به فکر دختران ایران زمین باشیم...
این فعال حوزه زنان تصریح میکند: برخی از افراد بیمار جامعه با ایجاد رعب و وحشت، شرایط اجتماعی را برای حضور زنان و دختران در عرصههای مختلف ناامن کرده و در نتیجه آن این قشر جامعه نمیتوانند به درستی ایفای نقش کنند که از مسئولان انتظار میرود ضمن حمایت از حقوق دختران و زنان به برخورد جدی با این افراد اقدام کنند.
در نظر گرفتن سالروز تولد حضرت معصومه(س) بهعنوان روز دختر گویای اهمیت این قشر جامعه بوده و از این رو بهنظر میرسد این اهمیت باید در تمام وجوه زندگی دختران ایران زمین نمود داشته و تمهیداتی اندیشیده شود که کمتر شاهد بروز مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی برای آنها باشیم در مناسبتهای اینچنینی اغلب همایشها و سمینارهایی برگزارشده و معمولا از افراد نمونه و برجسته قشری که روز به نامشان نامگذاری شده تجلیل میشود. این برنامهها، در مناسبتهای خاص لازم بوده و نمود مثبتی در بعد فردی و اجتماعی دارد اما، مسلما همه ماجرا نیست و نمی توان صرف برگزاری چند همایش و سمینار در روز دختر ادعا کرد که در این حوزه، کاری صورت گرفته است.
بهنظر میرسد جدای برگزاری مراسم برای بزرگداشت روز دختر، مسئولان مربوطه باید موظف شوند در هر سال برنامه راهبردی ارائه و قول عملی کردن آن را تا سال آینده بدهند تا این گونه، روز دختران ایران زمین بهعنوان روزی که در آن مشکلات این قشر جامعه برطرف میشود شناخته شده و از حالت شعارگونه و نمادین خارج شود. عمدهترین مشکلاتی که دختران جامعه ایرانی با آن روبهرو هستند موضوعاتی از قبیل اشتغال، ازدواج و مسائل مربوط به امنیت اجتماعی آنها باشد که هرکدام در جای خود نیاز به بحث و بررسی دقیق داشته و باید تمهیداتی برای رفع این مشکلات اندیشیده شود.
نقش جنسیت در اشتغال
حدود 75 سال پیش، وقتی نخستین دانشگاه ایران به سبک امروز ایجاد شد، تعداد دختران دانشجوی پذیرفتهشده در این دانشگاه انگشتشمار بود. مهمترین دلیل حضور کم دختران آن بود که سوادآموزی و رفتن به دانشگاه امری مردانه تلقی میشد و زنان آن روزها بیشتر به خانواده میاندیشیدند. اما رفته رفته حضور زنان در دانشگاهها افزایش یافت به طوری که، طی چندین سال اخیر، تقاضای دختران برای ورود به دانشگاه از 42 درصد به بیش از 60 درصد و میزان پذیرفتهشدگان نیز از 30 درصد به حدود 65 درصد افزایش پیدا کرده است.
با یک بررسی منطقی به این نتیجه میرسیم که هدف زنان از تحصیلات، دستیابی به مشاغل و موقعیت بالای اجتماعی است اما، واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. با نگاهی به آمارهای رسمی و غیررسمی به این نتیجه میرسیم که تنها 12درصد زنان ایران شاغل هستند.
حال اگر آنهایی که مشاغل غیررسمی دارند را هم حساب کنیم این رقم از 20 تا 22 درصد تجاوز نمی کند بنابراین، به دلایل متعدد که شاید مهمترین آنها تبعیضهای جنسیتی باشد، دخترانی که با امید داشتن آینده بهتر به دانشگاه ورود پیدا میکنند نمیتوانند به موقعیتهای شغلی و اجتماعی بالایی دست پیدا کنند. یک فعال حقوق زنان در گفت و گو با آرمان میگوید: در عصر حاضر با توجه به اینکه جهان متحول شده است و با توجه به گسترش ارتباطات اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی شکل حضور دختران در جامعه با گذشته تفاوتهای اساسی پیدا کرده است.
وقتی یک دختر ایرانی میتواند بهعنوان پروفسور ریاضی جایزه جهانی کسب کند، این موضوع نگاه دختران این مرز و بوم را تغییر داده و آن گاه، بعضا نگاه تبعیض آمیز موجب سرخوردگی دختران میشود. شهربانو امانی میافزاید: تجربه ثابت کرده که هرجا شرایط یکسان و عادلانه بدون توجه جنسیتی در کشور فراهم شده، دختران پاکدامن با عزت و کرامت انسانی از پسران پیشی گرفتند. نماینده سابق مجلس نیز در این باره میگوید: آنچه واضح است این است که به دلیل پویایی و تحرک این شر جامعه ما شاهد موفقیتهای پررنگ آنان هستیم به طوریکه در کنکور سراسری سال 93 از میان 12 نفر اول برگزیدگان 9 نفر را دختران در برمیگرفتند که این موضوع جای تامل دارد.
فاطمه راکعی تصریح میکند: آنچه در مورد وضعیت آنها شاهد هستیم وجود تبعیض در خانوادهها میان دختران و پسران است که بعد از آن این تبعیضها در جامعه هم تسری پیدا کرده و جلوی رشد و شکوفایی دختران را به ویژه در حوزه اشتغال و کسب مقام اجتماعی مناسب میگیرد.
مسالهای به نام ازدواج
ازدواج دختران ایرانی از دیگر مشکلاتی است که سالهاست جامعه شناسان ایرانی را مشغول خود کرده است. آمار بالای دختران مجرد با سن بالا از یک سو و معضلی به نام بالا رفتن آمار دختران ایرانی که قبل از بلوغ ازدواج میکنند از سوی دیگر گویای مشکلات این قشر جامعه در حوزه ازدواج است. براساس آمار، تعداد دختران ایرانی که از سن ازدواجشان گذشته به چهار و نیم میلیون نفر رسیده است. شهربانو امانی در این باره میگوید: برخی از دختران با عزت جامعه برای تامین معاش خانواده تن به ازدواج نمیدهند که متاسفانه این قشر نادیده گرفته شدهاند.
بنابراین، وقتی آرامش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه برقرار باشد، اعتماد در بین دختران ایجاد شده و در نتیجه این افراد هم تشکیل خانواده میدهند. فاطمه راکعی نیز میگوید: عدم آشنایی با ازدواج و زندگی مشترک از سوی دختران که ناشی از اهمال خانواده و اجتماع است باعث میشود که ازدواج نکردن و حتی فروپاشی زندگی ناشی از این ناآگاهیها بیشترین لطمه را به دختران وارد کند که باید درخصوص این معضل راهکار اساسی ارائه شود.بنابر نظر کارشناسان، معمولا تامین اجتماعی با رفاه، بیكاری، بهداشت و درمان بیشتر مرتبط است، در حالی كه امنیت اجتماعی به تهدید، هراس و هویت مربوط میشود.
زندگی زنان در شهرها همواره تحت تاثیر نبود امنیت شهری بوده و این امر مانع بزرگی برای زنان است كه نتوانند شهروندان فعال همهجانبه باشند. برخی شهرها از نظر امنیت، جاذبهای برای زنان ندارند و آنها هنگام تردد در سطح شهر فاقد امنیت لازم هستند كه این امر بویژه در زمینه حملو نقل و جابهجایی بیشتر خودش را نشان میدهد. ترس و دلهره دختری که بعد از غروب آفتاب در جای خلوتی قصد گرفتن ماشین دارد، وصف کردنی نیست. این مثال تنها قسمت کوچکی از مشکلاتی است که این قشر جامعه در حوزه امنیت اجتماعی با آن روبهرو هستند.
امانی در رابطه با امنیت اجتماعی دختران میگوید: متاسفانه در جامعه به جای اینکه به تواناییهای دختران بهعنوان افراد تاثیرگذار در جامعه توجه شود، گاها به جنسیت آنان توجه میشود که این موضوع باعث آزار و اذیت این قشر جامعه میشود. این فعال حوزه زنان تصریح میکند: برخی از افراد بیمار جامعه با ایجاد رعب و وحشت، شرایط اجتماعی را برای حضور زنان و دختران در عرصههای مختلف ناامن کرده و در نتیجه آن این قشر جامعه نمیتوانند به درستی ایفای نقش کنند که از مسئولان انتظار میرود ضمن حمایت از حقوق دختران و زنان به برخورد جدی با این افراد اقدام کنند.
ارسال نظر