استارتاپهای ایرانی، اهالی درهای که سیلیکونی نیستند
استارتاپهای ایرانی در سیلیکون ولی متولد نمیشوند. حقیقت تلخ این است که استارتاپهای ایرانی محل تولدشان درهای پر از نگرانی، امور غیرقابل پیشبینی و نوسانات اقتصادی است.
برترینها: استارتاپهای ایرانی در سیلیکون ولی متولد نمیشوند. حقیقت تلخ این است که استارتاپهای ایرانی محل تولدشان درهای پر از نگرانی، امور غیرقابل پیشبینی و نوسانات اقتصادی است. درهای که اگر منتور متعهدی بر سر راه استارتاپ قرار بگیرد قرار نیست مسیر خلاقیت و توسعه توانمندیهایی که در سیلیکون ولی وجود دارد را به تیم استارتاپی آموزش دهد. قرار است راههای در امان ماندن از کاغذبازیهای اداری پوسیده تا حتی چگونگی دسترسی به اینترنت را به تیم استارتاپی نشان دهد.
این البته به آن معنی نیست که استارتاپهای ایرانی از تولد تا بالندگیشان فقط یاد میگیرند چطور سرپا بمانند، بلکه به این معنی است که یک استارتاپ یا کسبوکار نوپا که یک پایش در جریان فناوری اطلاعات است از ابتدای شکلگیری تا هر زمان که به حیات خود ادامه دهد به شکل مستمر و ادامه داری در کنار همه مسائل فنی و تکنیکی ناگزیر است هر آن چیزی که برای حیات در یک دره بدون امکانات لازم است را هم یاد بگیرد.
ایده اولیه در ذهن شکل میگیرد، صاحب ایده اولیه با همفکرانش به بررسی و تحلیل گوشه و کنار و جزئیات توسعه ایده میپردازند و در خوشبینانهترین حالت ایده را به یک استارتاپاستودیو یا سرمایهگذار و هر فرد یا مجموعهای که تصور میکنند توانایی کمک به آنها را دارند معرفی میکنند.
تاریکی که روشن خواهد شد
بخش تاریک ماجرا زمانی است که صاحبان ایده مجموعههایی که امکان حمایت از آنها را دارند به خوبی نمیشناسند و مدتها زمان از دست میرود برای پیدا کردن یک سرمایهگذار. بخش روشن اما زمانی است که در کوتاهترین زمان شتابدهنده، استارتاپاستودیو یا سرمایهگذار مناسب پیدا میشود.
شاید باور نکنید اما تعداد قابل توجهی از جلسات آنلاین استارتاپها به دلیل اختلالات اینترنت، عدم دسترسی به شبکه پایدار و مواردی از این دست با نتیجهای که پیشبینی شده بود به پایان نمیرسند و در نهایت بعد از گذر از همه این مشکلات استارتاپ همواره باید بداند چطور مدیریت بحران کند.
بحران همواره وجود دارد و این خط سیر متفاوتی بین استارتاپهای ایرانی با استارتاپهای کشورهای توسعه یافته ایجاد میکند. اگر خوشبینانه به این ماجرا نگاه کنیم، استارتاپهای ایرانی بهتر از استارتاپهای کشورهای دیگر توانایی مواجهه، حل کردن و درک مشکلات را دارند. استارتاپهای ایرانی چالش و بحران بخشی از روزمرهشان است و از اولین گامی که برای ورود به اکوسیستم نوآوری برمیدارند نسبت به این موضوع آگاه هستند.
تولید محصول توسط استارتاپ اگر با موفقیت هم سپری شود، همچنان بحران وجود دارد. توسعه محصول بر بستر اینترنت فیلتر شده کار سادهای نیست. تبادل اطلاعات و اشتراکگذاری موضوعات با خبرگان خارج از کشور به دلیل فیلترینگ و اختلال اینترنت یک چالش جدی است و گاهی سهم قابل توجهی از زمان استارتاپ صرف پاسخ به این پرسش میشود که راهکار چیست؟
همیشه راهکار در جیبتان باشد
بله. شما به عنوان یک استارتاپ ایرانی همواره باید به دنبال راهکار باشید و این نقطه قوت و وجه تمایز استارتاپهای ایرانی است. چطور میتوان محصول را به کاربر معرفی کرد. این پرسش با گذر از لیست بلند چالشها بعد از تولید محصول برای استارتاپ شکل میگیرد. حالا دسترسی به شبکههای اجتماعی کار سادهای نیست و استارتاپها یاد میگیریند چگونه بدون دیجیتال مارکتینگ خود را به کاربر و مصرف کننده نهایی معرفی کنند.
در این بین کافی است برخی دلخوشی از حامیان استارتاپ نداشته باشند. بحران جدید آغاز خواهد شد. حالا باید به مصرف کننده نهایی محصول و سیل بیپایان کاربران شبکههای اجتماعی درباره چگونگی شکلگیری تا چگونگی ساخت محصول و هر ارتباطی توضیح داده شود. اگر استارتاپ از این مرحله عبور کرد باید پاسخ نهادهای مسئول دولتی و حاکمیتی درباره روند کاری خود را هم بدهد. این در شرایطی است که منتورها تا اینجا حمایت کافی برای استارتاپ را شکل داده باشند. البته اگر نوسانات اقتصادی منجر به ضرر و زیان و تغییر در نوع فرایند کاری نشده باشد.
همه قصه استارتاپها رنگی نیست
این روایت تلخ و تاریک شکلگیری استارتاپهایی است که ویترین آنها برای مخاطبان جلسات خوش رنگ و لعاب در فضایی پرنور و پر از استیکرهای رنگی و مبلهای رنگارنگ است. دنیای استارتاپهای ایرانی فقط این رنگها و بازیهای دسته جمعی و خندههای از ته دل نیست.
استارتاپهای ایرانی روند بسیار دشوار را سپری میکنند و ایدههایشان را در اوج بحران به محصول تبدیل میکنند. دسترسی کاربر به محصول و حمایت از آن مرحلهای است که جریان سیاه بحران را به پایان میرساند و آغاز روشن و رنگی شدن است. واقعیت این است که بعد از ارائه محصول هم استارتاپها همواره باید همه تلاش خود را به کار گیرند تا ارتباط موثرشان با کاربر همواره حفظ شود.
همین روند شاید مهمترین دلیلی است که ارتباط بین کاربر و استارتاپ گاهی به یک تعلق عاطفی تبدیل میشود و کاربران و خود استارتاپ نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت و تعهد دارند. همین موضوع نوری است که به استارتاپ میتابد و منجر به ادامه حیات آن میشود.
ارسال نظر