زن تیرانداز از قتل هولناک پدر و پسر گفت
رابطه زن و مردی سه قربانی گرفت و دو متهم را نیز در آستانه صدور حکم قصاص قرار داد.
مهرماه سهسال قبل صدای شلیک گلولههای پیدرپی در منطقهای در اسلامشهر، اهالی را به خیابان کشاند و لحظاتی بعد فریادهای ممتد چند زن از وقوع حادثهای تلخ خبر داد. ماموران پس از تماس شهروندان و اعلام گزارش حادثه، خود را به محل رساندند و فهمیدند پدر و پسری با شلیک گلوله بهقتل رسیدهاند.
همچنین مرمیهای برجایمانده در صحنه قتل نشان میداد گلوله فقط بهسمت این پدر و پسر شلیک نشده بلکه فرد تیرانداز در ورودی یکی از واحدهای آپارتمانی را هدف قرار داده اما از آنجایی که در ضدسرقت بود، ضارب نتوانست وارد خانه شود. در تحقیقات مشخص شد مقتولان به نامهای کریم و عباس پدر و پسری در همان ساختمان زندگی میکردند و خانهای که در ورودی آن هدف گلوله قرار گرفته متعلق به پسر دیگر خانواده به نام مهدی است.
شواهد موجود فرضیه قتل با انگیزه ناموسی را مطرح کرد. این فرضیه با توجه بهگفتههای سایر اعضای خانواده قوت بیشتری گرفت چراکه آنها اعلام کردند مهدی از مدتی قبل توسط فردی تهدید میشد و آنها با هم درگیری لفظی داشتند. نتیجه تحقیقات، ماموران را به زنی به نام شبنم ظنین کرد.
این زن ۴۰ساله که مدتی قبل از قتل، از شوهرش به نام منصور طلاق گرفته توسط او به خیانت متهم شده بود. منصور تصور میکرد همسرش با مهدی- همان مردی که هدف اصلی ضارب بود- رابطه دارد. به این ترتیب ماموران ابتدا منصور را بازداشت کردند و با توجه به اعترافات او موفق به دستگیری شبنم شدند.
منصور در اعترافاتش گفت: «همسرم زنی خائن بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم از او جدا شوم. شبنم بعد از طلاق گفت میخواهد از مهدی انتقام بگیرد و من هم قبول کردم. او با این کارش میخواست دوباره دل مرا به دست بیاورد اما او دیگر زنی نبود که دوستش داشته باشم.»
سپس شنبم مورد بازجویی قرار گرفت. او نیز اتهام را قبول و تایید کرد پدر و پسر را با شلیک گلوله بهقتل رسانده است.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست برای دو متهم و درحالیکه دستور بازداشت موقت هر دو آنها صادر شده بود برای رسیدگی به شعبه۷۴ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد اما پیش از محاکمه، به قضات خبر رسید منصور- متهم ردیف دوم- که قرار بود بهاتهام معاونت در قتل محاکمه شود بهضرب گلوله مهدی بهقتل رسیده و مهدی فرار کرده است. بنابراین رسیدگی به پرونده به تعویق افتاد. روز گذشته درحالیکه همهچیز برای محاکمه شبنم آماده بود متهم علاوه بر تشریح جزییات دوفقره قتلی که مرتکب شده بود، ماجرای قتل شوهر سابقش را نیز توضیح داد.
در این جلسه رسیدگی، بعد از اینکه نماینده دادستان برای متهم درخواست مجازات کرد اولیایدم نیز خواستار قصاص او شدند. سپس شنبم در جایگاه حاضر شد. او اتهام دوفقره قتل عمدی با سلاح گرم را قبول کرد و گفت: «چندسال قبل مهدی به من تجاوز کرد و من در حالیکه داشتم برای شوهرم درد دل میکردم این موضوع را گفتم. او از من متنفر شد و طلاقم داد. با این حال با هم زندگی میکردیم. شوهرم اول مرا به رابطه با مهدی متهم کرد و بعد گفت اگر میخواهم ثابت کنم به او وفادار بودم باید مهدی را بکشم. این پیشنهاد را قبول کردم. منصور سلاح خرید و سپس نقشه قتل را طراحی کرد و بعد نحوه استفاده از سلاح را به من آموزش داد.»
متهم به قتل در ادامه گفت: «شوهرم مرا به بیابانهای اطراف تهران میبرد تا تمرین تیراندازی کنم. او میگفت اسلحه لگد میزند و باید بتوانی آن را کنترل کنی. بعد هم پرکردن خشاب را به من یاد داد و وقتی دید آماده هستم نقشه قتل را طراحی کرد. برایم نقاب و دستکش خرید و مرا به محل حادثه رساند. طبق نقشه قرار بود فقط مهدی را با شلیک گلوله بکشم اما چندبار به در خانهاش شلیک کردم و در باز نشد. بعد عباس، برادر مهدی به طبقه بالا آمد، ناخودآگاه و در حالیکه ترسیده بودم به او شلیک کردم. وقتی پدرش کریم آمد به او هم تیراندازی کردم. سپس از ساختمان خارج شدم و مطابق نقشه فرار کردم.»
متهم گفت: «فقط میخواستم به شوهرم ثابت کنم رابطه پنهانی در میان نبود و دوباره سر زندگیام برگردم. شوهرم من را طلاق داد و گفت خودت باید این لکه ننگ را پاک کنی. او گفت طلاقت میدهم تا وقتی بازداشت شدی من درگیر نشوم.»
متهم درباره قتل شوهرش نیز گفت: «وقتی باهم بازداشت شدیم او در زندان رجاییشهر بود اما مرخصی گرفت و بیرون رفت. سپس مهدی او را پیدا کرد و به قتل رساند. مهدی میدانست شوهرم برای کشتن او مرخصی گرفته و قطعا وقتی او را پیدا کند، میکشد. مهدی وقتی شوهرم را به قتل رساند فرار کرد تا اینکه چهارماه قبل به من خبر دادند او هم بازداشت شده و حالا در زندان است.»
شبنم در ادامه خطاب به قضات گفت: «شوهرم مردی شکاک بود که فکر میکرد همه قصد دارند پولهایش را بگیرند. به من هم میگفت تو و مهدی نقشه طراحی کردهاید و میخواهید مرا بدبخت کنید اما من نمیگذارم. هرچه قسم میخوردم اشتباه میکنی میگفت اگر میخواهی حرفت را باور کنم باید مهدی را بکشی. من چیزی از تفنگ و استفاده از آن نمیدانستم و همهچیز را شوهرم به من آموزش داد. البته اول نمیخواستم قبول کنم بعد به سرنوشت سهبچهام فکر کردم که چطور میخواهند با حرف مردم در مورد اینکه من با کسی رابطه داشتهام، کنار بیایند.»
بعد از پایان دفاعیات متهم، وکیل مدافع او نیز در جایگاه حاضر شد و از اولیایدم برای موکلش درخواست بخشش کرد. در پایان، هیاتقضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
ارسال نظر