همسر آزاری از کودک آزاری سبقت گرفت!
دیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، می گوید ۲۱۵ هزار تماس با خط اورژانس اجتماعی انجام شده است، که از این میان همسر آزاری با ۸ هزار مورد و کودکآزاری با ۷ هزار مورد بیشترین آمار را داشته اند.
خشونت فیزیکی و بدنی، مانند صدمه زدن به وسایل منزل و ضرب و شتم همسر، خشونت روانی و کلامیمانند تحقیر شخصیت، چهره و یا شرایط جسمانی زن، ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و همچنین خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی، خشونت اقتصادی مانند نپرداختن خرجی و در نهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق تحمیل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به خاطر اعتیاد، مهمترین و شایعترین انواع همسر آزاری مردان نسبت به زنان است.
میزان همسرآزاری در شوهرانی که مواد مخدر استفاده میکنند، بیشتر از شوهرانی است که مواد مخدر استفاده نمیکنند. همچنین میزان همسر آزاری در شوهرانی که سابقه بیماری روانی دارند بیشتر از شوهران سالم و میزان همسر آزاری جسمیو روانی در زنان شاکی بیشتر از زنان عادی است.
خشونت فیزیکی بیشتر در کم سواد ها خشونت روانی بیشتر در باسواد ها
مریم مرزبان، حقوقدان، اعتقاد دارد که خشونتعلیه همسر نسبی است و به فرهنگ یک جامعه بستگی دارد و نمیتوان آن را به تمام جوامع تعمیم داد. وی در اینباره میافزاید: اصولا هرچه فرهنگ ضعیفتر و سواد افراد کمتر باشد، آزار همسران نسبت به هم بیشتر و به صورت آزار جسمیشایعتر میشود.
البته در طبقات مرفه و تحصیل کرده این معضل بیشتر به صورت آزار روانی دیده میشود. براساس پژوهشهای انجام شده، زنانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند به طور تقریبی ۲۱ درصد بیسواد، ۴۸ درصد دارای سواد ابتدایی، ۳۸ درصد دیپلم و سه درصد بالاتر از دیپلم بودهاند. همسر آزاری آسیبی است که به آسانی میتواند مقدمهای باشد برای ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج روحی و روانی. هر چند که در جامعه امروز همسرآزاری از نوع جسمیرو به کاهش است، اما نوع آزار روحی و روانی آن بین زوجین روز به روز بیشتر میشود.
بر اساس تحقیقات پزشکی قانونی، همسرآزاری در تمامی طبقات اجتماعی از فقیرترین تا غنی ترین و حتی خانواده های تحصیل کرده اتفاق می افتد و محدود به قشر خاصی نیست...
انواع همسرآزاری
همسرآزاری را می توان به ۴ گروه همسرآزاری روانی، مالی، جنسی و جسمی تقسیم کرد. برآورده نشدن هر یک از نیازها در زمینه های مالی، روانی و جنسی می تواند یکی از انواع همسرآزاری را به دنبال داشته باشد.
دکتر امان قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه برخوردهای خشن در محیط خانواده را بر اساس نوع طبقه اجتماعی، فرهنگ، تحصیلات، اعتقادات و باورهای دینی، محل زندگی و باورهای ارزشی و هنجاری جامعه متغیر دانست.
او می گوید:"همسرآزاری حاصل مشکلات درون جامعه است و متاسفانه ریشه آن درتاریخ فرهنگهای غلط ما وجود دارد، باید اذعان داشت برخورد فیزیکی نسبت به گذشته کمتر شده است، اما متاسفانه حالت روانی تحقیر کردن و سرزنش کردن بسیار گسترده تر شده است.
در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان به عنوان قربانیان اصلی، و مردان به عنوان افراد خاطی معرفی می شوند. چون بنابر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند. مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.
همچنین مردانی که مورد خشونت زن قرار گرفته اند پس از ترک او با تهدید جانی مواجه نیستند، اما دوره پس از ترک مرد برای زن می تواند بسیار خطرناک باشد.
کودکان خشونت دیده پرخاشگران فردا
بعد از همسر آزاری کودک آزاری بالاترین میزان تماس ها را داشته است در صورتی که همسر آزاری هم به نوعی نتیجه کودک آزاری است .
دکتر قرایی مقدم می گوید: چنانچه کودک در دوران کودکی مورد خشونت قرار گرفته باشد در بزرگسالی براحتی می شود پیامدهای آنرا مشاهده کرد، مانند بیجه و قاتلان دیگر که همگی در دوران کودکی خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند.
کودکانی که در دوران طفولیت مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و دچار بد سرپرستی شده اند و پدر و مادر نسبت به آنها خشونت داشته در بزرگسالی حس انتقامجویی در آنان بوجود خواهد آمد.
خشونت کمتر در خانواده های مذهبی
قرایی مقدم درباره رابطه باورها و اعتقادات دینی با خشونت خانگی گفت: در خانواده هایی که اعتقادات دینی و باورهای مذهبی و تعهدات اخلاقی قوی تر است، کودکان کمتر عصبانی می شوند و کمتر به سوی خشونت گرایش پیدا می کنند، همسرآزاری نیز در این خانواده ها کمتر به چشم می خورد . تعهدات دینی و اخلاقی تا حد زیادی می تواند خودکنترلی را در فرد بوجودآورد.
چرا پرخاش و خشونت؟
گسترش تعارضات خانوادگی ، عدم صمیمیت بین پدر و مادر ، زد و خورد ، خانواده از هم گسیخته ، طلاق و فرزندانی که توسط تک والد نگهداری میشوند ، باعث ایجاد فضایی بارور جهت پرخاشگری کودکان خواهد بود.
امروزه برخوردهای فیزیکی به علت جو و شرایط اجتماعی، نبود تفریحات سالم، نبود برنامه ریزی خوب برای زندگی، مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری و مشکلات دیگر ازعوامل و علل خشونت در خانواده است.
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
حالا چه کودک ، چه زن.....
ماشالا تو آزار دادن بعضی ها گوی سبقت رو از اون ساواکی ها ربودند........
آزار و اذیت چه از لحاظ روانی چه جسمی خیلی دردناکه و گاهی هم که دیدین غیر قابل بازگشت...
متاسفم،امیدوارم هیچ کدوم از ما ها همچین تجربه ای نداشته باشیم...
مردم دیگه اعصاب ندارن ها!!!