۱۵ نفر به من حمله کردند، یکی را کشتم
پسر نوجوانی که مدعی است در دفاع از خودش مرتکب قتل شدهاست در جلسه محاکمهاش جزییات درگیری را توضیح داد.
این نوجوان که مرتضی نامدارد، مدعی شد قصد قتل نداشت و برای اینکه جان خودش را نجات بدهد یک ضربه به مقتول زد. سیدرضایی، نماینده دادستان در ابتدای این جلسه محاکمه، در جایگاه حاضرشد و به قضات شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران گفت: متهم که در حال حاضر ۱۹ساله است، دو سال قبل در جریان یک درگیری،جوان دیگری به نام احسان را به قتل رساند.
در جریان تحقیقات مشخص شد این دو نفر از قبل با هم اختلاف داشتند و روز حادثه با هم درگیر شدند. با توجه به شواهد موجود در پرونده و تحقیقاتی که انجام شده و مدارکی که ارایه دادهایم، درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضرشدند و برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند.
سپس به دستور رییس دادگاه مرتضی در جایگاه حاضر شد و گفت: اگر ضربه چاقوی من باعث مرگ احسان شدهاست، اتهامم را قبول میکنم.
متهم که بهشدت متاثر بود گفت: من در یک بنگاه کار میکردم و روز حادثه احسان و دوستانش آنچنان به من یورش آوردند که وحشت همه وجودم را گرفت. درگیری من و احسان از زمانی آغاز شد که احسان علیه من با برادرم حرف زد. من به او گفتم چرا این کار را کردی در جواب یک شیشه نوشابه برداشت و دنبال من دوید. من از دستش فرار کردم و به سمت مغازه رفتم. این دومینبار بود که احسان سعی داشت با من درگیر شود، به دوستم محمد زنگ زدم و گفتم تو چیزی به احسان گفتی؟
جواب منفی داد، بعد محمد و یکی دیگر از دوستانم آمدند؛ آنها چاقو و قمه داشتند، محمد چاقو را به من داد. قصد نداشتم از آن استفاده کنم و احسان را بکشم اما یکدفعه ۱۰ تا ۱۵ نفر از دوستان احسان به سمت من حملهور شدند. احسان هم جلو آنها بود. من دویدم و آنها مرا دنبال کردند و به من رسیدند و یکنفر برایم جفتپا گرفت.
متهم ادامهداد: من زمین خوردم و احسان و دوستانش روی من افتادند برای اینکه جانم را نجات بدهم از چاقو استفادهکردم و یکضربه زدم؛ این ضربه را به احسان وارد کردم که به قسمت چپش برخورد کرد اما یادم نیست این ضربه به بازوی احسان خورد یا به شکمش. بعد هم که زخمی شد برادرانم آمدند و ما را جدا کردند و احسان را پشت وانت انداختند و به بیمارستان بردند. یک روز بعد هم من بازداشت شدم.
مرتضی در ادامه گفت: نمیدانم چرا احسان آنقدر با من لجبازی میکرد حتی یکبار به او گفتم چه لذتی میبری که برادرم من را تنبیه کند اما هیچوقت جوابم را نداد و فقط به من حمله کرد. آن روز احسان و دوستانش قمه داشتند و در خیابان فریاد میزدند، مرتضی میکشیمت. نور چراغ به قمههایشان میخورد و قمهها میدرخشید. تا فرصت فرار پیدا کنم به من رسیدند. با اینکه چاقو داشتم اما نمیخواستم با آنها درگیر شوم.
در این پرونده به من ظلم شدهاست چون هرچه به بازپرس گفتم اگر تحقیقات محلی صورت بگیرد، حقیقت معلوم و مشخص میشود که مقتول و دوستانش چطور وحشتآور به من حمله کردند و آنها کاری کردند که مغازهدارهای اطراف هم از ترس فرار کردند اما بازپرس این کار را نکرد. قسم میخورم من فقط قصد داشتم احسان را از روی خودم بلند و فرار کنم، وقتی که احسان را بلند کردند باز هم من فرار کردم. بعد از مرتضی شاهدان در جایگاه حاضر شدند و توضیحات خود را برای دادگاه ارایه دادند.
در پایان وکیلمدافع متهم برای دفاع از موکلش حاضر شد و گفت: مرتضی نوجوانی بود که به دلیل ضعف جسمانیاش مرتب مورد تمسخر و آزار قرار میگرفت با این حال او خویشتنداری کرده بود و هربار که مقتول به سمت او یورش میبرد او فرار میکرد. او دفاع مشروع کردهاست، او در آن شرایط دسترسی به پلیس نداشته و فقط میتوانسته فرار کند این کار را هم کرد اما مغلوب شد و او را گرفتند.
بنابراین، چارهای نداشت به جز اینکه ضربهای بزند و خود را نجات دهد. سپس متهم یکبار دیگر در جایگاه حاضر شد و درخواست بخشش کرد. بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شورشدند.
منبع: شرق
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر