۱۴۵۰۷۹۸
۳۱۷
۳۱۷
پ

فیلم «نفس عمیق» چگونه حدیث نفس یک نسل شد؟

به گزارش فیلم‌نت نیوز، «نفس عمیق» نه‌تنها در کارنامه پرویز شهبازی، بلکه در سینمای دهه ۱۳۸۰ ایران هم محصول ویژه‌ای به‌شمار می‌رود.

به مناسبت عرضه در پلتفرم فیلم‌نت

آریا قریشی: چگونه شد که «نفس عمیق» از همان زمان اولین نمایش در جشنواره فیلم فجر جایگاه ویژه‌ای در سینمای ایران پیدا کرد؟

به گزارش فیلم‌نت نیوز، «نفس عمیق» نه‌تنها در کارنامه پرویز شهبازی، بلکه در سینمای دهه ۱۳۸۰ ایران هم محصول ویژه‌ای به‌شمار می‌رود. از زمان نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر، «نفس عمیق» به فیلم محبوب طیف گسترده‌ای از منتقدان ایرانی تبدیل شد. هرچند با فیلمی در مورد اوضاع و احوال یک نسل خاص روبه‌رو هستیم اما واکنش منتقدان نشان داد که بسیاری از افراد متعلق به نسل‌های دیگر هم با جوانان پوچ‌انگار نمایش‌داده‌شده در «نفس عمیق» ارتباط برقرار کرده‌اند. این روند در زمان نمایش عمومی فیلم هم ادامه یافت و این ساخته پرویز شهبازی را به اثری ماندگار در ذهن گروه قابل‌توجهی از سینمادوستان جدی ایران تبدیل کرد. عرضه «نفس عمیق» در پلتفرم فیلم‌نت فرصت مناسبی برای مرور دلایلی است که این جایگاه را برای سومین فیلم بلند شهبازی رقم زد.

فیلم «نفس عمیق» چگونه حدیث نفس یک نسل شد؟

نسخه مرمت‌شده نفس عمیق به زودی در فیلم‌نت

زمانی که فهرست فیلم‌های حاضر در بیست‌ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۱) اعلام شد، کمتر کسی فکر می‌کرد که «نفس عمیق» به کارگردانی پرویز شهبازی نه‌تنها به تحسین‌شده‌ترین فیلم آن دوره بلکه به یکی از مهم‌ترین آثار دهه هشتاد سینمای ایران تبدیل شود. شهبازی پیش از «نفس عمیق» دو فیلم «مسافر جنوب» و «نجوا» را کارگردانی کرده بود و گرچه هر دو فیلم با تحسین‌هایی در داخل و خارج از کشور مواجه شده بودند اما آثاری نبودند که در ذهن تماشاگران زیادی ماندگار شوند. «نفس عمیق» فیلم پرستاره‌ای هم نبود. در واقع هیچ‌کدام از سه بازیگر اصلی فیلم (منصور شهبازی، مریم پالیزبان و سعید امینی) چهره‌های شناخته‌شده‌ای نبودند. با این وجود داستان «نفس عمیق» با فیلم‌های قبلی سازنده‌اش متفاوت بود. کسب سیمرغ بلورین توسط شهبازی در رشته بهترین فیلمنامه و نامزدی فیلم در ۴ رشته دیگر در کنار استقبال گسترده منتقدانی از گروه‌ها و نسل‌های مختلف (از جمله برگزیده‌شدن «نفس عمیق» به‌عنوان بهترین فیلم جشنواره بیست‌ویکم فجر از سوی منتقدان ماهنامه سینمایی فیلم) گام‌های اول در راه ورود سومین فیلم بلند شهبازی به پانتئون آثار تحسین‌شده سینمای ایران محسوب می‌شدند.

«نفس عمیق» داستان دو پسر جوان و سرخورده از شرایط پیرامون به نام‌های منصور (منصور شهبازی) و کامران (سعید امینی) را روایت می‌کند که در پرسه‌زنی‌ها و گذران بی‌هدف زندگی با دختری به نام آیدا (مریم پالیزبان) آشنا شده و ماجراهایی را با هم تجربه می‌کنند. با خواندن همین خلاصه داستان می‌توان حدس زد که با فیلمی کم‌شخصیت و کم فراز و نشیب روبه‌روییم. «نفس عمیق» فیلم خلوت و سبک‌پردازی‌شده‌ای است که در تمام طول آن حسی از سرما و خفگی به تماشاگر منتقل می‌شود. سومین فیلم شهبازی شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که تمام تلاش خود را می‌کنند تا بتوانند نفس عمیقی بکشند اما رسیدن به همین هدف هم برای آن‌ها سخت‌تر از چیزی است که فکر می‌کنیم. در این راه کارگردان با اجرایی حساب‌شده کاری می‌کند تا ما هم در این تجربه با منصور، کامران و آیدای فیلم شریک شویم. تاکید شهبازی بر گذشتن داستان در فصل زمستان، استفاده فراوان از رنگ آبی خفه و غیر اشباع در صحنه‌های مختلف، ضرباهنگ کند، تعداد کم کنش‌های بیرونی و منحصر کردن اکثر این کنش‌ها به مواردی همچون افتادن به جان باجه تلفن یا لگد زدن به آینه‌بغل ماشین‌های پارک‌شده کنار خیابان (آن هم در شرایطی که می‌دانیم قرار نیست کشمکش خاصی را ایجاد کنند) از جمله تمهیداتی محسوب می‌شوند که فیلمساز برای رسیدن به این نتیجه در نظر گرفته است.

با این ویژگی‌ها «نفس عمیق» از روایت کلاسیک فاصله گرفته و وارد ساحت روایتی مدرن و مینیمال می‌شود؛ جایی‌که آن‌چه درون آدم‌ها رخ می‌دهد از وقایع بیرونی اهمیت بیشتری می‌یابد. به‌تبع مینیمالیسم جاری در روایت، «نفس عمیق» فیلم پرگویی نیست. هرچند با یک فیلم شخصیت‌محور روبه‌روییم اما شهبازی به‌ندرت عواطف کاراکترها را از طریق دیالوگ‌های بیانگر موکد می‌کند. در عوض با فیلمی پر از جزییات روبه‌رو هستیم که توجه به همین عناصر و دقت به‌کاررفته در جاگذاری آن‌ها می‌تواند به عمق‌یافتن درک ما از فیلم کمک کند. به‌عنوان مثال، کامران و منصور در طول فیلم به‌عنوان مکمل یکدیگر به تصویر کشیده می‌شوند. کامران اهل فکر کردن و در عوض عمل نکردن است. مهم‌ترین کنش‌های او منحصر به اقداماتی عموما سلبی هستند که نوعی خودویرانگری به‌نظر می‌رسند. در عوض منصور در لحظه عمل می‌کند و به‌نظر می‌رسد پیش از عمل به تبعات آن نمی‌اندیشد. کامران آدمی به‌نظر می‌رسد که تا ته خط رفته است اما منصور هنوز در اوایل راه قرار دارد. از سوی دیگر، رنگ‌آمیزی فیلم، تقابل میان کامران و آیدا را در زندگی منصور برجسته می‌کند. از همان ابتدای فیلم، کامران را با آب/ رنگ آبی به یاد می‌آوریم. در چنین شرایطی است که آیدا با تاکید بر آتش/ رنگ قرمز وارد زندگی منصور شده و او را به‌تدریج به خود جلب می‌کند. تعارض آشکار سبک بازی پرانرژی و برون‌گرایانه مریم پالیزبان (با تند حرف‌زدن و خوردن کلمات) و رخوت همیشگی سعید امینی، تفاوت‌های دو شخصیت را برجسته‌تر می‌کند. با این وجود، در طول فیلم چند بار کامران و آیدا را در میزانسن‌های مشابهی می‌بینیم که نه‌تنها نشان‌دهنده جایگزینی آن دو در ذهن منصور، بلکه یادآور شباهت‌های احتمالی آن دو هم هست. با چنین جزییاتی، پرویز شهبازی موفق می‌شود بدون توضیح مستقیم در مورد پیشینه شخصیت‌ها (به‌ندرت نکته‌ای در مورد جزئیات گذشته زندگی آدم‌های «نفس عمیق» مطرح می‌شود)، تصاویر متمایزی را از درونیات سه شخصیت محوری و حتی مسیرهای احتمالیِ طی‌شده در زندگی‌شان تا لحظه حال برای ما بسازد.

