چه شد که به اینجا رسیدیم؟
اینکه چرا و چگونه کشور به این شرایط رسید، نیاز به تحلیل و بررسی فراوان دارد اما حتماً به خاطر دارید که مدتی بعد از شروع اعتراضهای اجتماعی، پنج اقتصاددان بیانیهای منتشر کردند که در آن به ریشههای شکلگیری اعتراضها اشاره شد.
برترینها: محمد مهدی بهکیش، (اقتصاددان): اینکه چرا و چگونه کشور به این شرایط رسید، نیاز به تحلیل و بررسی فراوان دارد اما حتماً به خاطر دارید که مدتی بعد از شروع اعتراضهای اجتماعی، پنج اقتصاددان بیانیهای منتشر کردند که در آن به ریشههای شکلگیری اعتراضها اشاره شد. من هم یکی از امضاکنندگان بیانیه بودم و همچنان معتقدم همه استدلالهای آن بیانیه در تبیین وضع موجود، به قوت خود باقی است و همچنان همان عواملی که اشاره کردیم، در شکلگیری آینده میتوانند نقش داشته باشند. واقعیت این است که دستیابی به رشد و توسعه، سیاستمداران و تصمیمگیران علاقهمند به رشد میخواهد. چون باید ساختاری سرشار از انگیزه به وجود آید که بتواند عوامل مختلف را با هم ادغام کرده تا رشد اقتصادی محقق شود.
با این حال اگر به جامعه برگردیم و شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بررسی کنیم متوجه میشویم که انگیزهها به میزان زیادی از بین رفته و اراده و توان افراد بیشتر برای گذران امور روزمره هزینه میشود. فعالان اقتصادی اغلب در تلاشاند ساختاری که در کسبوکار ایجاد کردهاند از بین نرود و زیان بیشتری نبینند. فارغ از بحث انگیزه، مساله مهم مساله روابط بینالملل است. در واقع در بستر روابط بینالملل است که هزینهها به حداقل میرسد و بهترین کیفیت تولید میشود. در بستر روابط بینالملل است که مدیران کسبوکار سعی میکنند کالای قابل رقابت و قابل عرضه در بازارهای جهانی را تولید کنند. با این حال ما در ایران چه کردهایم؟ با تعادل جهان از در جنگ وارد شدهایم و دروازههای کشور را به اسم خودکفایی بستهایم. چنین رویکردی موجب شکلگیری صنایع بیماری مانند خودروسازی شده است. به این ترتیب همواره مجبور شدهایم از خودروسازی حمایت کنیم، هر روز دیوار تعرفهها را بالا ببریم و در عین حال با عوامل غیرتعرفهای هم مداخله کنیم. مثلاً اینکه ورود خودرو به کشور را ممنوع کنیم. این یک مثال است. مثالهای بسیار متعددی از همین قبیل داریم که عموماً حاصل استراتژی خودکفایی است.
در این زمینه تجربههای جهانی درسهای زیادی برای آموختن دارد. تجربه اتحاد جماهیر شوروی پیشروی ماست. این کشور خیلی تلاش کرد تا قلمرو وسیعی ایجاد کند، از نظر تکنولوژی به بالاترین سطح برسد، از نظر نظامی ارتشی قوی و فراگیر ایجاد کند و سلطه خود را بر نیمی از جهان تحکیم بخشد اما در نهایت بازی را به اقتصاد باخت. شوروی در خیلی زمینهها از آمریکا پیش افتاد اما در اقتصاد شکست سنگینی خورد و آخر سر هم دیدیم که فروپاشید. میخواهم بگویم استراتژی محصور و محدود زندگی کردن و از امکانات دنیا بهره نگرفتن جواب نداده است. در حال حاضر مدیران کسبوکارها در کشور ما، به قدری محدود شدهاند که وقتی میخواهند برای ترمیم خط تولید خود قطعهای بخرند یا دستگاهی وارد کنند باید دست به دامان قاچاقچیان شوند. از چندین مرز قاچاق رد شده و پول خود را هم از طریق چندین صرافی عبور دهند تا به فروشنده برسد. در این روند اگر پول از بین نرفت و به مقصد رسید باید ببیند آیا کالا به دستشان میرسد یا خیر؟ همه اینها در حالی صورت میگیرد که رقبای ما به آسانی در بازارهای جهانی میتوانند دادوستد کنند، تکنولوژی مدرن بخرند، متخصص و مشاور به کار گیرند و از همه مهمتر محصول خود را در بازارهای جهانی عرضه کنند.
در حالی که ما در ایران به هیچکدام از این امکانات دسترسی نداریم. به خاطر تحریمها و بیثباتی اقتصاد کلان در داخل کشور و دشواری ارتباط با بازارهای جهانی، تولیدکننده ایرانی کالاهایی تولید میکند که گران و نامرغوب است و در بازارهای جهانی قابل عرضه نیست. این همان مسیری است که منجر به تضعیف پایههای رشد و تشدید فقر مردم میشود. وقتی تولیدکننده، بازاری به مقیاس جهان پیشرو دارد و میتواند در این بازار رقابت کند، خط تولید خود را گسترش میدهد، سرمایه بیشتری بهکار میگیرد و کارگر بیشتری استخدام میکند و در نتیجه شمار افراد شاغل در کشور افزایش مییابد و اقتصاد به اینگونه در مسیر رشد قرار میگیرد و فقر کاهش پیدا میکند. این دقیقاً برعکس مسیری است که ما میرویم و در نتیجه روزبهروز فقیرتر میشویم. اینجا تصمیمگیرنده با تصمیمهای خطا، مردم را در مسیر فقر بیشتر قرار میدهد و این فقر به نظر من روزبهروز بدتر میشود. در آن صورت شاهد اعتراضهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بیشتری خواهیم بود. تصمیمگیرندگان در کشور ما کاملاً سیاسی و امنیتی به مسائل نگاه میکنند، در نتیجه تفکر اقتصادی به درستی رشد نکرده و به درستی بهکار گرفته نشده است، اگر آن راه اصلی را تصحیح نکنیم، چشمانداز مثبتی پیشروی ما وجود ندارد.
«هفته نامه تجارت فردا شماره ۴۹۳»
نظر کاربران
جناب رئیسی :
پاسخ بدید. چراااا؟؟؟ 😐😐
ملتی که سکه ندارد یعنی دولتش ازسکه افتاده
چون قدیمی گفت هردستی بدی همون دست پس میگیری
بسیارعالی واقعیت به دور خودمان دیوار کشیدیم
دولت رئیسی برای عده خاصی هست،نه همه مردم
از بس سران این مملکت مردمشون رو دوست دارن این طوری شده