خصومتها منجر به شکست مذاکرات نشود
سید حسین موسویان در یادداشتی با اشاره به تلاشهای تهران و واشنگتن برای دستیابی به توافق نهایی نوشت: مذاکرهکنندگان ایران و ۱+۵ سال گذشته توانستند بر سر مسائل کلیدی به برخی توافقات برسند، از اینرو خصومت میان ایران و آمریکا نباید موجب شکست مذاکرات شود.
اگر یک توافق میان ایران و آمریکا قابل دستیابی باشد، به احتمال زیاد دیگر اعضای گروه ۱+۵ شامل پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان با آن مخالفت نخواهند کرد. برخلاف این، اگر آمریکا و ایران نتوانند به اختلافاتشان فائق آیند، این فرصت بینظیر برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک در این زمینه از بین خواهد رفت.
از منظر آمریکا نقطه اصلی مورد اختلاف در برنامه هستهای ایران تلاشهای گذشته این کشور برای پنهانکردن فعالیتهای هستهایاش بوده است و اتهام وجود ابعاد نظامی احتمالی در این فعالیتها کافی است تا ایرانیها به منظور جلب اعتماد غرب درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هستهایشان غنیسازی اورانیوم خود را به حالت تعلیق درآورند یا آن را محدود کنند.
موسویان در یادداشت خود تاکید کرد: ایران همواره این اتهامات را که در تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است رد کرده است.
با توجه به نقش حساس کنگره آمریکا در آینده روابط ایران - آمریکا و مساله هستهای ایران، اعضای کنگره باید بدانند که داستان هستهای ایران از کجا آغاز شد و چرا ایرانیان درباره حفظ تکنولوژی هستهایشان ثابت قدم هستند و برای آن چنین هزینه سنگینی را پرداخت کردهاند. به علاوه این که بهترین راه برای پایان دادن به این مناقشه و چندین دهه خصومت میان دو کشور بزرگ ایران و آمریکا چیست؟ آغاز این داستان کجاست؟
در سال ۱۹۵۷ در دوران رژیم شاهنشاهی ایران، دولت آمریکا اساس برنامه هستهای ایران را پایهریزی کرد. آمریکا اولین تاسیسات هستهای در ایران، یعنی راکتور تحقیقاتی تهران را در سال ۱۹۶۷ ساخت و رییسجمهور وقت این کشور به ایران کمک کرد تا طرحی را برای ساخت ۲۳ راکتور تولید برق هستهای برنامهریزی کند.
فرانسه قرارداد همکاری هستهای درباره غنیسازی با ایران امضا کرد و آلمان برای ساخت نیروگاههای هستهای وارد معاملاتی بزرگتر با ایران شد و انگلیس نیز قراردادهایی برای دراختیار قراردادن اورانیوم به آنها امضا کرد.
شاه ایران اما دست به آغاز برنامه هستهای نظامی نزد، اگرچه وی در سال ۱۹۷۴ در پاسخ به یک روزنامهنگار فرانسوی که پرسیده بود آیا ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است، گفته بود: به طور قطع و زودتر از آن چه که تصور شود، آمریکاییها نیز به خوبی میدانستند که وی یک بمب اتم خواهد ساخت. در گزارش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در سال ۱۹۷۴ آمده بود: اگر شاه ایران در اواسط دهه ۱۹۸۰ زنده باشد و اگر دیگر کشورها در توسعه این سلاحها موفق باشند، بدون شک ایران از این خواسته خود پیروی خواهد کرد. اما آمریکا و غرب علیرغم این که میدانستند که شاه تا چه اندازه خواهان سلاح هستهای است چشم خود را روی این مساله بستند.
چرا ایران روی حفظ تکنولوژی هستهای پافشاری میکند؟
سوالی که ممکن است بسیاری آن را مطرح کنند این است که اگر برنامه هستهای ایران صلحآمیز است چرا ایرانیها در گذشته آن را مخفی کردند؟ و همچنین این سوال که چرا ایرانیها با وجود فشارهای بین المللی سخت در حفظ تکنولوژی هستهای شان ثابت قدم هستند؟ از نظر کنگره آمریکا تنها پاسخ منطقی به این سوالها این است که ایران به دنبال دستیابی به ظرفیت تولید سلاح هستهای است.
در پاسخ به سوال اول میتوان گفت که ایران به سرعت پس از انقلاب تمام برنامههای هستهای جاهطلبانه شاه را لغو کرد؛ اگرچه تهران می بایست راکتور تحقیقاتی تهران را که آمریکا برای اهداف پزشکی بنا نهاده بود، به علاوه نیروگاه هستهای بوشهر که ۹۰ درصد آن کامل شده بود حفظ میکرد و از طریق قراردادهایی که تا آن زمان برایشان یک میلیارد دلار پرداخته بود سوخت هستهای فرانسه را به دست میآورد.
همچنین آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس و دیگر کشورهای غربی پس از انقلاب همکاریهای هستهایشان با ایران را رها کردند. دیگر کشورهای غیرغربی شامل چین و آرژانتین نیز به دلیل فشارهای آمریکا مجبور به توقف همکاریهای هستهای با ایران شدند.
این عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای ایران در ادامه به سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ اشاره کرد که طی تلاشهایش برای بهبود روابط ایران - اروپا از مقامات آلمانی خواسته بود تا به ساخت نیروگاه بوشهر که ایران هزینهاش را پرداخته بود ادامه دهند و آن را به اتمام برسانند چون در غیر اینصورت ایران ساخت این نیروگاه را از هر راهی که ممکن باشد تکمیل خواهد کرد و هیچ راهی ندارد مگر این که به تکنولوژی بومی دست پیدا کند و خود سوخت تولید کند.
در نتیجه این تحولات آمریکا و غرب هیچ انتخاب دیگری برای ایران جز ساخت برنامه هستهایشان نگذاشتند. در چنین شرایطی واضح است که اگر ایران به طور علنی به توسعه برنامه هستهای خود ادامه میداد آمریکا جلوی آن را میگرفت. درحقیقت مخالفت سرسختانه غرب با تمایل ایران با بهرهبردن از حق مسلمش مبنی بر برخورداری از انرژی هسته ای طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) منجر شد تا این مساله به یک تبعیض جدی و تحقیرآمیز علیه ایران تبدیل شود، بدین معنی که همگان تحت معاهده انپیتی میتوانند از حق خود برای برخورداری از ظرفیت هستهای استفاده کنند، غیر از شما ایرانیها.
در پاسخ به سوال دوم نیز میتوان گفت که ایرانیها در طول تاریخ بارها و بارها شاهد حملات اقوام خارجی شامل یونانیان، اعراب، مغولها، ترکها، عثمانیها و کشورهایی همچون انگلیس و روسیه بودهاند. نتیجه این تجاوزات سبب شد تا حس عمیقی از قربانیشدن در ایرانیها پرورانده شود، بنابراین جای تعجب نیست که آنها اغلب خواهان عدالت هستند و مقاومت میکنند. علاوه بر این سرسختی ایران در مساله هستهای ناشی از تمایلات ملی و قوی آنها شامل غرور ملی است که مسلما نیروی پیشبرنده این برنامه بوده است.
آمارهای به دست آمده از نظرسنجی دانشگاه مریلند نشان میدهد که ۷۰ درصد ایرانیها مخالف برچیده شدن نیمی از سانتریفیوژهای موجود کشورشان هستند و ۷۵ درصدشان با محدودیت فعالیتهای هستهای این کشور مخالفند.
آمریکا در طول دهههای گذشته تمام اقدامات شامل مداخله نظامی را امتحان کرده تا حکومت را در ایران تغییر دهد. اما تمام این تلاش شکست خورده است و برخلاف پیشبینیها ایران امروز به باثباتترین و قدرتمندترین کشور منطقه تبدیل شده است.
موسویان در ادامه حصول توافق میان ایران و گروه ۱+۵ را عاملی دانست که میتواند به همکاریهای استراتژیک میان دو کشور به منظور برقراری امنیت و ثبات در منطقه منجر شود.
ایران و گروه ۱+۵ در ۲۴ نوامبر سال گذشته توانستند بر سر مساله کلیدی مورد اختلاف شامل آینده راکتور آب سنگین اراک، تاسیسات غنیسازی فردو و مساله دسترسی بیشتر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات هستهای ایران رسیدگی کنند. حمایت کنگره آمریکا برای به موفقیت رسیدن مذاکرات هستهای ایران و پایان دادن به چندین خصومت میان تهران و واشنگتن و بازشدن مسیر همکاری میان دو کشور جهت مقابله با تروریست به ویژه نیروهای داعش امری ضروری خواهد بود.
ارسال نظر