آخرین حرف های مرد محارب قبل از اعدام
مردی که به دلیل ارتکاب جرایم مختلف، محارب شناخته و در مشهد به دار آویخته شد.
روزنامه ایران: مردی که به دلیل ارتکاب جرایم مختلف، محارب شناخته و در مشهد به دار آویخته شد.
مرد اعدامی که از دزدان مسلح و خطرناک است تا پای چوبه دار از همسر و دختر کوچولویش شرمسار بود.این دزد مسلح سحرگاه دیروز و در ملأعام به دارمجازات آویخته شد.
این مرد که وحشت به جان همه میانداخت حالا با بغض به همسر و کودکش می گوید «منو ببخشید». «نادر» معروف به «سعید» و ۳۸ ساله هستم. زمانی ماشینچی چاپخانه بودم. سال ۷۵با ۷۰ کیلوگرم تریاک در لاهیجان دستگیر شدم و به زندان افتادم. در بند باز زندان تحمل حبس میکردم اما دو سال بعد برای مرخصی به مشهد آمدم و فراری شدم.
برادرم «علی» پیشنهاد داد دست به سرقت از طلافروشیها بزنیم، او یک تفنگ جنگی کلاش هم گیر آورده بود. ما با همدستی پسر برادر دیگرم به نام «مهدی» نقشه سرقت از طلافروشیها را کشیدیم و سپس با موتورسیکلت به مغازههای طلافروشی حملهور شدیم و با تهدید کلاش و پتک دست به سرقتهای مسلحانه زدیم. ۱۶ بار سرقت مسلحانه با تفنگ جنگی انجام دادیم و بقیه هم با تهدید پتک بود.
سال ۸۹ دستگیر شدیم، برادرم علی هنگام فرار از روی ماشین افتاد و جان خودش را از دست داد. مهدی پسر برادرم به ۲۰ سال و «جلال» همدست دیگرمان به ۱۹ سال حبس محکوم شدو من هم که با اقدامهایم سرنوشتم را به باد داده بودم پس از بررسی پرونده در شعبه ۵ دادگاه مشهد و همچنین با تأیید حکم دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شدم.
در این آخرین لحظات عمرم فقط میتوانم بگویم برای خودم واقعاً متأسفم. سال ۸۲ ازدواج کردم، همسر بیچارهام با هزار امید و آرزو پا به خانهام گذاشت. ما صاحب یک دختر شیرین زبان و خوشگل شدیم، اسمش را مژده گذاشتیم.
او الان ۸ ساله است و تنها آرزویم این است که او را در آغوش بگیرم. البته برای همسرم پیغام فرستادم تا بچه را به اینجا نیاورد ضمن این که او امروز مدرسه داشت. دوست ندارم بچهام مرا این طوری ببیند.
من حق دخترم و همسرم را پایمال کردم، از روی مادرم نیز خجالتزده هستم. ما اعضای یک باند خانوادگی سرقت از طلافروشیها بودیم و خدا میداند که آنها چه عذابی میکشند. برادر بزرگم در راه خلاف کشته شد، من این طوری و پسر برادرم نیز حالا حالاها باید پشت میلههای زندان باشد و....
به مادرم میگویم خیلی دوستش دارم. بعد از مرگ پدرم در سال ۸۰، او جای خالی پدر را برایم پر کرد. مردانه برایم به خواستگاری رفت و همسر خوبی هم برایم گرفت. حقوق و درآمدم از چاپخانه کفاف هزینههای زندگیام را میداد. مادرم، خودش هوای مرا داشت ولی افسوس که به راه خلاف رفتم و آخر و عاقبت خلافکاری هم بهتر از این نمیشود.
باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را میدیدم. میتوانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. میتوانستم سایه سرشان باشم ولی....
بار دیگر تکرار میکنم که برای خودم متأسفم، سال ۸۵ دان یک کونگفو گرفتم؛ ورزشکار بودم و سری توی سرها داشتم. ولی...؟
من برای همه جوانها آرزو میکنم عاقبت به خیر شوند، آنها نیز باید از خدا عاقبت به خیری بخواهند. به خدا دنیا و مال دنیا ارزش ندارد آدم بخواهد عمر و زندگیاش را تباه کند. به خدا مال حرام خیر نمیکند و آدم خلافکار خیر نمیبیند. به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید، قدر روزهای آزادیتان را بدانید و چشم و چراغ خانواده خود باشید.
خدا بیامرز پدرم همیشه به من میگفت تو عصای روزهای پیری من و مادرت خواهی بود ولی من با کارهای اشتباهم کمر مادر بیچارهام را شکستم. خیلی سخت است در این وضعیت بخواهی حرفی بزنی، سخت است بخواهی چیزی بگویی و من در جایگاهی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم. من از جوانها خواهش کردم که بیشتر به فکر خودشان باشند، به فکر باشند و به خدا توکل کنند تا مایه ننگ و عذاب خانواده خود نشوند.
از دیروز- جمعه - بعد از ظهر که در زندان به من اطلاع دادند قرار است حکم اعدام اجرا شود یک ثانیه هم فکر و ذهنم آرام نشده است، حسرت میخورم به روزها و لحظاتی که از دست دادهام.
اعدام دزد مسلح
حکم اعدام نادر ساعت ۹ صبح روز هفدهم آبان ماه در میدان رسالت مشهد به اجرا گذاشته شد. «صادقی» دادستان مشهد به خبرنگار شوک گفت: این متهم از اعضای باند خانوادگی سرقتهای مسلحانه و دارای سوابق متعدد جرایم خشن و سنگین در سطح کشور بود که مرتکب چند سرقت مسلحانه مقرون به آزار و اذیت و خسارتهای مالی و جانی شده بود.
وی افزود: این متهم در شهرهای مشهد، نیشابور، گرگان، بهشهر و رامسر با همدستی دیگر اعضای باند مرتکب ۳۱ سرقت و همچنین ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی شده بودند که با تلاش پلیس مشهد در سال ۱۳۸۹ دستگیر و امروز حکم اعدام یکی از اعضای اصلی باند به اجرا درآمد.
سرهنگ «حجت نیکمرام» فرمانده پلیس مشهد نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: تیمهای عملیات ویژه پلیس مشهد در پیگیری این پرونده و در قالب چهار گروه بهطور ضربتی و غافلگیرانه اعضای باند را در مخفیگاههایشان دستگیر کردند و متهم اصلی پرونده که سعید نام داشت با توجه به سوابق متعدد کیفری و طرحریزی و شرکت در سرقتهای متعدد مسلحانه با تأیید دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شد.
مرد اعدامی که از دزدان مسلح و خطرناک است تا پای چوبه دار از همسر و دختر کوچولویش شرمسار بود.این دزد مسلح سحرگاه دیروز و در ملأعام به دارمجازات آویخته شد.
این مرد که وحشت به جان همه میانداخت حالا با بغض به همسر و کودکش می گوید «منو ببخشید». «نادر» معروف به «سعید» و ۳۸ ساله هستم. زمانی ماشینچی چاپخانه بودم. سال ۷۵با ۷۰ کیلوگرم تریاک در لاهیجان دستگیر شدم و به زندان افتادم. در بند باز زندان تحمل حبس میکردم اما دو سال بعد برای مرخصی به مشهد آمدم و فراری شدم.
برادرم «علی» پیشنهاد داد دست به سرقت از طلافروشیها بزنیم، او یک تفنگ جنگی کلاش هم گیر آورده بود. ما با همدستی پسر برادر دیگرم به نام «مهدی» نقشه سرقت از طلافروشیها را کشیدیم و سپس با موتورسیکلت به مغازههای طلافروشی حملهور شدیم و با تهدید کلاش و پتک دست به سرقتهای مسلحانه زدیم. ۱۶ بار سرقت مسلحانه با تفنگ جنگی انجام دادیم و بقیه هم با تهدید پتک بود.
سال ۸۹ دستگیر شدیم، برادرم علی هنگام فرار از روی ماشین افتاد و جان خودش را از دست داد. مهدی پسر برادرم به ۲۰ سال و «جلال» همدست دیگرمان به ۱۹ سال حبس محکوم شدو من هم که با اقدامهایم سرنوشتم را به باد داده بودم پس از بررسی پرونده در شعبه ۵ دادگاه مشهد و همچنین با تأیید حکم دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شدم.
در این آخرین لحظات عمرم فقط میتوانم بگویم برای خودم واقعاً متأسفم. سال ۸۲ ازدواج کردم، همسر بیچارهام با هزار امید و آرزو پا به خانهام گذاشت. ما صاحب یک دختر شیرین زبان و خوشگل شدیم، اسمش را مژده گذاشتیم.
او الان ۸ ساله است و تنها آرزویم این است که او را در آغوش بگیرم. البته برای همسرم پیغام فرستادم تا بچه را به اینجا نیاورد ضمن این که او امروز مدرسه داشت. دوست ندارم بچهام مرا این طوری ببیند.
من حق دخترم و همسرم را پایمال کردم، از روی مادرم نیز خجالتزده هستم. ما اعضای یک باند خانوادگی سرقت از طلافروشیها بودیم و خدا میداند که آنها چه عذابی میکشند. برادر بزرگم در راه خلاف کشته شد، من این طوری و پسر برادرم نیز حالا حالاها باید پشت میلههای زندان باشد و....
به مادرم میگویم خیلی دوستش دارم. بعد از مرگ پدرم در سال ۸۰، او جای خالی پدر را برایم پر کرد. مردانه برایم به خواستگاری رفت و همسر خوبی هم برایم گرفت. حقوق و درآمدم از چاپخانه کفاف هزینههای زندگیام را میداد. مادرم، خودش هوای مرا داشت ولی افسوس که به راه خلاف رفتم و آخر و عاقبت خلافکاری هم بهتر از این نمیشود.
باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را میدیدم. میتوانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. میتوانستم سایه سرشان باشم ولی....
بار دیگر تکرار میکنم که برای خودم متأسفم، سال ۸۵ دان یک کونگفو گرفتم؛ ورزشکار بودم و سری توی سرها داشتم. ولی...؟
من برای همه جوانها آرزو میکنم عاقبت به خیر شوند، آنها نیز باید از خدا عاقبت به خیری بخواهند. به خدا دنیا و مال دنیا ارزش ندارد آدم بخواهد عمر و زندگیاش را تباه کند. به خدا مال حرام خیر نمیکند و آدم خلافکار خیر نمیبیند. به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید، قدر روزهای آزادیتان را بدانید و چشم و چراغ خانواده خود باشید.
خدا بیامرز پدرم همیشه به من میگفت تو عصای روزهای پیری من و مادرت خواهی بود ولی من با کارهای اشتباهم کمر مادر بیچارهام را شکستم. خیلی سخت است در این وضعیت بخواهی حرفی بزنی، سخت است بخواهی چیزی بگویی و من در جایگاهی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم. من از جوانها خواهش کردم که بیشتر به فکر خودشان باشند، به فکر باشند و به خدا توکل کنند تا مایه ننگ و عذاب خانواده خود نشوند.
از دیروز- جمعه - بعد از ظهر که در زندان به من اطلاع دادند قرار است حکم اعدام اجرا شود یک ثانیه هم فکر و ذهنم آرام نشده است، حسرت میخورم به روزها و لحظاتی که از دست دادهام.
اعدام دزد مسلح
حکم اعدام نادر ساعت ۹ صبح روز هفدهم آبان ماه در میدان رسالت مشهد به اجرا گذاشته شد. «صادقی» دادستان مشهد به خبرنگار شوک گفت: این متهم از اعضای باند خانوادگی سرقتهای مسلحانه و دارای سوابق متعدد جرایم خشن و سنگین در سطح کشور بود که مرتکب چند سرقت مسلحانه مقرون به آزار و اذیت و خسارتهای مالی و جانی شده بود.
وی افزود: این متهم در شهرهای مشهد، نیشابور، گرگان، بهشهر و رامسر با همدستی دیگر اعضای باند مرتکب ۳۱ سرقت و همچنین ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی شده بودند که با تلاش پلیس مشهد در سال ۱۳۸۹ دستگیر و امروز حکم اعدام یکی از اعضای اصلی باند به اجرا درآمد.
سرهنگ «حجت نیکمرام» فرمانده پلیس مشهد نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: تیمهای عملیات ویژه پلیس مشهد در پیگیری این پرونده و در قالب چهار گروه بهطور ضربتی و غافلگیرانه اعضای باند را در مخفیگاههایشان دستگیر کردند و متهم اصلی پرونده که سعید نام داشت با توجه به سوابق متعدد کیفری و طرحریزی و شرکت در سرقتهای متعدد مسلحانه با تأیید دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شد.
پ
نظر کاربران
اون موقع ک مشغول گندکاری بودی به این حرفات ی ذره فکر میکردی؟؟؟؟
که حالا یاد مادر و زن و بچه ات افتادی مردک؟؟
ایکاش عبرت بگیریم . اما چه فایده ؟؟!! زیرا واژه ای بنام (فراموشی )وجود دارد !!!!!!!!!
نتیجه گیری در چاپخانه کار نکنم و کنگ فو هم نروم
همشون اینطورین . تا گیر نیوفتادن شیرن و خدا نمیشناسن ولی تا گیر میوفتن یاد خدا و خانواده و پشیمونی میاد سراغشون. خدا میدونه زندگی چند تا ادم رو به فنا داده . اعدام هم براش کمه
پاسخ ها
درسته. همشون + هممون.؟؟؟ این درست تره به نظرم
سال 75 که با 70کیلوگزم تریاک دستگیر شده بود ، می بایست اعدام می شد.
چه خانواده فرهیخته ای.برادرم گفت بریم دزدی ،اسلحه آورد با پسر برادر رفتیم سرقت...!!!اینها کجا و چه جوری تربیت می شوند؟؟
جوونا باید عبرت بگیرن
اخرکارخلاف کاراطناب داره
چقدر زود دیرمیشه پشیمونی فایده نداره
کاش همه ادمهای خلاف کار اینترنت داشتن و این چیزها رو میخوندن و عبرت میگرفتن.افسوس که اونا بیشترشون حتی سواد هم ندارن
خب خداروشكر تا اينجا نظر دوستان رو كه ميخونم كسي نگفته: آخخخخي..الهي بايد يه فرصت ديگه بهش بديم و ببخشيمش و حرفهاي قلمبه سلمبه حقوق بشري نزدن.
خوشحال شدم ديدم دوستان حواس جمع اند. دمتون گرم كه واسه همچين آدمي (اگه آدم باشه!!) دلسوزي نميكنيد