چرا به انتصابات معیوب صندوقها نپرداختند؟
افزایش سن بازنشستگی و زمان پرداخت بیمه توسط مجلس، اگرچه از روی ناچاری برای ادامه حیات صندوقهای بازنشستگی است، اما به واقع آنکه در این بین متضرر خواهد شد، کسانی اند که تمامی عمر خود جان کنده اند تا بتوانند مستمری بازنشستگی در سنین بالا را دریافت کنند، اما دولت اکنون شرایط را برای شاغلین سخت تر کرده است.
انتخاب: افزایش سن بازنشستگی و زمان پرداخت بیمه توسط مجلس، اگرچه از روی ناچاری برای ادامه حیات صندوقهای بازنشستگی است، اما به واقع آنکه در این بین متضرر خواهد شد، کسانی اند که تمامی عمر خود جان کنده اند تا بتوانند مستمری بازنشستگی در سنین بالا را دریافت کنند، اما دولت اکنون شرایط را برای شاغلین سخت تر کرده است.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با کامران ندری، استاد اقتصاد، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
مجلس در برنامه هفتم، بر روی مسئله بازنشستگی دست گذاشته و سن بازنشستگی و میزان پرداخت بیمه از نظر زمانی را افزایش داده است؛ به نظر شما این طرح ناشی از ناترازی صندوق هاست یا دولت و مجلس ایده دیگری دارند؟
این مشکل فقط مشکل اقتصاد ما نیست و در خیلی از کشورهای دیگر حتی کشورهای اروپایی هم این مشکل وجود دارد و آنها نیز مجبور به افزایش سن بازنشستگی شدند. واقعیت این است که این صندوقها به لحاظ اقتصادی آنچه را که دریافت میکنند، باید به اندازهای باشد که به تعهدات خود در قبال بازنشستگان عمل کنند. در ایران مشخص شده که ورودی صندوقهای بازنشستگی یا صندوق تامین اجتماعی به گونهای نیست که بتوانند به تعهدات خود نسبت به مستمری بگیران کمک کند. این مسئله باعث شده که مجلس در لایحه برنامه هفتم این تغییرات را در رابطه با سن بازنشستگی و زمانیکه باید شاغل باشید در نظر گرفتند.
مجلس به جز این انتخاب، راهکار دیگری برای حل بحران تامین اجتماعی و صندوقها نداشت؟
ما این اقدام را از روی ضرورت انجام میدهیم، الان عمده صندوقهای بازنشستگی ما با مشکل مواجه شده اند. با تغییر قانون سعی میکنیم مشکلات صندوقها را کاهش دهیم، اما در حوزه مدیریت این صندوقها نیز با مشکل مواجهیم که مشخص نیست برای آن چه راه حلی دارند. مدیران صندوقهای تامین اجتماعی طی سالهای اخیر صلاحیت لازم را نداشتند و سرمایه گذاریها با پول مردم مناسب نبوده است. از جمله صندوق تامین اجتماعی که انتصابهای آن طی سالهای گذشته سیاسی بوده و کیفیت سرمایه گذاریهای آن در سالهای گذشته از کیفیت لازم برخوردار نبوده است؛ بنابراین مسئله را از این زاویه نیز باید ببینیم.
بحث مدیریت این صندوقها نیز یک مسئله مهم است؛ بنظر شما نقش مدیران در این ناکارآمدی صندوقها چقدر است؟
در لایحه هفتم توسعه طبیعتا جنبه افزایش سن بازنشستگی و مدت زمانیکه طول می کشد شما بازنشست شوید را مدنظر قرار دادند، اما درمورد مسئله انتصاب که یک مشکل کلی کشور ماست و همینطور ساز و کاری که مدیران نهادهای مالی مثل صندوقهای بازنشستگی تعیین میشوند، فکری نکرده اند. چرا به این موضوع نپرداختند؟ این مکانیسم انتصابات معیوب است. در هر حال تصمیم مجلس اجتناب ناپذیر بود و این تصمیم هم بیشتر به نفع صندوقهای بازنشستگی بود تا از بحران فعلی خارج شوند.
اگر یک فرد که بیمهی خود را شخصا پرداخت میکند؛ به جای سپردن این پول به دولت، ماهانه یک گرم طلا خریداری کند، در پایان بازنشستگی خود ۳۶۰ الی ۴۰۰ گرم طلا در اختیار دارد که به پول امروز ۱ میلیارد تومان محاسبه میشود؛ بازنشستگی که دولت به فرد میدهد نهایتا ۱۰ میلیون تومان است، اما سود بانکی حاصل از پرداخت بیمه ۲۳ تا ۲۵ میلیون تومان میشود؛ به نظر شما دیگر انگیزهای برای افراد جهت پرداخت بیمه میماند؟
دقیقا به همین خاطر است که به خیلی از افراد توصیه میشود خودشان به فکر دوران بازنشستگی باشند تا جای اینکه به این صندوقها اعتماد کنید. اگر خودمان برای دوران بازنشستگی خودمان همین مقدار پول را به قول شما طلا میخریدیم، چه بسا دوران بازنشستگی خیلی با کیفیت تری را میتوانستیم سپری کنیم.
ارسال نظر