چهارم پرونده هم به اتهام کمک در فراري دادن متهم رديف اول به ترتيب به 6 ماه حبس و 300 هزار تومان جريمه نقدي محکوم شدند.
منبع: فارس
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر