عجیبترین ابزارهای جاسوسی در دوران جنگ سرد؛ از «رژ لب» تا «مدفوع سگ»
در دوران جنگ سرد، جاسوسی به یک بازی مخفیانۀ خطرناک تبدیل شده بود که هر حرکت اشتباه در آن میتوانست تعادل قدرت را در جهان تغییر بدهد.
فرادید: بزرگترین آژانسهای اطلاعاتی دنیا، از CIA گرفته تا KGB، مجموعهای از ابزارهای هوشمندانه برای فریب دشمنان خود داشتند. دوربینهای مخفی، چترهای حاوی سم و پیامهای رمزگذاریشده پنهان در اشیاء به ظاهر بیضرر، سلاحهای جنگ پنهانی شدند که در تمام قارهها گسترش یافته بود.
از خیابانهای پرتنش برلین تا پناهگاههای مخفی در دل مسکو، این ابزارها نماد خلاقیت و توطئه در عصری بودند که با پنهانکاری تعریف میشد. این ابزارها فقط وسیله نبودند، بلکه نمادهایی از نبرد بیپایان بر سر اطلاعات و کنترل بودند، جایی که هر مأمور قطعهای از فناوری و خطر را در دستان خود حمل میکرد.
تپانچه ماتیکی
سال ۱۹۶۵، در یک ایست بازرسی آمریکایی در برلین غربی ابزار مرگباری کشف شد: یک سلاح تکگلولهای که شبیه رژ لب بود و توسط KGB ساخته شده بود. لوله اسلحه در لایهای از رژ لب واقعی پنهان شده بود و این دستگاه به ظاهر ساده و کوچک، سلاح مرگباری بود که نامش را به درستی «بوسه مرگ» گذاشته بودند و نماد خلاقیت جاسوسی شوروی بود.
عینک با قرص سیانید مخفی
CIA برخی مأموران خود را به عینکهایی مجهز کرده بود که قرص سیانید در فریمشان پنهان شده بود. در صورت دستگیری، مأموران میتوانستند به شکل پنهانی از انتهای عینک قرص سیانید را برداشته و پس از جویدن خودکشی کنند. این نوآوری ترسناک به مأموران امکان میداد حتی در شرایط سخت، کنترل سرنوشت خود را در دست داشته باشند.
اسلحۀ نیکولای خوخولوف
نیکولای خوخولوف، جاسوس شوروی که به آلمان غربی پناهنده شده بود، سال ۱۹۵۴ مجموعهای ترسناک از ابزارهای ترور را به مقامات آلمانی نشان داد. میان آنها کلتهای حاوی گلوله سمی شبیه جعبه سیگار و تفنگهای الکتریکی سه لول بود که قادر به شلیک گلولههای سیانیدی بیصدایی بودند که صدای آنها از صدای انگشتان دست هم کمتر بود. این سلاحها بخشی از نقشه شوروی برای ترور یک فعال ضدکمونیست در فرانکفورت بودند، مأموریتی که خوخولوف وقتی تصمیم گرفت از شوروی فرار کند آن را رها کرد.
تفنگ حمله قلبی
در طول یک جلسه تحقیقاتی در مجلس سنای آمریکا در سال ۱۹۷۵ درباره سوءاستفادهها از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، یک سلاح ترسناک معرفی شد. این تفنگ طراحیشده توسط CIA میتوانست یک تیر حاوی سم جامد صدف دریایی را شلیک کند که پس از ورود به بدن به سرعت حل میشد و سبب مرگی کم و بیش غیرقابل شناسایی میشد که شبیه حمله قلبی بود.
فرستنده «مدفوع سگ»
اواخر دهه ۱۹۶۰، فرستنده T-1151 به شکل هوشمندانهای شبیه فضولات حیوانات ساخته شده شد تا جلوی تشخیص آن گرفته شود. این دستگاه ردیاب که کاربردان آن را «مدفوع سگ» مینامیدند برای مأموران میدانی طراحی شده بود تا موقعیت خود را برای نجات یا استخراج اعلام کنند. ظاهر این دستگاه موجب شده بود ابزار موثری در عملیاتهای حساس باشد و توجه خیلی کمی را به خود جلب کند.
اینسکتوتوپتر
در دهه 1970، CIA اینسِکتوتوپتر را ساخت؛ یک وسیله پروازی کوچک بدون سرنشین برای حمل دستگاههای شنود به مکانهای خاص. این وسیله حشره مانند که با دست رنگ شده بود، در آزمایشهای پرواز کنترلشده عملکرد خوبی داشت، اما حساسیتش به باد سبب شد استفاده از آن در میدان عملی غیرعملی شود و هرگز به کار نیاید.
چتر بلغاری
سال ۱۹۷۸، جورجی مارکوف، مخالف بلغاری در لندن پس از فرورفتن یک جسم تیز به پایش توسط یک مرد چتر به دست که گمان میرفت یک جاسوس بلغاری کمونیست بوده، جانش را از دست داد. مارکوف از دولت کمونیستی بلغارستان در گزارشهای خود بین سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۸ انتقاد میکرد. بسیاری از بلغارها پنهانی به این گزارشها گوش میدادند. چتری که در دست آن مرد بود یک گلوله کوچک سمی (احتمالاً ریسین) به پای مارکوف تزریق کرد که منجر به مرگ او شد.
تفنگ دستکشی Sedgley OSS. ۳۸
تفنگ دستکشی Sedgley OSS. ۳۸ در یک دستکش جاسازی شده بود و یک تفنگ تکگلولهای با کالیبر ۰.۳۸ در خود داشت. این سلاح برای نبردهای نزدیک طراحی شده بود و به مأموران امکان میداد با بلند کردن دست خود وانمود به تسلیم شدن کنند و سپس مخفیانه از فاصله نزدیک به هدف شلیک کنند.
