ابداع شغل عجیبی که فقط ایرانیها میتوانند از آن پول در بیاورند!
کاربری به نام عمو نیما در رشته توئیتی از شغل عجیب صف فروشی در یکی از مراکز تعویض پلاک نوشت.
برترینها: کاربری به نام عمو نیما در رشته توئیتی از شغل عجیب صف فروشی در یکی از مراکز تعویض پلاک نوشت.
امروز با مصطفی اومدیم مرکز تعویض پلاک اتحاد؛ از قبل نوبت اینترنتی برای ۸:۳۰ صبح گرفته بودیم و حدود ۸:۱۵ رسیدیم خیابان اتحاد؛ ۴ تا خیابون مونده به خیابونی که توش مرکز تعویض پلاک هست یه صف طولانی دیدیم و مصطفی طبق غریزه ما ایرانیها رفت توی صف.
من پیاده شدم از ۲-۳ تا ماشین جلوتر پرسیدم که این صف تعویض پلاکه؟ اونا هم دقیق نمیدونستن و میگفتن احتمالا خودشه.
به مصطفی گفتم تو توی صف وایستا من پیاده میرم جلو ببینم اونایی که نوبت اینترنتی گرفتن شاید نیاز به این صف نباشه. همینطوری که داشتم میرفتم جلو دیدم یه آدم با تیریپ شلخته پلخته اومد کنار یه ماشین شاسیبلند مشکی و گفت: این صف طولانیه و من از شب جا گرفتم. اگر میخواهی ۱.۵۰۰.۰۰۰ تومان بده تا ببرمت سر صف. جملهی طرف را که شنیدم حس کردم صف طولانیتر از چیزیه که فکرش را میکردیم.
پیاده ادامهی مسیر را رفتم تا رسیدم به سر صف. دقیقا ۱۵ دقیقه پیاده توی سرازیری راه رفتم تا رسیدم سر صف. از مسئول کانتر پرسیدم که ما نوبت اینترنتی داشتیم، صف جدا هست؟ گفت کل اینا نوبت اینترنتی دارن
۳-۴ دقیقهای اون اطراف میچرخیدم ببینم چی به چیه که متوجه شدم ۲۰ متر قبل ورودی تعویض پلاک یه عقبنشینی هست که یه تعداد ماشین اونجا هستن. دیدم ۴-۵ نفر اون حوالی میچرخن و بعضی ماشینها را میفرستن اونجا. الکی خودم را با گوشی سرگرم کردم که ببینم قضیه چیه. چون میدونستم اگر بفهمن یکی داره توی کارشون کنجکاوی میکنه، کار دستم میدن.
سیستم کاریشون چطوریه؟ خیلی سوسکی و مثلا بصورت داوطلبانه دارن ماشینها را هدایت میکنن که صف به هم نریزه و همه مرتب برن داخل و صف مزاحم ورودیهای فرعی به گاراژها نباشه. آدم پیش خودش میگه دمشون گرم مراقب کسبه هستن؛ یهو دیدم یکیشون به دنای مشکی که کنارم [توی عقبنشینی] بود گفت ماشین را روشن کن و هروقت گفتم بیا توی صف [صف اونجا یعنی ۴ تا مونده به ورودی مرکز تعویض پلاک]
یکی دیگهشون گفت: بگذار این ۲۰۷ بره جلو
اولی: چرا؟ میخواستم این دنا را بدم توی صف
دومی: متوجه قضیهمون شده بود و نمیخواستم داستان درست کنه
بعد ۲-۳ تا ماشین، دنا را کردن توی صف اصلی
بعد اون شاسی بلند که ۲۰ دقیقه پیش ته صف دیدم بودم وارد صف اصلی شد...
دیدم یکیشون به اون یکی گفت تو پول از این شاسی گرفتی؟
- : آره
+ : بگذار پولها همه به یه کارت بیاد و آخرش تقسیم میکنیم
من هم دیدم بیشتر اونجا بمونم برام داستان میشه و رفتم که برم ته صف پیش مصطفی
یه نفر گفت: اینا شب تا صبح اینجا بودن، جا رزرو کردن و جای خودشون را دارن به بقیه میفروشن
جواب: نه عزیزجان اینا دارن لایی کشی میکنن
این ۲۰۷ منتظره که یواشکی بکننش توی صف منم مثل گرگ نشستم که نگذارم بفرستنش جلوی ما
ساعت حدود ۱۰ بالاخره وارد مرکز شدیم. نوبتمون ساعت چند بود؟ ۸:۳۰
تنی چند از برادران صففروش؛ گولاخ مولاخ بودن و اگر کسی باهاشون درگیر میشد، احتمالا کار دستش میدادن.
نظر کاربران
مگه اینترنتی نیست
به نظر من :
کارخلافی نکرده
شب از خوابش زده وایستاده توصف
حالا اونو داره میفروشه
یا توصف وایستا
یا شب بیا جا بگیر
یا هم پول بده برو جلو صف
مملکت که بی قانون باشه همین میشه دیگه
شهر که شلوغ بشه قورباغه ابوعطا می خونه
اگه قانون اجرا بشه و صف نوبت دهی اینترنتی و حضوری جدا باشه این قدرها نمیتونن از این کارا بکنن
من هم خودم دیروز دقیقا این صحنه رو دیدم که یک پرشیا سفید پشت من اومد زد توصف تعویض پلاک اتحاد
این چه منطقیه.ادم چیزیو میتونه بفروشه که واسه خودش باشه
ای بابا فکر کردید فقط همینه یه سر سمت بازار برید جا پارک کنار خیابون رو میفروشند یا این که تو ترافیک با گرفتن مبلغی اشخاصی هستند که به دلال مسافر معروف هستند برای مردم که برای برگشت از سمت بازار هستن ماشین پیدا میکنن برای مسیر برگشتشون
متاسفم ،اونا کار چاق کن هستند ، یدونه دو تا معامله نمی کنن، بالای ۱۰۰م در روز جا میفروشن
اگر منطق شما درست باشد که نیست هر نفر فقط یک نفر را میتواند جایگزین خودش کند