ماجرای گنجهای سه هزارساله که در لرستان کشف شد
گنجهای سه هزارسالۀ زاگرس، نخستین بار در دهۀ ۱۹۳۰ میلادی علاقهمندان آثار باستانی در سراسر جهان را شیفتۀ خود کردند؛ اما با گذشت چندین دهه، هنوز هویت دقیق مردمانی که این آثار را ساخته بودند به درستی شناخته نشده است.
فرادید: هنگامی که در اواخر دهه ۱۹۲۰، مجسمههای نفیس برنزی بازار آثار باستانی را پر کردند، هیچ کس چیز زیادی درباره آنها نمیدانست. تندیسهایی از انسانها و حیوانات، فنجانهای برنزی با نقوش برجسته و سنجاقهای ظریف، دلالهای آثار باستانی را که از زیبایی آنها شگفت زده شده بودند به سوی خود جذب میکردند. درباره منشأ آنها بررسیهایی صورت گرفت شد، اما پاسخها تا حدودی مبهم بود. دلالان به جای نام بردن از یک شهر یا تمدن خاص، تنها منطقهای را در رشته کوههای زاگرس نشان میدادند: جایی در غرب ایران که آن را به نام لرستان و کرمانشاه میشناسیم.
داستان آثار باستانی برنزی مربوط به غرب ایران، در پاییز 1928 در شهر هرسین در 20 مایلی شرق کرمانشاه آغاز شد. یک کشاورز محلی چندین شیء زیبای برنزی را در مزرعۀ خود کشف کرد و آنها را فروخت. اخبار یافتههای او پخش شد و به زودی شهر پر شد از دلالانی که این آثار هنری را میخریدند و سپس آنها را به موزهها و مجموعههای خصوصی میفروختند.
به تدریج علاقه زیادی به حفاری این برنزها در بین دانشگاهیان و افراد محلی ایجاد شد. آندره گدار، مدیر سرویس باستانشناسی ایران در سال 1928، روشی را که مردم محلی برای کشف محوطهای برای کاوش استفاده میکردند، توصیف کرده است. او میگوید مردم محلی ابتدا چشمه ای پیدا میکردند و سپس احتمال زیادی برای یافتن یک سکونتگاه و قبرستان در نزدیکی آن وجود داشت. فرمول ساده و موثر بود: به دنبال منبع آب باشید و یک گورستان باستانی دور از دسترس نخواهد بود.
اولین باستانشناس غربی که برنزها را بررسی کرد، باستانشناس آلمانی الاصل، اریش اشمیت بود که برای اولین بار در سال 1935 کاوش در لرستان را آغاز کرد. او در این مکان همراه با همسرش مری هلن کار میکرد. این دو علاقه مشترکی به باستانشناسی داشتند و اولین بار هنگام بازدید از سایت تپه حصار در ایران با هم آشنا شده بودند.
مری هلن استفاده از هواپیما برای بررسی مکانهای باستانی از بالا را پیشنهاد کرد و خودش برای همین منظور یک هواپیمای کوچک خرید. پس از اخذ مجوز از دولت ایران، پروازهای شناسایی در سالهای 1935-1936 و بار دیگر در سال 1937 انجام شد. عکسبرداری هوایی اشمیت نه تنها برای مستندسازی مکانها، بلکه برای برنامهریزی روشمند حفاریها نیز ارزشمند بود.
کار اشمیت استفاده پیشگامانهای از عکاسی هوایی در باستانشناسی بود. بین سالهای 1935 و 1937، تیم او اولین بررسیهای هوایی در غرب، جنوب و شمال شرق ایران را انجام داد.
در ژوئن 1938، تیم اشمیت به کاوش در «سرخ دم» لرستان پرداختند. قبل از این حفاری، حفاریهای غیرمجاز در این منطقه منجر به غارت بسیاری از مفرغها و در نتیجه از بین رفتن آثار ارزشمند تاریخ محوطه شده بود. مقامات محلی سرانجام غارت را متوقف کردند و اشمیت تلاشهای خود را بر کشف آنچه باقی مانده بود متمرکز کرد.
علیرغم آسیبدیدگی و غارت، تیم اشمیت توانست اقلامی از جنس برنز، عاج و سفال را بازیابی کند، اشیایی که تکنیکها و سبکهای هنری مشابهی را با برنزهایی که در دهه 1920 کشف و فروخته میشد نشان میدادند. بیشتر کارهای اکتشافی در سرخ دم حول یک ساختار چند اتاقه متمرکز بود که به نظر میرسید یک معبد یا مکان عبادت بوده است. اشمیت همچنین اقلامی را از مقبرههای محفظهای با سنگهایی که به صورت عمودی و افقی به عنوان دیوار و سقف ساخته شده بودند به دست آورد.
اما در آن سالها تعیین یک گاهشمار دقیق برای گنجینههای لرستان چالش برانگیز بود زیرا غارت گسترده، بسیاری از لایههای خاک اطراف را که باستانشناسان برای تعیین تاریخ یافتهها به آن تکیه میکنند، ویران کرده بود.
اما در دهههای بعدی تعیین تاریخ مفرغهای لرستان امکانپذیر شد. کاوشهایی که بین سالهای 1965 تا 1979 در غرب لرستان توسط دانشگاه گنت و موزههای سلطنتی بروکسل انجام شد، امکان یافتن تعداد زیادی مقبره جمعی پر از یافتهها را فراهم کرد. به لطف چینهشناسی دست نخورده، میشد گنجینهها را تاریخگذاری کرد. بر اساس این مطالعات، محققان توانستند زمان ساخت مفرغهای لرستان را با دقت بیشتری محاسبه کنند؛ زمانی که در حدود قرن یازدهم قبل از میلاد تعیین شده است؛ یعنی بیش از 3 هزار سال قبل.
اما همچنان هویت افرادی که این قطعات زیبا را طراحی کردهاند نامشخص است. دو گروه قومی به عنوان سازندگان احتمالی آثار در نظر گرفته شدهاند؛ یکی مادهای اولیه و دیگری «کیمریها»؛ مردمی کوچنشین که از جنوب روسیه سرچشمه میگیرند و احتمالاً در قرن هشتم قبل از میلاد به لرستان نقل مکان کرده بودند.
کتیبه هایی به خط میخی بر روی شمشیرهایی که در این منطقه یافت شدهاند نیز، حکایت از حضور «کاسیها» دارند؛ مردمی که در حدود قرن شانزدهم قبل از میلاد در لرستان ساکن شدند.
تنوع مصنوعات کشف شده در لرستان بسیار زیاد بود؛ از تندیسها و قطعات تزئینی گرفته تا یراقآلات اسب، سنجاقها و انواع مختلفی از قطعات برنزی از جمله سلاحهایی مانند خنجر، نیزه و تبر.
چیزی که آنها را منحصر به فرد میکند، شمایلنگاری پیچیده آنها است که از دنیای حیوانات گرفته شده است؛ به ویژه تصویر بزکوهی در این آثار رایج است. یکی از شناختهشدهترین و جذابترین تصاویر، تصویر انسانی است که گردن دو حیوان را با دستهایش گرفته است.
این نقش در تمدنهای باستانی دیگر مثل بین النهرین و سومر نیز یافت شده است. اعتقاد بر این است که این موتیف نماد تسلط انسان بر طبیعت است.
اشیاء روزمره نیز در میان این آثار وجود دارد. شناختهشدهترین مورد سنجاقها هستند که هدف آنها هنوز مورد بحث است. برخی از دانشمندان گمان میکنند اینها نذورات و پیشکشهای مذهبی بودهاند و برخی دیگر هدف کاربردیتری را پیشنهاد میکنند؛ مثل بستن لباس. این سنجاقها نیز دارای تصاویر مختلفی هستند، از جمله الههها، حیوانات، و همچنین موتیف انسانی که حیوانات را شکار کرده است.
دسته جالب توجه دیگر نیز ظروف استوانهای شکلی هستند که روی آنها نقوش برجستهای وجود دارد، شامل صحنههایی مانند ضیافتهای آیینی که در آنها خادمان یا نوازندگان کنار هم قرار گرفتهاند.
گنجینۀ آثار کشف شده در لرستان نمایانگر تمدنی پیچیده است که هویت صاحبان آن هنوز در هالهای از راز و ابهام قرار دارد.
ارسال نظر