بشار اسد دست به چه قماری زد که پایانش باخت بود؟
روزنامه اصلاح طلب در تحلیل چرایی سقوط بشار اسد نوشته است: خطر وسوسه قماری این است که وقتی بازنده نتواند از عهده پاسخگویی به صاحبان امانت برآید، باز هم به دور بعدی دل میبندد. میخواهد اندک باقیمانده از توان کیسهاش را هم یکجا به کار اندازد تا شاید بخت به او رو کند و به دور بُرد مکرر برسد و بتواند جبران مافات کند.
روزنامه اعتماد: اگر بخواهیم سقوط سریع بشار اسد را بررسی کنیم باید ببینیم کجای کار او لنگ بوده است که اینچنین شد؟
آیا برنامه متعارفی برای برآوردن نیازهای مردمش نداشته است؟ آیا سوسیالیسمی که ادعای آن را داشت زیاد هم اجتماعی نبوده است؟ آیا متکی به اقلیتی کوچک برای حفاظت از بقای خودش بوده و دیگران شهروندان درجه دوم بودهاند؟ آیا پول مردم را بدون آگاهی آنان صرف هزینههایی غیر از فراهم آوردن رفاه و آسایش و آموزش و بهداشت و شادمانی آنان کرده بود؟
آیا در سیاست مرتکب ریسکها و مخاطراتی هزینهآفرین شده بود که از تابآوری مردم فراتر بود، آیا دولتش میتوانست برای تأمین درآمد بیشتر و تأمین محیطی مطبوعتر و درآمد بیشتر در فضایی آرمانیتر به حساب مردم دست به سیاستهای نامتعارف قماری بزند؟
یعنی پول امانت آنان را برای اهدافی که فکر میکرد سودآورتر باشد صرف اقداماتی با برد و باخت نامعلوم یا پرخطر کرده بود؟ یعنی میخواسته به اموری بپردازد که در صورت برنده شدن ناگهان جهشی در سطح و توقعات و برنامه زندگی و حیثیت جامعه پدید آورد؟ آیا باید از مردمش اجازه میگرفت، یا به دلیل لزوم پنهانکاری در اموری که برخلاف مقتضای امانتداری است ناچار بوده از شفافیت که لازمه حکومت خوب است طفره برود و خزانه و بودجهای را که ارقام مصوب آن در معرض دید است دور بزند و خطرات قماری را بپذیرد و خود را بیپشتوانه بیابد.
اما قمار حتی در سیاست هم انواع دارد و با طرفهایی مواجه میشوند که با کارت رو بازی نمیکنند. ممکن است جرزنی هم بکنند. در بازی علمی مانند شطرنج نیز انسان پس از چند حرکت ممکن است غافلگیر و مات شود؛ تا چه برسد به قمارهای پر ستیز و رندانه که نوع بیخطر آن وجود ندارد.
البته هیچ قمارباز عاقلی در مچاندازی با کسی که از توان بسیار بالاتری برخوردار باشد، رقابت نمیکند. سیاست متعهد به امانتداری و خزانه مردم نیاز به شفافیت دارد، اما وقتی به مخاطرات قماری آغشته شود ناچار از شفافیت کاسته و بر پنهانکاری افزوده میشود. دیگر سهم مردم یعنی خزانه برای اداره امور خودشان تکافو نمیکند زیرا اقدام قماری با امید برد هزینههای بالا دارد، بیمفسده هم نیست. اما اگر به دام مچاندازی شانده و با بازیگرانی قهار مواجه شد و در دامی لغزنده افتاد، رهاننده را چاره باید نه زور!
خطر وسوسه قماری این است که وقتی بازنده نتواند از عهده پاسخگویی به صاحبان امانت برآید، باز هم به دور بعدی دل میبندد. میخواهد اندک باقیمانده از توان کیسهاش را هم یکجا به کار اندازد تا شاید بخت به او رو کند و به دور بُرد مکرر برسد و بتواند جبران مافات کند. تجربه شاهد است که پاک باختگان در ناامیدی این مرحله چه بسا دست از جان شستهاند. در حالی که عقل حکم میکند که به جای ادامه بازی با نتیجه محتوم چارهجویی کند و به روال عادی و معقول بازگردد که جلوی ضرر را در هر کجا بگیرد، منفعت است. اما اسد بازی بازندهاش را تا پایان اسفبارش ادامه داد!
نظر کاربران
چه تحلیل آبکی ومسخره ای،،، معلوم است هیچ اطلاعی از آنچه در سوریه گذشته است ندارد وچون به توهم خود تحلیلگری رسیده،، هر چه را قلمش بلغزاند مینویسد،،،،، خدایا مارا از شر بیخردان خود عالم پندار برهان.
برای چی مثل بازنده باشه؟ الان سرمایه ای که ایشون به دست آورده از ایلان ماسک هم بسیار بیشتر هست و در کمال آرامش از زندگی فوق فوق لاکچریش لذت میبره و هزاران نسل بعدش هم در رفاهند
اعتماد به روسیه و ایران که خودشان درگیر جنگ و مشکلات اقتصادی زیادی هستند.
هیچ باختی نکرد تیلیارد دلار پول برده ودر تمام دنیا سرمایگذاری کرده چه بهترازاین
پولهای مردم طبقات ضعیف وتهی دست ایران و سوریه رو برده روسیه خدارو خوش نمی آید
نه جان تکیه گاهش روسیه بود و به مردم خودش اهمیت نمیداد ولی نامرد روس اولویت مردم روس بود وبعد خفقان
تحریم وکوتاه شدن دستش ازمنابع نفتی،درآخرباعث فقرمردم ونظامی هاشد،باعث سقوطش،گردید!