۱۳۸۷۶۶۰
۲ نظر
۶۵۰
۲ نظر
۶۵۰
پ

ماجرای خانواده یک مارگیر که غذایشان موش است

یک مارگیر در هندوستان صرفا برای نیمی از سال درآمد ثابتی دارد، اما خانه کوچک او همیشه برای یک مار بیش‌تر جا دارد. کالی مانند سربازی که زخم‌های نبرد خود را با غرور بر تن دارد مجموعه چشمگیر آثار و کبودی‌های ناشی از مارگزیدگی خود را به نمایش می‌گذارد. هر زخم داستانی برای گفتن دارد از افعی راسل که تکه‌ای از انگشت او را گاز گرفت و برای همیشه آسیب دید تا مار کبرا که پس از انداختن در کیسه به عقب برگشت و با نیش زدن کالی باعث شد او به کما برود. حرفه او یعنی گرفتن مار یکی از خطرناک‌ترین حرفه‌های جهان است.

فرارو: او کالی سی نام دارد. ۴۳ ساله است و شغل اش مارگیری می‌باشد. با همسرش آلاملو ۳۸ ساله یک سگ، چهار خرگوش و یک خدنگ (مونگوس) زندگی می‌کند. دو دخترشان سیندو ۲۲ ساله و ساندیا ۲۱ ساله در طول تعطیلات با آنان زندگی می‌کنند.

ماجرای خانواده یک مارگیر که غذایشان موش است

به نقل از الجزیره، آنان در یک خانه تک اتاقه ۱۱ متر مربعی در چنگالپتو در ایالت تامیل نادو در حدود ۵۰ کیلومتری چنای در شرق هندوستان زندگی می‌کنند. خانه آنان دارای لوازم آشپزخانه در یک طرف و یک قسمت نشیمن است که در شب به عنوان اتاق خواب مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنان یک واحد حمام مستقل و یک اتاق مهمان کوچک در پشت خانه خود دارند.

دختران آنان در هنگام ملاقات شان در آنجا اقامت دارند. درآمد ماهانه این خانوار ۱۹ هزار روپیه (۲۲۸ دلار) در ماه است که البته کالی آن را به عنوان کارمند قراردادی انجمن تعاونی صنعتی مارگیران به صورت ماهانه و صرفا برای هفت ماه از سال دریافت می‌کند. علاوه بر این، او ماهانه حدود ۴۸۰۰ روپیه (۵۷ دلار) به عنوان کمیسیون (پرداخت به ازای هر مار شکار شده) از انجمن تعاونی دریافت می‌کند که کار استخراج زهر مار را انجام می‌دهد.

در طول فصل تولید مثل مار (از آوریل تا آگوست) که دولت شکار مار‌ها را ممنوع اعلام می‌کند کالی مشاعل عجیبی در حوزه کشاورزی و ماهیگیری دارد و از ۷۰۰۰ روپیه تا ۱۰۰۰۰ روپیه (۸۴.۲۷ دلار تا ۱۲۰.۳۸ دلار) در ماه درآمد کسب می‌کند.

کالی مانند سربازی که زخم‌های نبرد خود را با غرور بر تن دارد مجموعه چشمگیر آثار و کبودی‌های ناشی از مارگزیدگی خود را به نمایش می‌گذارد. هر زخم داستانی برای گفتن دارد از افعی راسل که تکه‌ای از انگشت او را گاز گرفت و برای همیشه آسیب دید تا مار کبرا که پس از انداختن در کیسه به عقب برگشت و با نیش زدن کالی باعث شد او به کما برود. حرفه او یعنی گرفتن مار یکی از خطرناک‌ترین حرفه‌های جهان است. برای چندین نسل متمادی قبیله اجدادی کالی یعنی ایرولا به خاطر مهارت‌های شان در شکار مار مشهور بودند. آنان از طریق فروش پوست مار امرار معاش می‌کردند. با این وجود، پس از تصویب قانون حفاظت از حیات وحش هند در سال ۱۹۷۲ به نظر می‌رسید که مردانی مانند چوکالینگام پدر کالی تنها راه امرار معاش خود را از دست دادند.

خوشبختانه حامیان محیط زیست راهی برای استفاده از دانش سنتی مارگیر‌ها در مورد مار‌ها برای هدف دیگری پیدا کردند: تولید پادزهر. اعضای قبیله ایرولا اکنون از مهارت‌های ردیابی عالی خود برای گرفتن مار‌ها و استخراج سم بدون آسیب رساندن به خزندگان استفاده می‌کنند. کالی می‌گوید:"سپس مار‌ها توسط اداره جنگلبانی به طبیعت رها می‌شوند".

پدر کالی در راه اندازی انجمن تعاونی صنعتی مارگیران ایرولا در تامیل نادو نقش اساسی داشت. کالی جوان پدرش را قهرمانی می‌دید که هر روز برای نجات جان غریبه‌های بی شماری با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد. در واقع، مارگزیدگی هم چنان یکی از دلایل نگرانی برای هندوستان معاصر است. نتیجه مطالعه‌ای انجام شده دز سال ۲۰۲۰ میلادی نشان داد که سالانه ۵۸ هزار هندی بر اثر نیش مار جان شان را از دست می‌دهند. کالی می‌گوید:" در دوران کودکی پدرم را با هیبت تماشا می‌کردم که به راحتی با مار‌های خطرناک مواجه می‌شد. من نیز مسیر حرکت مار‌ها را دنبال می‌کردم و حتی گرفتن برخی از مار‌های غیر سمی را تمرین کردم".

از بخت بد کالی جوان سال او در یکی از فرارهایش از درس و مدرسه توسط پدرش گرفتار شد. چوکالینگام به عنوان تنبیه فرار از مدرسه کالی را به درختی بست و پای او را با آهن داغ سوزاند. با این وجود، کالی آخرین قد زدن با پدرش را به یاد می‌آورد زمانی که پدرش به او گفت:" این به تو بستگی دارد که مسیر آینده خود را انتخاب کنی. "

پیروی از راه پدر

اندکی بعد زمانی که کالی تنها هفت سال سن داشت چوکالینگام به دلیل بیماری درگذشت. کالی علیرغم احتیاط پدرش به شدت معتقد بود که مار گرفتن خواسته اوست. او مدرسه را ترک کرد تا به مادرش بپیوندد تا با شکار مار به انجمن تعاونی کمک کند. از گوش دادن به صدا‌های جغد که نشان دهنده حضور مار‌ها است و ردیابی پوست مار‌های ریخته شده تا توانایی گرفتن مار‌ها به طور مستقیم از لانه‌های شان او همه چیز را از بزرگان جامعه خود آموخت. کالی در ۱۸ سالگی مجوز دولتی خود را برای کار در اداره جنگلبانی به عنوان مارگیر دریافت کرد.

کالی شش روز در هفته مشغول به کار است و به شغل خود افتخار می‌کند. او می‌گوید:"من می‌خواهم باور کنم هر بار که زندگی خود را به خطر می‌اندازم شخص دیگری نجات پیدا می‌کند". وقتی از کالی پرسیده می‌شود که آیا به جای یافتن راه آسان تری برای پول درآوردن در مورد دنبال کردن کار اجدادی خود پشیمان است یا خیر سرش را تکان می‌دهد. او می‌گوید:" من زمانی که کودک بودم صرفا دو وعده غذایی در روز می‌خوردم، اما اکنون حتی با این شغل موقت دولتی می‌توانم سه وعده غذایی مناسب بخورم. من از آن چه داریم راضی هستم".

کالی در ۲۲ سالگی راه خود را از همسر اولش جدا کرد و با آلاملو ازدواج کرد که همسر اول اش را به دلیل بیماری از دست داده بود. او مسئولیت دو دختر کالی را بر عهده گرفت و آنان را مانند فرزندان خود بزرگ کرد. کالی و آلاملو در خانه خود از خرگوش ها، سگی به نام مانی و هم چنین از پرندگان و حیوانات زخمی که در بازدید‌های میدانی خود برای گرفتن مار پیدا می‌کنند مراقبت می‌کنند. کالی با اشاره به یک خدنگ کوچک که در اطراف خانه شان در حال حرکت است می‌گوید:"این خدنگ کوچک مادرش را از دست داده بود. تا زمانی که مستقل شود از او مراقبت خواهیم کرد".

موتورسیکلت اسکوتر که کالی در ماه سپتامبر خریداری کرد یکی از با ارزش‌ترین دارایی‌های او محسوب می‌شود. او می‌گوید این وسیله نقلیه نقل و انتقال اش به محل کار را بسیار آسان‌تر از سوار شدن به اتوبوس ساخته است. او با آموختن نحوه تعمیر اسکوتر‌های موتوری پول زیادی برای تعمیر و نگهداری خرج نمی‌کند، اما برای رفت و آمد روزانه ۲۶ کیلومتر هر ماه ۶۰۰۰ روپیه (۷۲.۲۳ دلار) را صرف سوخت می‌کند. اگر او با اتوبوس به مناطق مختلف سفر کند تا مار‌ها را بگیرد هزینه آن حداقل ۱۰۰ روپیه (۱.۲۰ دلار) در هر سفر است و باید به طور متوسط روزانه سه سفر انجام دهد.

کالی می‌گوید:"ما هر ماه نزدیک به ۳۰۰۰ روپیه (۳۶.۱۱ دلار]) برای خرید مواد غذایی خرج می‌کنیم و حدود ۵۰۰ روپیه (۶.۰۲ دلار) در هفته برای سبزیجات و تخم‌مرغ خرج می‌کنیم". او ابراز تاسف می‌کند که افزایش قیمت اقلام ضروری مانند گوجه فرنگی و پیاز اغلب هزینه‌های آنان را افزایش می‌دهد. او می‌گوید:"وقتی قیمت گوجه فرنگی به ۱۰۰ روپیه (۱.۲۰ دلار) (به ازای هر کیلوگرم) رسید ما به سادگی استفاده از آن را در رژیم غذایی روزانه خود متوقف کردیم.

من اکنون به طور مستقیم از مزرعه‌ای نزدیک خانه خود خرید می‌کنم تا مقداری پول پس انداز کنم. حداقل می‌دانم که تازه است". به دلیل افزایش قیمت‌ها آلاملو می‌ترسد که رویاهایش برای خرید ماشین لباسشویی تحقق پیدا نکند. او در حال حاضر باید کار‌های کمرشکن شستشوی لباس‌های اعضای خانواده را با دست انجام دهد.

شیر یکی از اقلام اساسی زندگی کالی و یک هزینه دائمی برای او می‌باشد. او روزانه حدود ۴۴ روپیه یا ۵۳ سنت برای خرید ۱ لیتر شیر هزینه می‌کند.

خانواده به طور منظم ماهی و گوشت می‌خورند، اما او می‌گوید در فصل جفت گیری مار‌ها برای پس انداز پول به ماهی‌ها و موش‌هایی که صید می‌کند تکیه می‌کنند. او می‌گوید:"من صرفا بین ماه‌های آوریل و آگوست ماهی می‌گیرم زمانی که درآمد منظمی نداریم. در غیر این صورت ماهی را از بازار محلی می‌خریم".

کالی می‌گوید یکی از چیز‌هایی که در ماه‌های اخیر مجبور شده نادیده بگیرد چرا که هزینه زیادی برای او به بار می‌آورد نخریدن ترقه آتش بازی برای جشن دیوالی بود. او در پاسخ به این پرسش که با ارزش‌ترین هزینه صرف شده اش در ماه‌های اخیر چه بوده می‌گوید:" خرید گوشت برای تمام خانواده برای شام دیوالی". او در توصیه‌ای برای مقابله با شرایط دشوار اقتصادی می‌گوید:"اسراف نکنید. ما همیشه هر چیزی که از ناهار باقی مانده برای شام می‌خوریم یا آن را به فرنی برای روز بعد تبدیل می‌کنیم و صرف برای اقلام ضروری پول خرج می‌کنیم".

او می‌گوید بزرگترین نگرانی مالی اش آن است که نتواند برای جشن ازدواج دختر دوم اش به اندازه کافی پول پس انداز کند. او می‌گوید:"هر وقت مقداری پول نقد اضافی به دست می‌آوریم برای همسر و دختران ام زیورآلات ساخته شده از طلا می‌خرم و این به ما در مواقع ضروری کمک کرده است. ما می‌توانیم آن‌ها را گرو بگذاریم یا در صورت اضطرار بفروشیم. در غیر این صورت به عنوان یک سرمایه گذاری‌ای که رشد می‌کند باقی می‌ماند. با این وجود، با افزایش دو برابری قیمت طلا در چهار سال گذشته شاید دیگر خرید طلا برای مان آسان نباشد".

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    درآمدش از درآمد من لیسانسه با 20 سال سابقه کار فنی، بیشتر است.

  • احسان

    مشکل از خودته داداش .من با مدرک فوق دیپلم بین ۲۵ تا ۳۰ درآمد دارم تهران هم زندگی نمیکنم.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج