آقای دوربینی: مدیران رفتند ولی من هستم
آقای دوربینی خودش را از همه معروف تر می داند و می گوید مدیران دوره شان تمام می شود و می روند اما او همیشه مقابل دوربین های تلویزیونی باقی می ماند.
حسین نمازی را اکثر مردم ایران می شناسند حتی اگر نامش را ندادند. مردی که همیشه و در هر مراسمی از تشییع جنازه گرفته تا تظاهرات ها در بهترین نقطه مقابل دوربین قرار گرفته و البته خیلی هم طبیعی عمل می کند انگار که او فرد مرتبطی با این مراسم است یا با فلان چهره ای که زیر تابوتش را گرفته دوستی نزدیکی داشته است.
شما این فرد را به عنوان آقای دوربینی می شناسید که در بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها هم حاضر بود و البته سوژه برخی از خبرنگاران هم قرار گرفت. بد ندیدیم بین این همه چهره و مقام مسئول از او هم سراغی بگیریم.
*دلیل غیبت اخیرتان مقابل دوربین ها چه بود؟
- به شهرستان رفته بودم و در چند جلسه نتوانستم شرکت کنم انگار وقتی نباشم بیشتر توی چشم می آیم!
*درباره رفتن عزت الله ضرغامی از سازمان صدا و سیما به عنوان کسی که سال ها مقابل دوربین های تصویربرداران سازمان او بودید، چه احساسی دارید؟
- همه عزیزان خوب هستند. سازمان به یک تازه نفس احتیاج داشت. ضرغامی واقعا زحمات زیادی کشید و همین شبکه هایی که تاسیس کرد، باعث شد که مردم ماهواره تماشا نکنند و برنامه های تلویزیون را ببینند. تلویزیون برنامه های زیادی دارد و همه سلایق می توانند آن را تماشا کنند. از زحمات او تشکر می کنم.
*تا به حال از نزدیک با آقای ضرغامی ارتباط داشته اید؟
- خیر، اما من از همه این افراد معروف ترم. دوره همه مسئولان تمام می شود و تصویرشان دیگر در تلویزیون پخش نمی شود، اما من در همه دوره ها در تلویزیون هستم چه دوره اصلاحات باشد یا اصولگرایان. من در همه جلسات هستم.
*چطور از برگزاری جلسات مختلف باخبر می شوید؟
- من در ارشاد کار می کنم. فهرست برنامه ها و ساعت و مکان آنها را دارم، با وجود اینکه صدا و سیمایی ها من را رقیب خود می دانند، اما من با تمام زاویه های دوربین آشنایی دارم و می دانم هر کدام متعلق به چه شبکه ای هستند. اصلا می توانم در این زمینه کلاس بگذارم!
*چرا دوست دارید مقابل تمام دوربین ها باشید و تصویر شما را نشان بدهند؟
- از وقتی مدرسه می رفتم همیشه دلم می خواست وقتی بزرگ شدم آدم مهمی شوم، اما بعد دیدم از راه تحصیلات نمی توانم به این خواسته ام برسم، اما از راهی که در پیش گرفته ام، می شود و خیلی جالب است. تمام برنامه هایی را که در آن حاضر می شوم هم تماشا می کنم، گاهی مادرم می گوید می خواهد آشپزی یا سریال ببیند، اما من تا آخر شب بیدار می مانم و فیلم های خودم را می بینم، خیلی کیف دارد.
*مگر تا کی درس خواندید؟ حالا شغلتان چیست؟
- من تا زیر دیپلم درس خوانده ام. در وزارت ارشاد بسته بندی کتاب ها را برعهده دارم. من در صدا و سیما آشنا دارم و آنها اخبار برنامه ها را به من می دهند، روزنامه ها را هم می خوانم و از مراسم هایی که برگزار می شود، باخبر می شوم.
*حضور مستمر مقابل دوربین های تلویزیون به کارتان صدمه نمی زند؟
- گاهی چرا. البته برخی از برنامه ها به کارم مربوط می شود گاهی هم به کارم لطمه می زند، اما من به این کار عشق دارم، وقتی عشق باشد و من می توانم تصویر خودم را ببینم این چیزها مهم نیست.
*تا چه زمانی می خواهید به این کار ادامه دهید؟
- خیلی زیاد، نمی دانم، فکر می کنم تا آخرین لحظه زندگی ام. عشق اصلا خسته کننده نیست و چیزی است که آدم هر چه دنبالش می رود، تمامی ندارد.
*دلتان نمی خواهد بازیگر شوید؟
- نه، بازیگرها دوره ای در تلویزیون هستند و حضورشان تمام می شود، اما اینطوری همیشه من را نشان می دهند و من خیلی راحت ترم. هم به کارم می رسم و هم در تلویزیون هستم، اما اگر بازیگر باشم باید به شهرستان بروم و چند ماهی تلویزیون من را نشان ندهد، اما اینطوری خیلی بهتر است!
ارسال نظر