بهتر است با همان صادق بوقی گفتوگو کنید!
ایکاش میشد که نسبت به برخی اقدامات دولت امیدوار بود و آنها را فراتر از یک نشست و برنامه صوری دید
هم میهن: ایکاش میشد که نسبت به برخی اقدامات دولت امیدوار بود و آنها را فراتر از یک نشست و برنامه صوری دید. ولی چه میتوان گفت که تجربه قبلی نشان داده است، این برنامهها لزوماً بر مبنای یک راهبرد مفید و سازنده و معطوف به نتیجه قرار ندارد. بیشتر شبیه یک برنامه آئینی و مناسکی است که خوب است انجام شود. دیدار دو شب پیش آقای رئیسی که با تعدادی از دبیران کل و فعالان احزاب سیاسی برگزار شد که سرجمع آنان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب ۲۵درصد جامعه را هم نمایندگی نمیکنند، بنا به اطلاع و اخبار منتشرشده از نوع جلسات تکراری اگر نگوییم بیفایده، کمفایده است و فقط به گلایه و بیان درددل میخورده است، زیرا هیچ ایدهای برای برونرفت از بحران کنونی کشور در آن به بحث گذاشته نشده است و اصولاً این تعداد افراد ناهمگون قادر به انجام چنین گفتوگویی نیستند. تاکید بر موضوع انتخابات نیز فارغ از اولویتهای جامعه است، زیرا حل مسائل کشور نیازمند ارادههایی است که بروز آنها مقدم بر انتخابات ضرورت دارد. همه این حرفها و گفتارها و وعدههای ناروشن و بدون ضمانت اجرایی نیز برای وقتگذرانی است.
به قول یکی از فعالان رسانهای اصولگرا، حرفهای صادق بوقی درباره انتخابات بیشتر از احزاب کارکرد دارد. واقعاً هم این حرف درست است، زیرا با سیاستی که در کشور جاری است جایی برای احزاب و فعالان حزبی نمیماند که بخواهند تحرکی ایجاد کنند. ولی پرسش اصلی اینجاست که اگر حکومت و دولت درصدد است که انتخابات را گرم کند، چرا راه خطا را رفته و از دبیران کل و سران احزاب که ماشاءالله کم هم نیستند، دعوت کرده و ساعتها وقت خود را صرف آن کرده است. بهتر بود با آقای صادق بوقی و امثال ایشان گفتوگو کنند و آنان را برای حضور انتخاباتی قانع سازند. مشکل اینجاست که اصولگرایان حاکم در برخورد با موضوعات سیاسی بسیار تنگنظرانه و بسته عمل میکنند و هیچیک از وعدههای آنان نیز ره به جایی نمیبرد و برای نمونه در همین جلسه گفتند: «نظر ما این است که همه تایید شوند مگر آنان که با دلیل جدی و قانونی نمیتوانند شرکت کنند.»
غافل از اینکه معنای این حرف، یا تشکیل مجلسی بدتر از مجلس کنونی است یا به معنای خلاف قانون عمل کردن شورای نگهبان در دوره قبل است. زیرا آن شورا معتقد است دقیقاً موافق قانون و غیرسلیقهای عمل کرده است و با توجه به اینکه در قانون جدید محدودیتها بیشتر شده است، منطقاً میتوان نتیجه گرفت که در مجلس آینده فیلتر استصواب از مجلس کنونی تنگتر باشد. ولی اگر فضا باز شود، این به معنای تخلف قانونی در مجلس قبل است که افراد را غیرقانونی ردصلاحیت کردند.
رویکرد انحصارگرایانه این جناح منحصر به انتخابات نیست، نمونه دیگری که این روزها نیز سالگرد آن است، تشییع پیکر سردار سلیمانی بود که حرکت بزرگی در کشور رخ داد و حضور مردم در آن مهمترین عامل بازدارنده برای پاسخهای احتمالی آمریکا بود و احساس مثبتی را در میان مردم ایجاد کرد که بتوان امیدی به کاهش تنشها و انحصارطلبیها داشت. دریغ از این امید چراکه این نیروهای انحصارطلب نشان دادند که چون چیزی از خود ندارند، لذا از هیچچیز نمیگذرند و بهسرعت خود را میراثدار خون سردار سلیمانی کردند و حتی آن را تبدیل به ابزار دعواهای جناحی خود نیز کردند، چه رسد به مجموعه نیروهای دیگر. چنین شد که آن شور و شوق وحدتآفرین بهسرعت فروکش کرد و قدرت داخلی را بیش از پیش متفرق نمود. سپس در جریان انتخابات مجلس سال۱۳۹۸ ضربه بعدی زده شد و انتخابات1400 نیز فاتحه این فرآیند خوانده شد. پس از آن، دیگر نمیتوان با گفتاردرمانی و وعدههای بیاهمیت و ناروشن مردم را همراه خود کرد. هرکدام از این جمع دبیران کل نیز در شرایط کنونی در خوشبینانهترین فرض نمایندگی بیش از دههزار نفر را عهدهدار نیستند که جمعاً به ۵۰۰ هزار نفر نمیرسند. پس بهتر است با همان صادق بوقی گفتوگو کنید.
نظر کاربران
تتلو بهتره