ماجرای پرسههای شوم ۴ دوست در خیابانهای پایتخت
۴سارق که با همدستی هم باند سرقت محتویات خودرو تشکیل داده بودند در حالی به دام مأموران پلیس افتادند که بیش از ۱۰۰ سرقت انجام دادهاند
ایران: ۴سارق که با همدستی هم باند سرقت محتویات خودرو تشکیل داده بودند در حالی به دام مأموران پلیس افتادند که بیش از ۱۰۰ سرقت انجام دادهاند.
در گرگ و میش هوای اول صبح تهران در خیابانهای بالا و پایین شهر پرسه می زدند. اکبر از ماشین پایین می پرید و با پیچ گوشتی یا کلید یدک در خودرو را باز و ضبط و باند یا کامپیوتر ماشین را سرقت می کرد. بعد سوار ماشین می شدند و از مهلکه می گریختند. برای آنها فرقی نمی کرد سراغ چه خودرویی بروند و از روی آن چه چیزی باز کنند. محتویات خودرو هر چه که بود سارقان اگر دستشان به آن می رسید دیگر رحم نمی کردند!
رسیدگی به این پرونده مدتی قبل با طرح شکایتهای سریالی شهروندان در دستور کار مأموران اداره بیستم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. سرانجام با تحقیقات انجام شده اعضای باند یکی بعد از دیگری به دام ماموران پلیس افتادند و در زمان دستگیری بیش از ۱۰۰ کامپیوتر ماشین از مخفیگاه آنها کشف شد.
گفتوگو با دزدان بامدادی
رفیق ناباب کیست؟
اکبر از بقیه سن و سال دارتر است. مردی است کوتاه قامت با موهای جوگندمی که در نگاه اول می شود فهمید نزدیک به ۵۰ سال سن دارد. می گوید رفیق ناباب او را به سرقت دعوت کرده است!
به او می گوییم مگر تو نوجوانی که گول رفیق ناباب را خوردی؟
اکبر می گوید:«نمی دانم چه شد. من پیک موتوری بودم و با همین شغل نان زن و بچه ام را می دادم. اما چند نفر از دوستانم گفتند درآمد این کار خوب است و من را وسوسه کردند که وارد باند سرقت شوم.»
اکبر نمی گوید که قبلاً هم به اتهام سرقت دستگیر شده است و سعی می کند وانمود کند که یک سارق تازه کار است که گول رفیق ناباب را خورده است.
نوبت به همدستش می رسد که راجع به این سرقتها توضیح دهد. او هم می گوید گول رفیق ناباب را خورده است!
به او می گوییم: «تو می گویی گول رفیق ناباب را خوردی و همدستت هم می گوید فریب رفیق ناباب را خورده است. بالاخره کدام یک از شما رفیق ناباب بود؟»
می گوید:«آن رفیق ناباب یک فرد دیگر بود که ما را فریب داد اما خودش قسر در رفت!»
سومین نفر هم کسی است که کلاً منکر اتهام است. وقتی به او می گوییم راجع به نحوه سرقت توضیح بده می گوید کدام سرقت؟!
طوری خودش را بی خبر نشان می دهد که یک لحظه همدستش با تعجب به او خیره می شود!
اما آخرین نفر از بقیه صادقانهتر جواب می دهد. او جوانکی است که می گوید:«اعتیاد باعث شد دست به سرقت بزنم. خانواده و همسرم من را به خاطر اعتیادم رها کرده بودند. برای همین مجبور بودم برای تأمین هزینههای موادمخدر سرقت کنم. صبح زود در خیابان راه می افتادیم و در خودروها را باز می کردیم. از ضبط و باند و اسپیکر گرفته تا حتی عینک و وسایل شخصی راننده را اگر در خودرو باقی مانده بود سرقت می کردیم.»
بنابراین گزارش، بعد از شناسایی شاکیان و مالباختگان و تکمیل تحقیقات رسیدگی به این پرونده در جریان قضایی قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر