مهم ترین پرونده های آزار جنسی کودکان

هفته نامه تماشا گران امروز: «دبستان های پسرانه را به دوربین مداربسته مجهز می کنیم.» این راهکاری است که آموزش و پرورش تهران برای تکرار نشدن ماجرای تلخ ناظم کودک آزار، در نظر گرفته و به همین منظور امسال اعتباری برای تجهیز مدارس به ویژه دبستان های پسرانه به دوربین های مداربسته اختصاص داده است اما آیا این راهکار برای جلوگیری از اتفاقات تلخی که اخیرا بعضی از آنها رسانه ای شدند، کافی است؟

سال پیش، هیس دخترها فریاد نمی زنند، اکران شد و چشم و گوش بسیاری از خانواده ها و حتی کودکانی که فیلم را دیده بودند را نسبت به مسائل دور و برشان باز کرد.

آزار جنسی و جسمی کودکان در همه مقاطع زمانی وجود داشته اما هیچ کس فکرش را نمی کرد سال جدیدمان با خبرهای تاسفبار مربوط به کودک آزاری مربیان آغاز شود. تصاویر مربوط به کودک آزاری در فلان دبستان یا مهد کودک تازه نمونه کوچکی از ماجرا بودند.

بعد از آن بود که گویی ترس ها فرو ریخت و خبرهای جدید منتشر شد. پیش از این نیز اخباری از آزار و اذیت کودکان در مراکز نگهداری و استخرها پخش شده بود اما در ماه های اخیر به قدری شکایت ها زیاد شد که برای خیلی از خانواده ها این سوال پیش آمد که آیا ممکن است بچه های ما هم با چنین موقعیتی مواجه بوده و عنوان نکرده باشند؟

از طرف دیگر این سوال وجود دارد که آیا ممنوع بودن داشتن تلفن همراه در مدرسه، برای اطلاع رسانی کودکان ممنوعیت به وجود نمی آورد؟ آیا این ممنوعیت، کار مربیان متخلف را راحت تر نمی کند؟ یک وکیل پایه یک دادگستری در تحلیل کودک آزاری هایی که اخیرا رسانه ای شده می گوید: «به عنوان مشاور حقوقی که به دفعات مورد مشورت خانواده ها قرار گرفته ام شاهد اشک و آه پدر و مادرها و انزوای کودک مورد آزار و حتی خودکشی و فرار از مدرسه آنها بوده ام.»

او ادامه می دهد: «آینده کودکانی که مورد آزار قرار می گیرند همیشه تباه و سیاه است. افرادی خشن و انتقام جو می شوند. در بزرگسالی و زمانی که قدرت پیدا می کنند به قصد انتقام، خود به متجاوزینی باانگیزه تبدیل می شوند، نمونه آن قاتل سریالی پاکدشت معروف به محمد بیجه است که با تجاوز و قتل 9 کودک بی دفاع در کوره پزخانه های پاکدشت ورامین، در جامعه رعب و وحشت به وجود آورده بود. این فرد مدعی بود که در کودکی به او تجاوز شده و حالا که به بزرگسالی رسیده به قصد انتقام کودکان هم سن و سال خود در موقع تجاوز آنها را به قتل می رساند اما اثبات جرایمی از این دست در محاکم، مشکل و گاهی محال است زیرا جرایمی از این دست مراتبی دارند که در عنوان کلی آزار جنسی افراد مذکر می گنجد و هر یک از این موضوعات صرفنظر از تعریف خاص حقوقی، دارای درجات مختلفی از مجازات ها هستند.»

او توضیح می دهد: «بهتر است مسئولان آموزش و پرورش به این واقعیت برسند که در راستای جلوگیری از کودک آزاری، دروسی را در برنامه مدارس بگنجانند تا کودکان در صورت مواجه شدن با چنین مواردی آموزش دیده باشند و موضوع را با مسئولان مدرسه یا والدین خود بدون واهمه در میان بگذارند تا تعداد بیشتری از دانش آموزان درگیر ماجرا نشوند.»

ماراتن خبرهای آزار جنسی!

اردیبهشت ماه امسال، دو پرونده درباره آزار و اذیت جنسی کودکان توسط ناظم دو مدرسه در تهران در دادگاه کیفری تهران باز شد؛ اولین خبر مربوط به دبستانی در شهرک دانشگاه تهران در نزدیکی جاده مخصوص کرج بود که طبق گزارش های رسیده، ناظم مدرسه به شش دانش آموز تجاوز کرده بود.

وقتی پدر و مادر دو دانش آموز به دادگاه کیفری رفتند و از ناظم مدرسه پسرشان شکایت کردند، معلوم شد ناظم مدرسه، پسرشان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است. گرچه ناظم در مراحل اولیه تحقیقات بازداشت شد اما آموزش و پرورش تهران این تخلف را تا یک ماه نه رد کرد و نه تایید تا اینکه جواب حمیدرضا کفاش، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش در نشستی خبری به یک خبرنگار، مهر تاییدی بر موضوع شد.

او گفت: «هر دو پرونده را تایید می کنم و گزارش آنها به من رسیده است. به هر حال ما 12 میلیون و 300 هزار دانش آموز در کشور داریم. خبرهای مربوط به اتفاقات اینچنینی، هر انسان آزاده ای را در هر جای دنیا ناراحت می کند و لازم هم نیست حتما مسلمان باشد. چنین موضوعاتی واقعا دردناک و اتفاق واقعا شنیعی است. نکته بعدی این است که بشر است دیگر. نمی خواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است. ما الان قانون و شرایط احراز این موضوع را داریم که محکم است. الان هم اداره آموزش و پرورش شهر تهران با اینکه یکی دو مورد اتفاق اینچنینی افتاده، در این باره مدعی است. ما معتقدیم باید با هر کسی که در این حادثه نقش داشته، به شدت برخورد شود.»

با بولد شدن این دو ماجرا، خبر پشت خبر بود که درباره تجاوز به کودکان در مدارس آمد و گویی ماراتنی از انتشار این نوع خبرها شروع شده بود. حتی در شبکه های اجتماعی چند ویدئوی مستند در این باره پخش شد که نشان می داد معلمی در حال آزار جنسی دانش آموزان است.

البته در این میان بعضی از مربیان هم معترضانه نسبت به این موضوع اعلام کردند اینکه به خاطر جرم عده ای قلیل، قداست این حرفه زیر سوال برده شود، به صلاح هیچ کس نیست. از سوی دیگر یک وکیل دادگستری در گفتگو با خبرگزاری ها، از حادثه ای پرده برداشت که در آن، راننده سرویس یک مدرسه استثنایی در مشهد، دختری را مورد تجاوز قرار داده تا اینکه دختر بچه مبتلا به نارسایی های جسمی و ذهنی، حامله می شود.

اما یکی از مهمترین این خبرها مربوط به اواسط تیرماه بود که براساس آن معلم ورزش مدرسه ای در جنوب تهران با شکایت 14 دانش آموز به اتهام کودک آزاری و سوء استفاده از دانش آموزانش به دستور قضات دادگاه کیفری استان تهران بازداشت شده بود. پسربچه در جواب خانواده که متوجه آثار زخم روی بدن فرزندشان شده بودند گفته بود که مربی فوتبال او کتکش زده و آزارش داده است.

مادر این دانش آموز در شکایت خود گفته بود: «پسرم از جمله دانش آموزانی بود که معلم ورزش، او را برای تیم فوتبال انتخاب کرده و با آنها کار می کرد تا در تیم مدرسه با مدارس دیگر رقابت کنند. پسرم به همراه 20 دانش آموز دیگر به اردوهای مختلف می رفت و چون فردی که آنها را می برد هم مربی فوتبال بود و از فدراسیون کارت داشت و هم معلم ورزش مدرسه شان، اعتماد کردیم و بچه ام را به دست او سپردیم اما روز حادثه وقتی به خانه آمددیدم بدنش خونی است. اول نمی خواست حرفی بزند؛ وقتی خیلی پیگیر شدم گفت چون در بازی فوتبال با تیم رقیب باخته اند مربی شان آنها را کتک زده است. وقتی موضوع را با خانواده های دیگر در میان گذاشتم متوجه شدم فقط پسر من نبوده بلکه 13 کودک دیگر نیز مورد آزار و اذیت این معلم قرار گرفته اند.»

بعد از اینکه 14 خانواده از این معلم شکایت کردند، معلوم شد این پرونده فقط به ضرب و جرح کودکان دانش آموز محدود نمی شود بلکه معلم ورزش، بچه ها را مورد آزار جنسی نیز قرار داده است و حتی برخی از آنها را وادار می کرد تا عریان در برابر او بایستند و از آنها عکس می گرفت. با توجه به مطرح شدن این ادعا توسط بچه ها، تحقیقات تخصصی تری آغاز شد.

همه بچه ها در بازجویی ها عنوان کردند نه تنها مورد آزار جسمی مربی خود قرار می گرفتند بلکه او از آنها سوءاستفاده می کرد. بچه ها در بازجویی ها گفته بودند معلم ورزش شان آنها را با سنگ و چوب می زده و اگر به حرفش گوش نمی کردند در اتاق زندانی می شدند اما به خاطر علاقه شان به فوتبال و منتخب شدنشان چیزی به خانواده ها نمی گفتندتا اینکه آخرین بار متوجه شدند به چهار نفر از بچه های تیم تجاوز کرده است...