ماجرای قتلی که هند را به لرزه درآورد
بنابر گزارشها مشکلات رابطه آنها بلافاصله پس از ازدواجشان در۱۹۸۶ آغاز شد. آنها مدام بر سر مسائل مالی با هم دعوا میکردند و این در نهایت باعث شد شرادهاناندا به فکر قتل او، آن هم به این روش هولناک بیفتد.
برترینها: به نقل از رسانه فارسی زبان؛ شاکره خلیلی زنی «ثروتمند و زیبا» و وارث یکی از اشرافیترین خانوادههای ایالت کرناتکه در جنوب هند بود. شاکره سال ۱۹۹۱ ناپدید شد و دیگر هیچ اثری از او پیدا نشد.
در سه سال بعد از آن، همسر دوم شاکره، مورالی مانوهار میشرا معروف به سوامی شرادهاناندا داستانهای عجیب و غریبی در مورد محل سکونت او از خودش میساخت.
سال ۱۹۹۴، بقایای جسد شاکره در صندوقی چوبی از زیر خاک حیاط خانه مجللشان در شهر بنگلور بیرون کشیده شد. قبل از مرگ به او مواد مخدر داده بودند. بعدتر مشخص شد که شاکره زنده به گور شده است.
سال ۲۰۰۳ شرادهاناندا در دادگاه بدوی در قتل همسرش مجرم شناخته و به مجازات مرگ محکوم شد. حکمی که دادگاه عالی هم آن را تایید کرد. دادگاه به این نتیجه رسید که شرادهاناندا برای ثروت شاکره و داراییهای میلیاردیاش به دنبال او رفته و با او ازدواج کرده بود.
در جریان دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی هند این پرونده را «طمع شرورانه یک مرد توام با حیلهگری شیطان» توصیف کرد، اما مجازات شرادهاناندا را به حبس ابد «بدون حق بخشش» تقلیل داد.
با این حال او به تازگی درخواست آزادی مشروط کرده بود که دادگاه عالی آن را نپذیرفت.
این جنایت تکاندهنده که ۳۰ سال پیش هند را به لرزه درآورد، حالا موضوع سریال مستند جدیدی به نام «رقص روی گور» شده که توسط پلتفرم ویدئویی آمازون پرایم پخش میشود. دلیل این نامگذاری هم مهمانیهای رقصی است که گفته میشود شرادهاناندا در حیاط خانهشان، جایی که همسرش دفن شده بوده، برگزار میکرده است.
چاندنی اهلاوات داباس تهیه کننده این سریال از شرکت سازنده فیلم و سریال «ایندیا تودی اوریجینالز» میگوید جنبههای زیادی از این جنایت وجود داشت که هنوز هم غیرقابل باور به نظر میرسید.
او میگوید: «با این که ۳۰ سال از این جنایت میگذرد ما فکر کردیم باید به اشتراک گذاشته شود، چون حتی تا به امروز هم مثل یک راز باقی مانده است.»
این مجموعه مستند تلویزیونی البته جواب همه سوالهای مربوط به این قتل را نمیدهد، اما بسیار جذاب است و نظر خیلیها را در هند به خود جلب کرده است.
شرادهاناندا هنوز هم میگوید بیگناه است
دو قسمت اول این سریال چهار قسمتی به زندگی خود شاکره میپردازد.
او نوه سر میرزا اسماعیل، سروزیر ایالتهای میسور، بنگلور، جیپور و حیدرآباد بود که به عنوان سازنده چندین بنای فرهنگی و تاریخی شناخته میشود. شاکره با یک دیپلمات جذاب و خوشقیافه به نام اکبر خلیلی ازدواج کرد و ۴ دختر به دنیا آورد.
اعضای خانواده شاکره، او را فردی «جذاب با شخصیتی قوی و پرنشاط» توصیف میکنند. به گفته آنها او «بسیار اهل معاشرت، دوستداشتنی و مهربان» بود و علاقه زیادی هم به «ماشینهای آنتیک» داشت.
اما از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی و پس از آشنایی با شرادهاناندا، زندگیاش به کلی عوض شد.
عمران قریشی، خبرنگار بخش هندی بیبیسی که آن زمان برای روزنامه تایمز هند در بنگلور کار میکرد و در این سریال مستند هم حضور دارد، میگوید: «چیزی که در درجه اول باعث شوکه شدن مردم شد، نحوه قتل شاکره و زنده به گور شدن او بود.»
قریشی میگوید این جنایت همچنین «نقل محافل شهر شد، چون شاکره بعد از جدایی از شوهر اولش با مردی مثل شرادهاناندا ازدواج کرد.»
در بریدههای باقی مانده از روزنامههای آن زمان، شرادهاناندا به عنوان پسری از خانوادهای فقیر که ترک تحصیل کرده توصیف شده است؛ «قدیسی دروغین» و یک «پادو» که با «کمک به حل برخی مشکلات مربوط به داراییهای شاکره» و «ادعای برآوردهکردن آرزوی او برای داشتن فرزند پسر با کمک نیروهای جادوییاش» توانست خودش را در دل شاکره جا کند.
بنابر گزارشها مشکلات رابطه آنها بلافاصله پس از ازدواجشان در۱۹۸۶ آغاز شد. آنها مدام بر سر مسائل مالی با هم دعوا میکردند و این در نهایت باعث شد شرادهاناندا به فکر قتل او، آن هم به این روش هولناک بیفتد.
اما با وجود این که شرادهاناندا در مجموع از سوی ۸ قاضی در دادگاه بدوی، دادگاه عالی و دیوان عالی هند قاتل شناخته شده، وکیل او اصرار دارد که مدارک موجود علیه او در بهترین حالت شواهد فرعی هستند. علاوه بر این در این سریال مستند هم ما از زبان خود شرادهاناندا میشنویم که میگوید بیگناه است.
زندگی شاکره بعد از آشنایی با شرادهاناندا به کلی عوض شد
عدهای رقص روی گور را به دلیل دادن پلتفرم به یک قاتل زیر سوال بردهاند. با این حال پاتریک گراهام، فیلمساز بریتانیایی ساکن بمبئی که یکی از نویسندگان این سریال است و آن را کارگردانی کرده از تصمیم خود برای پرداختن به داستان شرادهاناندا دفاع میکند.
او به بیبیسی گفت: «به نظرم خیلی مهم است که روایت او را هم از این داستان بشنویم. بیشتر به این دلیل که در ۳۰ سال گذشته هیچوقت از او چیزی نشنیدیم. علاوه بر این، او نکات ارزشمندی از شخصیت شاکره را برای ما آشکار کرد.»
گراهام میگوید تیم سازنده فیلم به زندان رفتند، چون میخواستند بفهمند چطور شخصی مثل شاکره ممکن است تحت تاثیر مردی مثل شرادهاناندا قرار بگیرد.
«اما او خود ما را هم تحت تاثیر قرار داد و باعث شد باور کنیم با داستانی چند لایه رو به رو هستیم. با این حال وقتی کارمان با او تمام شد هیچکدام در مورد جرم او شکی نداشتیم.»
او میگوید: «وقتی وارد زندان شدیم، مراقب بودیم رفتارمان به چشم این پیرمرد نحیف و بسیار ریزهاندام قلدرمآبانه جلوه نکند. اما هر چه بیشتر داستان برایمان روشن شد و با او بیشتر تعامل کردیم، حس کردیم برایمان برنامه دارد و دارد با ما بازی میکند. او داشت برایمان داستانباقی میکرد.»
گراهام میگوید: «هر چه بیشتر با او زمان میگذراندیم، غیرواقعی بودن احساساتش بیشتر برایمان روشن میشد. اواخر کار هم سعی کردیم گفتوگوی قاطعانهتری با او داشته باشیم.»
تصمیمی که به گفته گراهام به «داد و بیداد» شرادهاناندا منجر شد: «اصرار میکرد بیگناه است و با او بدرفتاری شده است.»
به گفته گراهام در بیشتر سریالهای با مضمون جنایات واقعی از قاتل یک «نابغه» میسازند: «اما برای من کاملا روشن بود که نمیخواهم این کار را بکنم. البته که شرادهاناندا از استعداد بیبهره نیست و یکی از آنها همین توانایی است که میتواند کاری کند مردم حرفهایش را باور کنند.»
با همه اینها شرادهاناندا هیچوقت نتوانست کاری کند که دادگاههای هند باور کنند بیگناه است.
ارسال نظر