زن همسایه، نقش خانم مارپل را بازی کرد

همشهری آنلاین: زنی جوان که از کودکی علاقه داشت پلیس شود، ‌ وقتی متوجه شد که سارقی، ‌خودروی جوان همسایه را به سرقت برده تصمیم گرفت هر طوری شده سارق را پیدا کند.

چند روز قبل مردی با پلیس تماس گرفت و گفت سارق ماشینش را در یکی از بوستان های تهران گیر انداخته است.

وقتی ماموران در این پارک حاضر شدند، با چند نفر مواجه شدند که جوانی را محاصره کرده بودند و می‌گفتند که وی سارق است.

یکی از این افراد به ماموران گفت: چند روز قبل ماشینم را از داخل پارکینگم به سرقت بردند. پس از بررسی دوربین های مداربسته ساختمان، چهره سارق را به دست آوردم. پس از آن زن همسایه، ‌عکس سارق را گرفت و گفت هر طوری شده وی را شناسایی می‌کند. امروز این زن به من زنگ زد و گفت سارق را در یکی از پارک های تهران گیر انداخته است. من فورا خودم را به پارک رساندم و با دیدن سارق ماشینم پلیس را خبر کردم.

شباهت عجیب

مردی که دستگیر شده بود، از سوی ماموران تحت بازجویی قرار گرفت. او می گفت که سارق نیست و وی را با شخص دیگری که بسیار شبیه اوست، اشتباه گرفته‌اند.

این مرد توضیح داد: سارق احتمالا میلاد است که شباهت زیادی به من دارد و گاهی وقت‌ها سرقت می‌کند.

با اطلاعاتی که مرد جوان به پلیس داد، میلاد دستگیر شد و ‌در بازجویی ها به سرقت ۵ خودری پژو، از جمله ماشین شاکی اعتراف کرد. او گفت: من مشکل مالی ندارم و اتفاقا خیلی هم پولدار هستم. کارم خرید و فروش لوازم خودرو است اما یکنواختی زندگی، حوصله مرا سر برده بود و می‌خواستم هیجان تازه‌ای را تجربه کنم. برای همین دست به سرقت می‌زدم و با ماشین‌های سرقتی چند روزی دور دور و بعد رهایشان می‌کردم. با اعترافات سارق جوان، خودروی ۲۰۶ شاکی چند خیابان آن طرف تر پیدا شد و تحقیقات از متهم به دستور بازپرس حمیدرضا کیاستی نیا ادامه دارد.

خانم مارپل

اما زن جوانی که توانست سارق را شناسایی کند، کیست؟ او می‌گوید: من عاشق شخصیت خانم مارپل بودم و از کودکی، سریال پلیسی خانم مارپل را دنبال می‌کردم. همیشه سرم با رمان‌های پلیسی گرم بود و دلم می خواست پلیس شوم اما شرایط زندگی اجازه نداد به آرزویم برسم. با این حال علاقه شدیدم به این کار باعث شده بود که مدام دنبال پرونده‌های پلیسی باشم. چند روز قبل، وقتی شنیدم خودروی مرد همسایه به سرقت رفته است، عکس سارق را از طریق دوربین‌های مداربسته به دست آوردم و آن را در گروه‌های تلگرامی و اینستاگرام منتشر کردم. حتی خودم فضای مجازی را زیر و رو کردم تا اینکه بعد از ۳ روز، ‌زنی به من زنگ زد و گفت جوانی را که عکسش را منتشر کرده‌ام، در یکی از پارک ها دیده است. رفتم پارک و دیدم خود سارق است. با مرد همسایه تماس گرفتم و به این ترتیب سارق اصلی دستگیر شد.