۱۳۳۶۴۴۸
۳ نظر
۳۵۰۴
۳ نظر
۳۵۰۴
پ

بلایی که کرونا بر سر خانواده این خانم ۶۰ ساله آورد

مصطفی جلالی فخر، پزشک و منتقد سینما در پستی از خانمی پردرد و غم که به عنوان بیمار به او مراجعه کرده بود، نوشت.

برترین‌ها: مصطفی جلالی فخر، پزشک و منتقد سینما در پستی از خانمی پردرد و غم که به عنوان بیمار به او مراجعه کرده بود، نوشت: 

بانویی مصمم و محترم و شصت‌ساله که به دلیل مشکل گوارشی ویزیت کردم. نگران سلامتی‌اش بود و چند بار گفت «باید قوی و سالم بمانم». با همسری هفتاد و چند ساله که دچار انواع بیماری‌های کم‌توان‌کننده شده، از دیابت و نارسایی‌قلب و کلیه گرفته تا رماتیسم و غیره!... و تیمارداری‌اش می‌کند. گفتم «دلشوره‌تان زیاد است؟» و معمولا در این روزها از هر بیماری چنین سوالی می‌پرسم، پاسخش منفی نیست. ایشان نیز با سکوتی تلخ و نگاهی خیره در ابتدا، از زندگی‌اش گفت و هر چه بیشتر گفت، بهت‌زده‌تر شدم. تنِ روحش از کابوس کرونا پر از زخم بی‌علاج بود... و گاه تازیانه‌های تقدیر چه پیاپی‌اند.

بلایی که کرونا بر سر خانواده این خانم 60 ساله آورد

دختر بیست‌ساله‌‌ی سندرم داون خود را یک عمر با عشق مراقبت کرده بود، در حدی که همواره در مدرسه‌‌اش شاگرد ممتاز بود. از پدرش کرونا گرفت اما فقط پنج روز توانست مقاومت کند و برای همیشه رفت که رفت:«ته‌تغاری‌‌ام بود و دنیا ناگهان آوار شد و سیاهی بر سرم ریخت».

در مویه‌ی چهلم دخترش، در حالی که اشک بر خاکش می ریخت، خبر شوم تازه‌ای رسید. مادرش هم که به دلیل کرونا بستری بود مُرد، از بس که جان نداشت. «در حالی یتیم شدم که دچار تنگی‌نفسِ داغ دخترم شده بودم».

یکی دو هفته بعد، دختر ۳۵ ساله‌اش، فرزند اولش، هم به دلیل کرونا در آی‌سی‌یو بستری شد. اما او تسلیم نشد، طاقت آورد، جنگید و یک ماه بعد مرخص شد. «دچار اندوه دو داغ بودم اما جان به در بردن دخترم، شبیه هوای باقی مانده‌ی زندگی بود... که آن هم دوام نیاورد و دو روز بعد، او هم ناگهان آسمانی شد. تمام شده بودم و تنها تمنایم مرگ بود. حتی توان خودکشی هم نداشتم. چند روز بعد در یکی از همان خواب‌های بی‌قرار، سکته قلبی کردم، وسیع و تمام‌کننده. اما نجاتم دادند. شاید باید می‌ماندم. و حالا قلبم با رگ‌های فنردار می‌تپد».

بلایی که کرونا بر سر خانواده این خانم 60 ساله آورد

«کمی بعد شوهرِ دخترم هم دختر ۹ساله‌شان را به من سپرد و رفت‌؛ و شنیده‌ام با دوست صمیمی دخترم ازدواج کرده است. فکر کنم سرنوشت هم از تحمل من شگفت‌زده شده باشد. اما من مجبورم قوی و سالم باشم تا برای نوه‌ام، هم مادر باشم و هم مادربزرگ»....و در حالی که این قصه‌ی تلخ‌تر از شوکران را روایت می‌کرد، عکس‌های پرشمار دختران سفر کرده و نوه‌ی زیبایش را که در گوشی داشت نشانم می‌داد. و در آخر با بغضی که می‌کوشید همچنان مهارش کند گله‌اش را از آن‌ها گفت: «نمی‌دانم چرا در این دو سال، یک بار هم به خوابم‌ نیامده‌اند!».

بلایی که کرونا بر سر خانواده این خانم 60 ساله آورد

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    واااااای خدا الهی صبرت بده
    به خاطر نوه ات صبوری و کن و محکم باش
    واقعا نمدونم چی بگم

  • ناشناس

    خدابهش صبر بده

  • سوخته دل

    خدا بهت صبر بده بانوی بزرگوار . آرزو میکنم که دیگه غم نبینی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج