۱۴۵۴۲۰۳
۷ نظر
۸۱۱
۷ نظر
۸۱۱
پ

افغان‌ها برای تهران تره خرد می‌کنند!

در سبزی‌فروشی شهر ری چه می‌گذرد؟ گرچه سبزی‌های تازه مستقیم از مزارع می‌آیند اما انگار کار و کاسبی‌شان مثل قبل رونقی ندارد.

تابناک: شغل‌های متفاوتی در شهرری می‌توان پیدا کرد. مثل دکان‌های کوچک سبزی‌فروشی کنار زمین‌های کشاورزی. غروب روز پنج‌شنبه به سراغ بعضی از آنها رفتیم. ریش‌های سفید و دست‌های چروک‌خورده‌اش نشان می‌دهد راهی طولانی رفته تا امروز به اینجا رسیده. یعنی به خیابان‌های نزدیک به ضلع جنوبی حرم شاه عبدالعظیم و فروختن سبزی.

افغان‌ها برای تهران تره خرد می‌کنند!

خوش‌اخلاق است و پیوسته لبخند بر لب دارد. بساط سبزی‌فروشی‌اش بد نیست. آن پشت زیر گونی‌های مرطوب دسته‌های سبزی است و روی میز سمت خیابان، انواع سبزی‌خوردن دارد: ریحان بنفش و سبز، تره، شاهی... حتی برای چیدن و فروش کمتر از یک کیلو سبزی بحث نمی‌کند. به جایش تعریف می‌کند که: «من حدود 10 دوازده‌یه است که سبزی می‌فروشم. این سبزی‌ها هم مال زمینی است که خودمون در اون سبزی می‌کاریم. من خودم هم سبزی می‌کارم.»

بعد اشاره می‌کند به سبزی‌های روی میز و می گوید: «مثلا این سبزی‌ها رو خودم صبح از زمین چیدم. خیالتون راحت باشه. تازه تازه است.»

سبزی‌ها را وزن می‌کند و با کارت‌خوان قیمت را حساب می‌کند. امروز. در 22 شهریور 1403، سبزی‌فروش افغان در شهر ری هر کیلو سبزی خوردن را 30 هزار تومان حساب می‌کند.

حدود 20 متر جلوتر، در همان پیاده‌رو دوباره بساط سبزی‌فروش به راه است. یک میز و سایه‌بان، و آن پشت هم سبزی‌های دسته‌ای زیر گونی‌های مرطوب. پسر جوان افغانستانی که پشت دخل ایستاده و مشتری‌ها با او سر و کار دارند، خوش‌اخلاق است و کمی هم بذله‌گو. سبزی‌ها و صیفی‌جاتش هم بیشتر از نفر قبلی است. پسر جوان و یکی دو کارگر دیگری که آنجا در حال جابه‌جایی هستند، کدو و گوجه فرنگی و بادمجان و سیر هم می‌فروشند.

دو سه تا کدو و دو سه تا گوجه‌فرنگی برمی‌دارم. پسر جوان افغان با طعنه می‌گوید: «خیلی زیاد برداشتید! اصلا من چطور حسابشان کنم؟»و بعد بلندبلند می‌خندد و حرفش را ادامه می‌دهد: «شوخی کردم. شما هرچقدر که بخواید می‌تونید بردارید. اما واقعا همین مقدار کافی یه؟»

جواب می‌دهم که می‌خواهم میوه‌ها و سبزیجات را تازه‌تازه بخورم. پسر استقبال می‌کند. سبزی‌های روی میز را نشان می‌دهد. همان موقع مشتری دیگری می‌آید و چند دسته نعناع می‌خواهد که مرد جوان می‌گوید فقط یک دسته برایش باقی مانده و می‌تواند از همان پیرمردی که چند متر آن طرف‌تر است، خریدش را بکند. انگار روز پربرکتی بوده که هنوز غروب نشده، نعناع‌ها همه به فروش رفته‌اند.

گلایه از گرانی

روی میز تنوع سبزی‌ها بیشتر از دکانِ پیرمرد است. پسر جوان خرفه‌های تازه و سوسن‌عنبر هم دارد. همان‌طور که برای مشتری دیگرش یک کیلو سبزی خوردن جور می‌کند، آرام می‌گوید: «این روزها سبزی هم خیلی گران شده. سبزی‌های دسته‌ای حتی به 70 هزار تومان هم رسیده‌اند. کی قبلا سبزی دسته‌ای 70 تومن بود؟»

_فروشتون هم کم شده با این گرونی؟ چون مردم زیاد سبزی می‌خورن و هنوز سبزی از خیلی چیزهای دیگر ارزان‌تر است.

_معلومه که کم شده. اصلا هر چیزی که گران بشه، مصرفش کم می‌شه. مردم می‌گون حالا یه کم هم کمتر سبزی بخوریم. اما با این حال خدا رو شکر. روزی می‌رسه.

ده پانزده متر جلوتر دوباره دکان یک سبزی‌فروش است. اون هم افغان است. اما چند ایرانی هم آن پشت‌ها هستند. در فاصله میان این دکان‌ها دیگر ساختمانی به چشم نمی‌خورد. هرچه هست زمین کشاورزی و سبزی‌کاری است و کمی‌دورتر هم اتوبان و جاده. یکی دو مرد در زمین مشغول کار هستند. لباس سنتی افغان‌ها را بر تن دارند و هر چند دقیقه از روی زمین بلند می‌شوند و کمر راست می‌کنند و احتمالا نفس عمیقی می‌کشند و دوباره خم می‌شوند. حتی در این وقت از روز هم مشغول کار بر سر زمین‌ها هستند. در دکان بعدی، پسر جوان چندان اهل صحبت نیست. فقط وقتی که کارت می‌کشد، از او می‌پرسم:‌ «شما برای داشتن این دکان مالیات هم می‌دهید؟» متعجب می‌خندد: «مگه می‌شه بدون مالیات زندگی کرد؟ معلومه که مالیات می‌دیم.» صحبتمان زود تمام می‌شود و فرصتی برای گفت‌وگوی بیشتر نیست. انگار نباید حرف زدن‌ها طولانی باشد.

به طرف مرکز 

سمت بهشت زهرا هم که به طرف مرکز تهران حرکت می‌کنید، به حوالی شهر ری که می‌رسید، کنار اتوبان دکان‌های سبزی‌فروشی به چشم می‌خورد. در آنها هم افغان‌ها زیاد به چشم می‌خورند. رقابتی هم بین‌شان هست. گاهی صیفی‌جات و سبزی‌هایشان چند هزار تومانی تفاوت قیمت دارند. 

یک نفر هم برای نظارت بر قیمت‌ها آمده اما زود می‌رود. مردها که از همه سن و سالی میانشان دیده می‌شود، سعی می‌کنند جنس‌های مغازه‌یشان را مرتب بچینند. سبزی ها دسته‌به‌دسته، آب‌خورده، مرطوب و خوشرنگ. برایشان مهم است که مشتری ثابت پیدا کنند. حتی مشتری‌های روزهای جمعه یا پنج‌شنبه‌شان را که همیشه بهشت زهرا می آیند و سر راه سبزی می‌خرند، می‌شناسند. اما مهم‌تر از آن، این است که مشتری خریدهای فراوان انجام دهد. مثلا چند دسته نعناع بخواهد. چند دسته ریحان. چند دسته اسفناج. اینجاست که لبخند روی لب‌هایشان می‌‌آید.

در این دکان‌های میان راه همه چیز ساده است. بدون حاشیه و زرق و برق. فقط لهجه متفاوت است که گاهی فضا را متفاوت می‌کند و شوقی که از امنیت کار کردن در سرزمینی غیر از دیار رها کرده و به امان خدا سپرده ی خود و رسیدن رزق در چشم‌ها پیدا است.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
کیف پول من

فروش همستر کامبت
کی بود می‌گفت پول نمیشه!

چیزی تا لیست شدن همستر نمانده، شما با طی کردن مراحل زیر می‌توانید ارز خود را از همه زودتر به فروش برسانید:

۱ - ثبت نام کنید و لینک رفرال خود را کپی کنید.
۲ - با لینک رفرال خود، دوستانتان را دعوت کنید.
۳ - به ازای دعوت از هر دوست، تون کوین رایگان دریافت کنید.
۴ - با دعوت از تعداد بیشتری از دوستان، شانس خود را برای برنده شدن در قرعه کشی کیف پول من بیشتر کنید.
۵ - پس از لیست شدن همستر، ارز خود را به راحتی نقد کنید.

لیست جوایز قرعه‌کشیemoji

آیفون ۱۶

اپل واچ سری ۱۰

پلی استیشن ۵

و ...

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتی ۹/۸ ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت برترین ها هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نظر کاربران

    • ناشناس

      همشون هم از کودکشون هم سبزی فروشن.بسته بندی می کنن فکر کنم 25 گرم وزن ندارن دور ی نخ دونه ایی 3500 میفروشن.

    • ناشناس

      برن تو كشور خودشون
      فقط برن
      اينا كه برن يه ايراني با شرف و حيا مياد و به زن و دختر مردم سبزي ميفروشه
      افغاني حيا داره ؟

    • خالقی

      افاغنه فرصت های شغلی ایرانی ها را دزدیده اند وخیلی از مردم ایران را بیکار کرده اند ۲۵ میلیون افغانی به ایران ریخته اند صاحب زمین خانه وخود رو ومغازه شده اند وبصورت چراغ خاموش،در حال تسخیر ایران هستند

    • ناشناس

      یعنی تبلیغ افغانی میکنید

    • سربیکلاه

      خوب اینهمه داستان برای اینکه بگویی افغان نباشه سبزی نداریم؟
      اینها زمینشان کجا بود که بخواهند سبزی تهران را بفروشند

    • ناشناس

      جمع آوری کنید این افغان ها رو.
      سمت شهرری رو کلا گرفتن.
      مردم ایران و خصوصا شهرری رازی نیستن به اینجا ماندن افغان ها

    • الف

      افغان‌ها باید بعد از تشخیص هویت و انگشت نگاری وصدور کارت مجوز کار مشغول کار شوند ودر غیر این صورت مانتد این زمان که افغان‌ها بدون هیچ محدودیتی از مرز وارد میشوند بیشتر از انکه برای کار بیایند برای دزری زورگیری وقاچاق مواد‌مخدر وتجاوز وکارکردن برای سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا به ایران میایند وخیلی هاشون هم با تشکیل باند اموال‌ دزديده شده ایرانیان بخصوص گوشی موبایل وکالاهای یارانه‌ای مانند دارو و آرد وبنزین را به افغانستان انتقال میدهند وضرر میلیارد دولاری به اقتصاد ایران وارد میکنند

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج