۶ حقیقت ناخوشایند درباره زندگی که باید آن ها را بپذیریم
روانشناسان فرگشتی معتقدند دلیل رفتارهای ما طبیعت انسان است. ما گاهی تصمیماتی می گیریم که هیچ نشانی از درک و بصیرت در آن ها نیست.
روزیاتو: روانشناسان فرگشتی معتقدند دلیل رفتارهای ما طبیعت انسان است. ما گاهی تصمیماتی می گیریم که هیچ نشانی از درک و بصیرت در آن ها نیست. مثلاً میل ما به ریسک کردن یا خرید چیزهای گران قیمت نتیجه ی یک مکانیزم روانی پیشرفته است. گرچه ما خطر و پرستیژ را لزوماً آگاهانه انتخاب نمی کنیم، اما به طور حتم تصور می کنیم زندگی مان را بهتر می کنند.
در ادامه می خواهیم از عوامل بیولوژیک و اجتماعی ای صحبت کنیم که بر رفتار انسان تأثیر می گذارند. شاید بعضی از این نتیجه گیری ها به نظرتان غیراخلاقی، غیر منطقی یا حتی توهین آمیز به نظر برسد. اما این ها نتایج تحقیقات علمی هستند و نشان می دهند که دیدگاه های مختلفی درباره ی اعمال و رفتارهای انسان وجود دارد.
۱- افراد ناخوشایند به چشم ما تنومندتر و قدرتمند تر از واقعیت شان می آیند
محققان می گویند اجداد ما دشمنان خود را ابتدا بر اساس اندازه ی جثه ارزیابی می کردند، چرا که دشمن تنومند به معنای دشمن قدرتمند است.
آن ها دست به یک آزمایش جالب زدند. بعضی از شرکت کنندگان را به یک صندلی سنگین بستند. بعد از آن تصاویری از مردانی پرخاشگر را به آن ها نشان دادند و از آن ها خواستند که قد و میزان قدرت این مردان را ارزیابی کنند. نتیجه آن بود که شرکت کنندگانی که به صندلی بسته شده بودند اندازه ی جثه ی آن دشمنان بالقوه را بسیار بزرگ تر از شرکت کنندگانی دیده بودند که به صندلی بسته نشده بودند.
افراد ناخوشایند ممکن است تنومندتر از چیزی که واقعیت هستند به نظر برسند، چون تمایلی به (یا صرفاً توانایی) سر و کله زدن با آن ها را نداریم. به همین دلیل است که ترجیح می دهیم از آن شخص دوری کنیم، چون تصور می کنیم ریسک رویارویی با او بالا است.
۲- وقت هایی که حال روحی خوبی نداریم به باور کردن پیشگویی تمایل پیدا می کنیم
دانشمندان دست به آزمایش جالبی زدند، در حقیقت ۳ آزمایش جالب. اولی نشان داد کسانی که مطمئن بودند کنترل زندگی شان را از دست داده اند، اعتقاد بیشتری به پیشگویی داشتند. آزمایش دوم نشان داد اعتقاد به پیشگویی، حس داشتن کنترل روی زندگی خود را بیشتر می کند. و آزمایش سوم نیز نشان داد وقتی حس داشتن کنترل روی زندگی خود اندک باشد، اعتقاد به پیشگویی کمک می کند افراد احساس کنند این قدرت را دارند و برای آن ها روشی برای جبران این کمبود است.
به گفته ی دانشمندان، نداشتن حس کنترل روی زندگی خود باعث افزایش اعتقاد به پیشگویی می شود و اعتقاد به پیشگویی نیز حس داشتن کنترل روی زندگی خود را بیشتر می کند. یک شخص در زمان ناراحتی بسیار راحت تر تحت تأثیر قرار می گیرد و پیشگوها هم به این واقعیت به خوبی واقف اند.
۳- پول واقعاً می تواند خوشحال تان کند
شاید نشود عشق را با پول خرید اما به طور حتم می توانید با آن برای خودتان شادی بخرید. دست کم دانشمندان آن را شدنی می دانند.
آن ها دست به پژوهشی زدند که نشان می دهد ثروت واقعاً مهم است. منشأ ثروت هم بر شادی ما اثرگذار است. پول بادآورده مانند جایزه ی قرعه کشی و ارثیه ی خانوادگی یا ازدواج برای پول، شادی کمتری به شما می بخشد تا پولی که با کار و زحمت خودتان به دستش آورده اید.
۴- آدم ها ترجیح می دهند حقایقی که با عقایدشان مطابقت ندارد را نادیده بگیرند
آدم ها دوست دارند درباره ی موضوعات مختلف با یکدیگر بحث کنند. اما چرا حتی زمانی که حقایق غیر قابل انکاری وجود دارد هم نظر خود را تغییر نمی دهند؟ تحقیقات مختلف ثابت کرده آدم ها از پذیرش شواهد و مدارکی که با باور آن ها همخوانی ندارد، خودداری می کنند. آدم ها آماده اند تا شواهد و مدارک را نادیده بگیرند و پشت عقاید خود بایستند تا از حقایقی که برای آن ها ناخوشایند است دوری کنند.
۵- ما از عادت های بدمان باخبریم اما ترک شان برایمان دشوار است
شما خودتان را شخصی معقول می دانید اما نمی توانید در برابر وسوسه ی خرید یک جفت کفش تازه با باقیمانده ی حقوق تان مقاومت کنید. و بعد از آن هم احساس شادی نمی کنید، صرفاً عذاب وجدان دارید، چون در همین ماه ۳ جفت کفش دیگر هم خریده بودید. این امر درمورد دیگر عادت های بدی که آدم ها توان مقاومت در برابر آن ها را ندارند هم صدق می کند، از تغذیه ی ناسالم و نداشتن تحرک گرفته تا مصرف الکل و مواد مخدر. همه ی این موارد نمونه ای از مفهومی به نام «ناهماهنگی شناختی» است.
این امر زمانی رخ می دهد که افکار، عقاید یا رفتارهای ما در تضاد با یکدیگر قرار می گیرند. مشکل اینجا است که وقتی کسی تلاش می کند از ناهماهنگی شناختی خلاص شود، به جای آنکه به دنبال واقعیت باشد، سعی می کند عادت های بد خود را توجیه کند، مثلاً: «برای این شب ها غذا می خورم که معده ام آن وقت هوس غذا می کند.»
۶- داشتن فرزند پسر احتمال طلاق را کمتر می کند
پژوهشگران در تحقیقی به کشف جالبی رسیدند. ریسک طلاق در زوج های دختردار بیشتر از زوج هایی است که دست کم یک پسر دارند. و نه فقط آن، بلکه حضانت فرزند، الگوهای ازدواج، ازدواج های اجباری، توافقات مربوط به توقف فرزندآوری و هزینه های حمایتی فرزند هم ممکن است تحت تأثیر یک کروموزوم قرار گیرند. پژوهشگران دلیل آن را ترجیح فرزند پسر به فرزند دختر در مردان می دانند.
ارسال نظر