تصاویر وضعیت تاسفبارِ همراهان بیماران در کرمان
کاربران فضای مجازی، تصاویری از اقامت همراهان بیمار در چادرهای مسافرتی بیرون از بیمارستان باهنر کرمان منتشر کردهاند.
چند ثانیه: کاربران فضای مجازی، تصاویری از اقامت همراهان بیمار در چادرهای مسافرتی بیرون از بیمارستان باهنر کرمان منتشر کردهاند.
نظر کاربران
روز به روز پیشرفت تر از دیروز لعنت بر مسئولان
هیچ توهینی نیست.برای اون تعداد همراه انتظار دارید چی، هتل توی بیمارستان بسازن
همین وضعیت جلو بعضی بیمارستانهای تهرانم هست چه برسه به کرمان
همه بیمارستانها همین طوری هستن کجا بودی جان
شیراز از این بدتره .
بیمارستان مفید تهران حتی روی نیمکت های اهنی داخل حیاط بیمارستان نمی گذاشتن کسی دراز بکشه می گفتن برو داخل خیابان بخواب
هتل نه ولی اتاقی با امکانات اولیه خاسته زیادی نیست در کشوری که جزو ۵کشور اول دنيا در ذخائر سوخت هست
درسته
ملت مجبورن.پول یک شب مسافرخونه تنها برای خواب یک میلیون وپانصد هستش خوردوخوراک وغیره بماند
اقاتهرانهمداره!بعدکجایدنیابیمارستانهتلداره...
همه جای ایران همینطور هست
تهران هم همینه .فکر نکنید شما تنها هستید...
بیچاره بیمار نه خانواده انها که هم غم عزیزش را میخوره! هم غم درماندگی و نداری! عزیزش جلویش پرپر میظه
والا کرمان کنار سیستان و بلوچستان که هیچ امکاناتی نداره برا همین بنده های خدا مجبورن بیان کرمان دکتر خب همه هم نمیتونن برن هتل و مسافرخانه مجبورن چادر بزنن من که هر بار اینا رو میبینم خیلی حالم بد میشه همیشه دلم میخاد کمکی بکنم ولی دنیای بدی شده آدم میترسه گیر آدم نااهلی بیافتی
همراهان بیمار تشریف ببرند هتلهای داخل شهر. بیمارستان هتل نیست
ما میخواهیم اگر خانواده ای مریض داشته باشد غیر از درد و رنج آن مریض مشکل دیگری نداشته باشد
ديشب در يكي از بخشهاي بيمارستاني كه در آن كار ميكنم، كنار تخت يكي از بيماران به خانم سالمند و نحيفي برخوردم كه روي صندلي خوابش برده بود اما هر بار تعادلش رو از دست ميداد و از خواب ميپريد و دوباره از خستگي به خواب ميرفت.
دلم سوخت. بهش گفتم مادرجان چرا اينجا موندي شما برو خونه ما از بيمارت مراقبت ميكنيم . گفت نه من همينجا راحتم. ديد من اصرار ميكنم آخرش گفت مادرجان ما ساكن اين شهر نيستيم از راه دور اومديم كس و كاري هم اينجا نداريم جايي ندارم برم مجبورم همينجا باشم كنار بيمارم تا مرخص بشه و برگرديم شهر خودمون.
صداي لرزاني داشت. دستانش هم همينطور. رنگ پريده و نحيف و ضعيف. رها شده در ميان دغدغه هاي بظاهر مهمتر مثل موشك هايپرسونيك و انرژي هسته اي و ارتشهاي نيابتي. حرف ديگه اي نزدم و رفتم.