تصمیم خطرناک یک زن برای فرار از خانه
دلم گرفته بود، از خانه بیرون زدم و بیآنکه فکر کنم کارم اشتباه است سوار اتوبوس شدم و...
خراسان: دلم گرفته بود، از خانه بیرون زدم و بیآنکه فکر کنم کارم اشتباه است سوار اتوبوس شدم و...
ازدواجم عجولانه بود. دایی اصرار داشت با پسر شریکش ازدواج کنم. او حتی اجازه نداد پدرم تحقیق کند. اگر تحقیق کرده بودیم یا به مشاوره قبل از ازدواج میرفتیم، شاید این همه دردسر و بدبختی سرم نمیآمد.متأسفانه داییام فقط به خاطر اینکه موقعیت شغلی و مالی خود را تثبیت کند اصرار داشت هرچه زودتر ازدواج کنم؛ البته نمیخواهم زندگیام را از دست بدهم. بعداز ازدواج، در دوران عقد باردار شدم. خانوادهام بهسرعت کمی خرت و پرت خریدند و مرا به خانه بخت فرستادند. من و شوهرم زندگی مشترک خود را در زیرزمین کوچک خانه پدر شوهرم آغاز کردیم.
خانهای که رفت و آمد وقت و بیوقت دو جاری و خواهرشوهرم و بچههای آنها در آن آرامشم را برهم میزد. سر همین مسائل و با توجه به دخالتهای دیگران در زندگیام، با شوهرم اختلاف پیدا کردم. بگو مگوهای ما به گوش اطرافیان هم رسید. مادرم میخواست از من حمایت کند و از طرفی خانواده شوهرم دوآتیشه از او حمایت میکردند.با این وضعیت و لج بازیهای من فاصله عاطفی ما روز به روز بیشتر شد. هر موقع جرو بحثمان میشد شوهرم از کوره درمیرفت و از خانه بیرون میزد.می دانستم خانه دوستش میرود و جای دیگری ندارد.
وقتی فهمیدم چه بلایی سر زندگیام آمده است که خیلی دیر شده بود. شوهرم مواد مخدر مصرف میکرد و من نمیتوانستم جلوی این کارش را بگیرم.این اواخرحالش خیلی بد شده بود، کتکم میزد و اعصاب و روانم را به بازی میگرفت. تحمل چنین شرایطی را نداشتم، عذاب میکشیدم و نمیتوانستم حرفی بزنم.نقشه احمقانهای به سرم زد. از خانه بیرون زدم و با اتوبوس به مشهد آمدم. در ترمینال دچار دلتنگی و ترس و وحشت شدم. کمی پیادهروی کردم. نمیدانستم کجا بروم. آدرس کلانتری را گرفتم و از پلیس کمک خواستم.
شوهرم زنگ زد و قرار است با پدر و مادرم دنبالم بیایند. آنها نگرانم شدهاند و مادرم میگوید به فکر خودت نیستی به فکر بچهای باش که بزودی دنیا میآید و باید سایه پدر و مادر روی سرش باشد.
نظر کارشناس
«صالح محمدپور» دانش آموخته دانشگاه علوم و تحقیقات و عضو انجمن روانشناسی ایران در این باره میگوید؛ پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: بعد از مشورت، هرگز کسی گمراه نخواهد شد و به بیراهه نخواهد رفت. پس مشورت گرفتن آنقدر اهمیت دارد که حضرت میفرمایند اگر مشورت نکنی به بیراهه خواهی رفت.
ماجرا دقیقاً همین است که با یک مشاوره پیش از ازدواج از بروز این اتفاقات جلوگیری میشد. اما نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم اینکه مشاوره پیش از ازدواج تضمینی بر درست بودن و بیمشکل ماندن ازدواج نمیشود.
این مرد و زن هستند که با بررسی نیازها، ملاکها و هدفهای خود از یکدیگر در کنار کمکهای مشاور، پیش از ازدواج میتوانند انتخابی بهتر و تصمیمی قطعی برای ازدواجی درست و منطقی بگیرند.
زوجین وقتی بعد از ازدواج با مشکلات این چنینی روبه رو میشوند بهترین راه، ابتدا دریافت راه حل و در صورتی که نتیجهای مناسب حاصل نشد ازیک مشاور کمک بگیرند. نه اینکه فرار کرده و حل وفصل مشکلات را به قفل و بند تبدیل کنند.
این مدرس دانشگاه افزود: وقتی از خانوادهتان کمک میگیرید حواستان باشد این مرحله بعد از آن است که شما نتوانسته باشید مشکلاتتان را با هم حل کنید واجازه ندهید خانواده از شما حمایت بیحد و حصر کنند؛ پس لازم است با خانواده خود و همسرتان صحبت کنید آن هم با یک نفر، نه همه اهل خانواده.
در این ماجرا میبینیم زن و شوهر اشتباهاتی کردهاند که کارشان را با مشکلات بیشتری مواجه ساخته و حل آن را سخت کرده است.
وی تأکید کرد: خانمها و آقایان جوان حواستان باشد تا وقتی شما به دیگران چیزی نگویید دیگران در زندگیتان دخالت نکرده و فرصتی برای دخالتهای بیجا و مخرب پیدا نخواهند کرد.
نویسنده: غلامرضا تدینی راد
نظر کاربران
خاک توسر بی جنبه ات کنند که بخاطر رفت و امد دیگران شوهرت را معتاد کردی و حق بجانب هم شدی بی اصل و نسب