مثال‌های ذکرشده نشان می‌دهند که پرویز شهبازی ارزش شخصیت‌پردازی را می‌داند و از این نکته آگاه است که ساخت اثری در مورد یک نسل یا یک گروه اجتماعی به‌معنای غفلت از عمق‌بخشیدن به کاراکترها نیست. این نکته‌ای است که بسیاری از فیلمسازان ایرانی از آن غفلت می‌کنند چرا که فکر می‌کنند برای تبدیل یک شخصیت به نماینده یک گروه کافی است تا پرداختی تیپیک و تک‌بعدی از او داشته باشند، صرفا روی وجوه اجتماعی او تاکید کنند و تنها جنبه‌هایی را بپرورانند که نقطه اشتراک شخصیت و طبقه اجتماعی مورد بحث محسوب می‌شوند. در «نفس عمیق» با سه شخصیت شناسنامه‌دار و پیچیده روبه‌روییم بدون این‌که خللی در جایگاه آن سه در مقام نمایندگان یک نسل ایجاد شود. شهبازی به‌شکل ظریفی روی اثرات محیط سرکوبگر پیرامون بر افراد متفاوت یک نسل مانور می‌دهد. به‌عنوان یک نمونه، تغییر لحن مریم پالیزبان، کم‌گوتر شدن شخصیت او و غلبه رنگ آبی در لباس‌هایش، نشانه‌ای بر این امر است. انگار سرخوردگی، بی‌هدف و حتی بی‌عمل فرجام گریزناپذیر نسلی است که در اوایل دهه هشتاد در ابتدای راه جوانی‌اش قرار داشت.

با همه این‌ها، آن‌چه میان «نفس عمیق» و بسیاری از فیلم‌های به‌ظاهر مشابه در مورد آن نسل تفاوت ایجاد می‌کند، رویکرد بی‌قضاوت شهبازی است. «نفس عمیق» فیلمی نه در نقد ویژگی‌های ذکرشده، بلکه صرفا تلاشی برای نمایش آن‌ها در عین درک آدم‌ها است. فیلمساز از تلاش رقت‌انگیز به‌سبک برخی از فیلم‌های مثلا دلسوزانه برای ایجاد حس ترحم در تماشاگر می‌گریزد و از تک‌افتادگی آدم‌هایش برای تحقیر آنان سوءاستفاده نمی‌کند.

مجموعه نکات ذکرشده نشان می‌دهند که چگونه «نفس عمیق» توانست به‌شکلی باورپذیر و درک‌شدنی به حدیث نفس یک نسل تبدیل شود. پس از مجموعه آثاری که در اواخر دهه ۱۳۷۰ نوجوانانی را نشان دادند که سعی می‌کردند الگوهای متفاوت فکری و رفتاری خود را به نسل‌های محافظه‌کارتر پیشین تحمیل کنند، «نفس عمیق» نشان‌دهنده تصویر متفاوتی از همان نسل در آغاز جوانی بود. شور و حرارت پیشین جای خود را به سردی و سرگردانی داده بود. از این جنبه، «نفس عمیق» را می‌شد فرزند زمانه‌اش دانست چرا که این تصویر را درست در دورانی به تصویر کشید که تب تند اواخر دهه هفتاد داشت به عرق می‌نشست و امیدهای ایجادشده برای وقوع اتفاقاتی بنیادین با نوعی سرخوردگی و حس ناکامی جایگزین شده بود. اگر به مسیری نگاه کنیم که نسل‌های جوان در این دو دهه طی کرده‌اند، شاید بتوانیم این فراز و فرود را نوعی چرخه تلخ تکرارشونده بدانیم. به همین دلیل است که «نفس عمیق» از جایگاهی که پیش از این اشاره شد هم فراتر رفته و به فیلمی تبدیل می‌شود که احتمالا بسیاری از افراد متعلق به نسل‌های مختلف می‌توانند خود را در آینه آن شناسایی کنند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج