روایت غمانگیز یک مسافر از دردِ دل یک راننده تاکسی
یک کاربر روایت غمانگیزی از دردِ دل یک راننده تاکسی را در شبکه مجازی منتشر کرد. او خاطره ای درباره گفتوگوی خودش و راننده تاکسی را بیان کرد.
برترینها: یک کاربر روایت غمانگیزی از دردِ دل یک راننده تاکسی را در شبکه مجازی منتشر کرد. او خاطره ای درباره گفتوگوی خودش و راننده تاکسی را بیان کرد.
او نوشت: سوار یک تاکسی شدم که راننده مسنی داشت، حین مسیر انگار که دلش برای دخترش تنگ شده باشه گفت: دخترم دانشجو کامپیوتر شریفه. خیلی خوشحالم، آخه خودم نتونستم درس بخونم و به جایی برسم. از اون بابت میگم.
گفتم: خیلیه که تونست با داشتن یه بابای بیسواد به اینجا برسه نه؟ شاهکار کرده.
راننده تاکسی گفت: دلتنگشم. خجالت میکشم زنگ بزنم. الان دیگه خانم مهندس شده چرا جواب منو بده؟
نظر کاربران
پدر خوبی بودی ولو بیسواد بعضی پدرا بدن بچه هاشون و ول میکنن
وااااای این چه حرفیه پدر بزرگوار؟؟؟؟
بچه ای که بخواد درس بخونه به جایی برسه و جواب تلفن پدرومادرش و نده همون بهتر که بهش زنگ نزنی کلا
برو زنگ بزن خیالت راحت مطمعن باش که به وجود همچین پدری افتخار میکنه که بانون حلال بزرگش کرده و خرج تحصیلش و داده
ابتدا آفرین به این پدر در تربیت و کمک به پیشرفت فرزندش د ما راننده تاکسی و تاکسیرانی شعل شریفی است و در تمام دنبا خصوصا کشورهای پیشرفته از جایگاه خاصی برخوردار است سوما هنر همین است که پدر با این بضاعت فرزندش را به بالاترین مدارج علمی رسانده والا بچه پولدار اگر دانشگاه نرود بی عرضه است
ههی کی ما انسان ها یاد می گیریم به شغل و سواد هم نگاه نکنیم به انسان بودنمون نگاه کنیم
خانم پرفسور هم که باشد باید افتخار کند به همچین پدری باید دست بوس پدرش باشد هر کی میخاد شده باشد