دستگاه برداشتن نامه
این دستگاه هوشمندانه طراحی شده بود تا نامهها را از داخل پاکتها بدون آسیب به مهر آنها بیرون بیاورد. نوک این دستگاه به آرامی داخل پاکت میشد و امکان میداد نامه بدون نشانهای از دستکاری بیرون آورده شود.
دوربین جعبه کبریتی
این دوربین مینیاتوری که ایستمن کداک آن را برای دفتر خدمات استراتژیک (OSS) ساخته بود، به اندازه یک جعبه کبریت بود. این دوربین میتوانست با برچسبهایی به زبانهای مختلف پنهان شود تا شبیه یک جعبه کبریت عادی به نظر برسد و ابزاری ایدهآل برای عکاسی پنهانی باشد.
دریل بِلی باستر
اوایل دهه ۱۹۶۰، «بِلی باستر» یک ابزار پیچیده از CIA بود که از چندین قطعه تشکیل شده بود و برای سوراخکاری دقیق و کوچک در دیوارها طراحی شده بود تا به مأموران امکان دهد دستگاههای شنود را برای عملیاتهای جاسوسی کار بگذارند.
دوربین میکرودات
دوربین میکرودات یک دستگاه انقلابی بود که تصاویر اسناد محرمانه را ضبط میکرد و آنها را به اندازه یک علامت نگارشی کوچک روی فیلم کاهش میداد. این تصاویر ریز میتوانستند در اشیاء معمولی مانند نامهها یا سکههای توخالی پنهان شوند و سپس با استفاده از یک دستگاه خواننده خاص، خوانده شوند.
سوزن جاساز
این دستگاه یک ابزار ارتباطی حیاتی برای جاسوسها و دستیاران آنها بود. اسناد یا پیامها را داخل سوزن پنهان میکردند و سپس سوزن در محلی مشخص در زمین قرار داده میشد تا توسط مأمور دیگری برداشته شود.
جعبه رمز M-۲۰۹
جعبه رمز M-209 یک دستگاه رمزنگاری قابلحمل بود که ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم از آن استفاده میکرد. این دستگاه پیامهای نظامی را با کارایی و دقت رمزگذاری میکرد. طراحی جمع و جور و عملکردش سبب شده بود ابزاری ضروری برای ارتباطات امن در میدان جنگ باشد.
دوربین کبوتری
CIA یک دوربین سبک ساخته بود که میتوانست به کبوترها وصل شود، زیرا این پرندگان توانایی پرواز بدون جلب توجه نزدیک به اهداف را داشتند. این دستگاهها تصاویر دقیقی از چند صد فوت فاصله ثبت میکردند و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار جاسوسها قرار میدادند.
لباسهای جاسوسی
این لباسها کهCIA آنها را طراحی کرده بود، به مأموران زن امکان میداد در مراسمهای رسمی مخفیانه عکاسی کرده و مکالمات را ضبط کنند. دستگاههای جاسوسی بیدردسر در لباسها جاساز میشدند.
نقشه فرار
این نقشه ابریشمی که CIA آن را طراحی کرده بود، آنقدر جمع و جور بود که به راحتی قابل پنهان شدن بود. این نقشه میتوانست به عنوان شال هم پوشیده شود و مواد ضدآب آن رنگها را حتی هنگام فرار از راه آب نیز دستنخورده باقی میگذاشت.
مخفیکننده سکه نقرهای
یک سکه نقره توخالی که CIA آن را ساخته بود فضای ذخیرهسازی پنهان برای مخفی کردن پیامها یا فیلمهای عکاسی بود. ظاهر عادی آن سبب میشد تقریباً غیرقابل شناسایی باشد.
دوربین مینوکس
دوربین Minox که سال ۱۹۳۷ توسط یک مهندس لتونی طراحی شد، یکی از کوچکترین و دقیقترین دوربینهای جاسوسی و استاندارد جدیدی برای تجهیزات جاسوسی شد. این دوربین به دلیل اندازه کوچک و دقت بالا به یکی از ابزارهای رایج در جاسوسی تبدیل شد.
دوربین کیف تنباکو
این دوربین مخفی که در سوئیس ساخته شد، به شکل هوشمندانهای داخل یک کیسه تنباکو پنهان شده بود. طراحی جمع و جور آن سبب میشد برای عملیات جاسوسی مخفیانه ایدهآل باشد.
پیپ با اسلحه مینیاتوری پنهان
یک اسلحه تکگلولهای مینیاتوری داخل این پیپ جاسازی شده بود و ابزار دفاع شخصی مخفی برای مأموران در شرایط بحرانی بود.
دوربین ساعت مچی
سرویس اطلاعاتی آلمان از این ساعت مچی کاربردی با دوربین داخلی استفاده میکرد. این دوربین به مأموران امکان میداد مخفیانه عکاسی کنند در حالی که به نظر میرسید زمان را چک میکنند.
سیستمهای راداری شنیداری و دفاع هوایی
این سیستم که توسط KGB ساخته شده بود، به منظور شنود و نظارت بر ارتباطات دشمن طراحی شده بود و تواناییهای دفاع هوایی را نیز تقویت میکرد.
دوربین دکمهای
در دهه ۱۹۷۰، این دوربین نوآورانه به شکل دکمهای از لباس طراحی شده بود که به مأموران امکان میداد به طور مخفیانه عکس بگیرند بدون اینکه جلب توجه کنند.
بمب مخفی CIA
آنچه که به نظر میرسید یک جعبه رنگ معمولی باشد، در حقیقت یک بمب پنهان بود.
ارسال نظر