سالروز تصویب تاسیس مرکز اتمی دانشگاه تهران
اورانیوم غنی شده ۹۳ درصد، هدیه به ایران
ایجاد «مرکز اتمی دانشگاه تهران» در ۱۰ شهریور ۱۳۳۵ با تصویب مجلس شورای ملی را میتوان اولین حرکت جدی ایران برای دستیابی به انرژی هستهای دانست.
گرچه اولین قدمها برای آغاز «برنامه هستهای ایران» در سال ۱۳۲۹ برداشته شد. اهتمام دولت ایران برای بهرهبرداری از انرژی هستهای چنان بود که پرهزینهترین طرح در دوران ۱۳ ساله نخستوزیری امیرعباس هویدا، به برنامه اتمی اختصاص یافت که بودجهای نزدیک به ۲ میلیارد دلار داشت.
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید آمریکا که برای دستیابی ایران به اورانیوم ۲۰ درصد کارشکنی و تحریم جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار داده، ۵۱ سال پیش حدود ۵ کیلوگرم اورانیوم ۹۳ درصد به رژیم پهلوی هدیه داده است.
در ۱۴ اسفند ۱۳۳۵، موافقتنامه ۱۱ مادهای میان امریکا و ایران درباره استفاده غیرنظامی از انرژی هستهای به امضا رسید. ۳ سال پیش از آن بود که آیزنهاور رییس جمهور وقت امریکا طرحی با عنوان «اتم برای صلح» به اجرا گذاشت و برای تبلیغ طرح خود، تعهد کرد یک رآکتور اتمی به ایران هدیه کند.
دولت ایران در سال ۱۳۳۷ برای باز شدن راه گسترش صنعت هستهای، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد و ۱۰ سال بعد پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای را امضا کرد. امضای پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای NPT در سال ۱۳۴۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
اورانیوم غنی شده ۹۳ درصد؛ هدیه امریکا به شاه
امضای این پیمانها در حالی بود که عملیات ساختمانی رآکتور دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۰ آغاز شد و در آبان ۱۳۴۶ به بهرهبرداری رسید. محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۲ کرسی فناوری اتمی دانشگاه تهران را افتتاح کرد و حضور کارشناسان ایرانی در جریان ساخت رآکتور تهران، توانمندی بومی برنامه هستهای ایران را ارتقا داد.
رآکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران از ابتدا با ۵ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۹۳ درصد آغاز به کار کرد. خلوصی که امروز حتی در نقطه ۲۰ درصد هم یکی از موضوعات مذاکره میان ایران و ۱+۵ است.
با همه پیشرفتهای هستهای تا سال ۱۳۵۳، مرکز اداره تاسیسات و برنامه هستهای ایران، دفتری در دانشگاه تهران بود.
تعهد ساخت ۸ نیروگاه اتمی
سازمان انرژی اتمی ایران در ۱۶ تیر ۱۳۵۳ با تعهد ساخت ۴ نیروگاه در بوشهر و دارخوین، راهاندازی تاسیسات آبشیرینکن در بوشهر، تامین سوخت نیروگاهها و همچنین مذاکره برای عقد قرارداد ساخت ۴ نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی تاسیس شد. این سازمان زیر نظر مستقیم نخستوزیر و از ابتدا تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران با ریاست اکبر اعتماد اداره شد.
رضا امراللهی، غلامرضا آقازاده، علیاکبر صالحی، محمد احمدیان و فریدون عباسی از سال ۵۷ تا ۹۲ عهدهدار ریاست این سازمان بودهاند و از مرداد ۹۲ تاکنون علی اکبر صالحی برای دومین بار ریاست این سازمان انرژی اتمی ایران را به عهده دارد.
۴ ماه پس از تاسیس سازمان انرژی اتمی ایران، در آبان ۱۳۵۳ قرارداد احداث ۲ رآکتور آب سبک ۱۳۰۰ مگاواتی برای نصب در بوشهر با شرکت آلمانی زیمنس به امضا رسید و بیش از ۲ هزار متخصص آلمانی و ایرانی اجرای این طرح را آغاز کردند؛ طرحی که یکی از بزرگترین و کمنظیرترین پروژههای نیروگاه اتمی در جهان محسوب می شد و قرار بود تا سال ۱۳۵۸ به اتمام برسد. اما پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و همچنین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، باعث توقف کامل پروژههای هستهای در ایران شد.
شاهی که دنبال بمب اتم بود
کنگره امریکا در سال ۱۳۵۴ به دولت امریکا اجازه داد با ایران وارد معاملات تجاری هستهای شود و فعالیتهای هستهای ایران طبیعی و متعارف اعلام شد. همچنین قراردادی ۶ میلیاردی برای فروش تجهیزات و فناوریهای اتمی بین ایران و امریکا امضا شد. پذیرش فعالیتهای هستهای ایران از سوی امریکا به عنوان فعالیتهای متعارف، به دنبال حل اختلافات دوجانبهای بود که البته تا سالها محرمانه ماند.
در سال ۱۳۵۳ شاه ایران در پاسخ به سوال یک خبرنگار که پرسید «آیا ایران در آینده به سلاحهای هستهای دست خواهد یافت یا نه؟»، گفت: «بدون شک. و زودتر از آنچه کسی بتواند فکرش را بکند.»
مقامهای ایرانی به سرعت این گفته شاه را تکذیب کردند و گفتند: «اعلیحضرت در واقع گفتند ایران به فکر ساخت سلاح هستهای نیست اما این امکان هست که در سیاستش تجدید نظر کند. اگر دیگر کشورهای غیراتمی چنین کنند.»
دولت امریکا که از سویی به شاه اعتماد داشت و از سوی دیگر در اوج فشار اقتصادی به دلیل بالا رفتن قیمت نفت، به دنبال قراردادهای نجومی ساخت تاسیسات هستهای در ایران بود، ترجیح داد با شاه همکاری کند؛ گرچه مذاکرات جدی محرمانه برای کنترل شاه و اطمینان از «صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران» انجام میگرفت.
توافق عظیمی که هیچگاه اعلام نشد
در یکی از اسناد محرمانه دولت امریکا که به تازگی منتشر شده، نگرانی دولت امریکا از ایران هستهای به راحتی مشهود است: «اگر جانشین شاه ستیزهجو باشد، احتمالا به سلاحهای هستهای به چشم فقره نهایی لازم برای تثبیت استیلای نظامی کامل ایران بر منطقه نگاه خواهد کرد.» از این بند مشخص است که دولت امریکا ضمن اعتماد کامل به محمدرضا پهلوی، نگران پیامدهای احتمالی پس از شاه هم هست.
سرانجام یک سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی مردم ایران، توافق قطعی و کامل برای حمایت همهجانبه دولت امریکا از برنامه هستهای حاصل شد و مواردی از جمله «بازفرآوری» در بریتانیا یا فرانسه و همچنین «بازخرید» در متن توافقنامه دیده نمیشد؛ با این حال اما هنوز کارتر رییس جمهور وقت امریکا آن را امضا نکرده بود و به همین دلیل اعلام رسمی نشد. توافقنامهای که به دلیل اضمحلال دولت شاه و سپس فروپاشی دودمان پهلوی هیچگاه رسمیت نیافت.
صنعت هستهای در شرایطی که ایران «جزیره ثبات» خوانده میشد و متحد اصلی امریکا در منطقه بود، به نقطه ثبات نرسید. در آستانه انقلاب، رآکتور شماره یک نیروگاه اتمی بوشهر ۸۵ درصد و رآکتور شماره دو ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند. نیروگاه دارخوین اما تنها به ۳ درصد رسیده بود. همه این پروژهها با پیروزی انقلاب اسلامی به محاق رفتند تا دوباره پس از جنگ تحمیلی در دهه هفتاد حرکت جدی برای تحرک صنعت هستهای آغاز شد.
ارسال نظر