جنایت هولناک دختر جوان برای فرار از ازدواج
او كه نميخواست با نامزدش ازدواج كند وقتي با تهديدهاي وي روبهرو شد نقشه قتلش را عملي كرد و جسد او را به آتش كشيد.
او گفت كه 3ماه قبل نامزدش را در بيابانهاي اطراف شهر به قتل رسانده و جسدش را سوزانده است.
رازي در دل بيابان
نشانههايي كه دختر جوان از مقتول ميداد، مشخصات همان پسر 24سالهاي بود كه در اصفهان گم شده بود و در اين مدت هيچ ردي از او بهدست نيامده بود. با كشف راز ناپديد شدن پسر جوان كه فريد نام دارد، عامل جنايت پاي ميز بازجويي نشست و در توضيح جنايتي كه مرتكب شده بود گفت: حدود يك سالي بود كه من و فريد با هم آشنا شده بوديم. ما نامزد بوديم و قول و قرار ازدواج گذاشته بوديم تا اينكه از مدتي قبل بين ما مسائلي پيش آمد كه باعث ايجاد كدورت و اختلاف شد.
با اينكه خيلي به هم علاقه داشتيم و عاشق هم بوديم اما از همان زمان تصميم گرفتم از ازدواج با فريد منصرف شوم چرا كه فكر ميكردم ازدواج ما به جايي نخواهد رسيد. سعي كردم او را متقاعد كنم كه ما به درد هم نميخوريم و بايد همديگر را فراموش كنيم اما او راضي نميشد. حتي وقتي ديد كه تصميم من جدي است و ميخواهم هر طوري شده به اين رابطه خاتمه دهم، شروع به تهديد من كرد.
دختر جوان ادامه داد: از آنجا كه در مدت نامزديمان فريد توانسته بود اطلاعات خصوصي و محرمانه زيادي نسبت به زندگي من بهدست بياورد، تهديدم كرد كه اگر نامزديمان را به هم بزنم، آبرويم را ميبرد. ميخواست با اين كار مجبورم كند كه در كنارش بمانم و با وي ازدواج كنم اما من كه تصميمم را گرفته بودم براي اينكه او را از سر راهم بردارم نقشه قتلش را كشيدم.
قرار مرگبار
متهم گفت: بعد از ظهر روز حادثه براي ديدنش با او قرار گذاشتم. وقتي به سر قرار آمد سوار ماشينش شدم و همراه هم راهي بيابانهاي اطراف شهر شديم. طبق نقشهاي كه كشيده بودم او را به محلي خلوت كشاندم و در يك لحظه وي را غافلگير كردم و با چاقويي كه همراهم بود چند ضربه به وي زدم. فريد روي زمين افتاد و لحظاتي بعد متوجه شدم كه ديگر نفس نميكشد. براي اينكه كسي از اين جنايت باخبر نشود تصميم گرفتم جسد او را بسوزانم.
از باك ماشينش، مقداري بنزين كشيدم و پس از اينكه جسدش را آتش زدم از محل گريختم. پس از اين ماجرا عذاب وجدان يك لحظه هم رهايم نكرد طوري كه دچار ناراحتي روحي و رواني شدم و كابوس جنايتي كه مرتكب شده بودم دست از سرم برنميداشت. در نهايت وقتي ديدم نميتوانم ماجرا را فراموش كنم تصميم گرفتم خودم را معرفي كنم و براي همين به اداره آگاهي آمدم.
پس از اعترافات دختر جوان مأموران راهي محلي شدند كه وي دست به جنايت زده بود. در بررسي اين محل وسايل مقتول كه برخي از آنها سوخته بود كشف شد. همچنين مأموران اسكلت سوخته پسر جوان را در آنجا پيدا كردند كه همه اينها نشان ميداد پسر جوان قرباني تصميم هولناك نامزدش شده است.
سرهنگ ستار خسروي، رئيس پليس آگاهي استان اصفهان با بيان اين خبر گفت: پس از اعترافات دختر جوان براي او قرار بازداشت صادر شد و پرونده اين حادثه در اختيار مراجع قضايي قرار گرفت. وي همچنين با هشدار به جوانان از آنها خواست كه پيش از ازدواج و در دوران آشنايي اطلاعات خصوصي و محرمانه خود را در اختيار طرف مقابلشان قرار ندهند و درصورت بروز مشكلاتي در اين زمينه حتما از مشاوران پليس در كلانتريها كمك بخواهند.
نظر کاربران
اصلا چرا پسر راضی شده بره بیابون ؟اونجا چیکار داشتن؟!!! دختره یه کماندویی بوده واسه خودش
پاسخ ها
حالا اون گفته بیابون شما هم بزرگی کن و قبول کن دیگه.....همه چیز رو که نمیشه توی مجله و روزنامه واضح نوشت بابام جان!!!!!!!!!!