این خانم بدبوترین و چندشترین شغل دنیا را دارد
کاسهای روی صندلی پلاستیکی و شکستهای گذاشته تا شاید زنی بعد از آنکه کار ضروریاش در سرویس بهداشتی تمام شد، اسکناسی داخل آن بیندازد که گاهی آن را هم از سر اکراه حوالهاش میکنند. پیمانکار با این بهانه که مردم داخل کاسه پول میاندازند، حقوق کمی میدهد؛ اما کدام پول؟ اسکناس دو هزار تومانی پاره داخل کاسه ملامین دهانکجی میکند...
روزنامه شرق: کاسهای روی صندلی پلاستیکی و شکستهای گذاشته تا شاید زنی بعد از آنکه کار ضروریاش در سرویس بهداشتی تمام شد، اسکناسی داخل آن بیندازد که گاهی آن را هم از سر اکراه حوالهاش میکنند. پیمانکار با این بهانه که مردم داخل کاسه پول میاندازند، حقوق کمی میدهد؛ اما کدام پول؟ اسکناس دو هزار تومانی پاره داخل کاسه ملامین دهانکجی میکند... «پول را خودم داخل کاسه انداختم تا شاید رهگذری بعد از رفتن به دستشویی پولی بیندازد... مردم میگویند از شهرداری برای دستشویی و نظافت حقوقت را میگیری و پیمانکار هم میگوید از صدقههای مردم پول گیرت میآید و حق و حقوقم را درست و قانونی نمیدهند. بیشترین پولی که یک بار از این صدقهها گیرم آمد، ۶۰ هزار تومان بود... با اینهمه گرانی...». کارش در سرویسهای بهداشتی از هشت صبح شروع میشد تا هشت شب که درها را قفل میکرد و راهی خانه کوچک استیجاریاش میشد تا از همسرش که در رختخواب بستری و ناراحتی صرع دارد، مراقبت کند. او حالا حدود یکماهی میشود که بیکار شده است. سراغش را در سرویس بهداشتی میگیرم. درهای سرویس بهداشتی که حدود پنج سال، اتاق کار و محل درآمدش محسوب میشد، قفل شده و دستفروشی که همان حوالی بساط کرده از تعطیلی موقت سرویس بهداشتی میگوید.
تهدید زن با قمه و سرقت شیرآلات توالت
با زنی که تا دو هفته گذشته در این سرویس بهداشتی کار میکرده تماس میگیرم؛ «یک از خدا بیخبر با یک قمه آمد داخل دستشویی و گفت یا خفه میشوی و میگذاری کارم را انجام بدهم یا با همین قمه، برای همیشه خفهات میکنم. تمام شیرهای دستشویی را باز کرد و رفت و من نتونستم حتی داد بزنم. قلبم از همانجا گرفت. جواب صاحبکارم را چه میدادم. به پیمانکار گفتم که دیگر نمیتوانم کار کنم... شوهرم هم مرد و برای همیشه رفت...». با این زن شاغل در دستشویی یکی از میدانهای شلوغ و پررفتوآمد تهران قبل از تعطیلی مصاحبه کرده بودم. کنار یک بخاری برقی داخل اتاقک کوچکش چمباتمه زده بود.
فروش یک کلیه برای جور کردن مبلغ وثیقه
قبل از آن تمام سرویسها را نظافت کرده بود و برای دمکشیدن چای به قوری بیرنگش خیره مانده بود. آه میکشید و با لبخند تلخی میگفت: «یک کلیهام را برای جورکردن وثیقه و گرفتن وکیل فروختم. پسرم زندانی شد. بدهی بالا آورده بودیم. مبلغ وثیقه بالاتر رفت؛ چشمانتطارش هستیم که عفو شود». عکس پسرش را از کیف درمیآورد و نشانم میدهد. دستی روی عکس میکشد و میگوید: «پسرم دلسوز عالم و آدم است...». میخواهد حرف را از پسرش برگرداند که بغضش به اشک تبدیل نشود؛ «ماهی سهمیلیون و نیم از پیمانکار میگیرم و برای این همه ساعت کار و نظافت بیمهای ندارم. خستهام. نفسم سخت بالا میآید. آخرین باری که کرونا گرفتم، از پا افتادم. یک ماه بستری شدم در بیمارستان و 60 درصد از ریهام به خاطر مواد شوینده درگیر شد. بعد از کرونا هم جان کندم تا خوب شدم. حدود پنجسالی میشود که نظافتچی هستم و اینجا هر یک ساعت موظف هستم که تمام سرویسها را با جوهرلیمو و سفیدکننده بشورم تا اگر پیمانکار سرزده برسد، ایرادی نگیرد که خستگی به تنم بماند...».
نظافت سرویس بهداشتی مردان از ۵ صبح تا ۱۰ شب!
از نظافت سرویس بهداشتی مردانه که میگفت، صدایش میلرزید؛ «این دستشویی درست زمان کرونا تا شش ماه، دستشویی مردانه بود. من هم وسواس دارم و خیلی برای تمیزی مراعات میکردم. روزی 800 راننده اینجا میآمد و کمتر از زنها مراعات تمیزی و بهداشت داشتند. مریضی من و درگیری ریهام از همانجا شروع شد. ساعت کار برای منی که همش سرپا و درحال نظافت هستم، خیلی زیاد است. یک بار پیمانکار اصرار کرد که باید از پنج صبح تا 10 شب سر کار باشی. خیلی من را اذیت کردند. عصبی شدم. سرم را محکم به شیشه کوبیدم و پرسیدم چرا با این حقوق چندرغاز اذیتم میکنید؟ کارگر مرد بیاورید. من دیگر نمیتوانم. گوششان بدهکار نبود. حالا دیگر دستشویی زنانه شده و با اینکه از حجم کارم کم شده اما فشار کار همیشه زیاد است».
اتاق درد دل در سرویس بهداشتی زنانه
بخاری برقیاش را روشن میکند تا به هوای اتاقک نمورش گرمایی بدهد. میگوید زندگی سخت است، باید ساخت، سوخت...؛ «همین بخاری برقی را یک خانم وکیل برایم خرید. اینجا مینشست و از دردهای زندگیاش میگفت. خیلی از خانمها که برای دستشویی میآیند، چند دقیقه میمانند و درددل میکنند. خیلیها گفتند که تو ما را قضاوت نمیکنی، به همین خاطر حرفهای زندگی و سختیهایشان را اینجا پیش من میزنند. به من میگویند که باید سردر اتاقک بنویسم، اتاق درددل... دخترها اینجا از ازدواجهای ناموفق یا دوستیهای بیسرانجامشان حرف میزنند و اشک میریزند. یک جوان دلش میخواهد ازدواج کند، یا یک نفر دیگر قصد جدایی دارد. زنی از خیانت چندینساله همسرش میگوید... جوان دیگری به خاطر نداری خانواده سختترین کارها را انجام میدهد که کمکخرج باشد. خیلیها که لیسانسه هستند، از بیکاری میگویند. گاهی سیگاری هم روشن میکنند... من هم همیشه گوش دادم و پای حرفهایشان سکوت کردم تا خالی شوند اما چه کسی میداند که خودم چقدر حرف دارم. چقدر درد دارم...».
میگوید که تنگی نفس امانش را بریده و ساعتهایی از روز یا شب انگار آتش توی معدهاش روشن کردهاند؛ «همکارم که با سه بچه قدونیمقد در دستشویی آن طرف میدان زندگی و کار میکرد، از سروصدای ماشینها روانی شد و حالا نمیدانم اسیر کجا شده است، چون دیگر اینجا کار نمیکند و سراغی ازش نداریم. کارکردن در سرویس بهداشتی سخت است اما کدام کار ساده است؟ همه کارها سخت شدهاند، یک لقمه نان که راحت کف دستمان نمیگذارند...».
خیره به دلخوشیهای زنانه
داخل استکان رنگپریدهای چای میریزد و میگوید: «اینجا یک چهره شاد و بشاش نمیبینم... این چهرهها حالم را بدتر میکند. دلخوشی دخترها به آرایشکردن شده. میآیند جلوی آیینه، رژ لبی میزنند و خط چشمی میکشند و میروند. گاهی هم پیش آمده که دختر جوانی خودش را حبس کرده، صدای گریهاش را شنیدهام. طولانی که میشود، در میزنم که کار دست خودش نداده باشد. اینجا گاهی خودشان را داخل دستشویی سرگرم میکنند و مواد مخدر میکشند، قرص میخورند، موادهای جدید هم که بو و علامتی ندارند. خودم سریع میفهمم. فقط تذکر میدهم و میگویم که دارید خودتان را نابود میکنید، التماس میکنند که به پلیس زنگ نزنم. طفلیها خودشان میترسند و بیرون میپرند».
۱۲ ساعت نظافت در یک سرویس بهداشتی!
زنی در یکی از پارکهای پرتردد تهران درحال نظافت باغچههای اطراف پارک است. کارش که تمام میشود، کنار صندلی مینشیند. به هیچکدام از زنانی که از سرویس بهداشتی استفاده میکنند، نمیگوید که دستمزدی بدهند. اگر کسی مایل باشد، پول میدهد. او حدود 9 سال است که کار نظافت دستشوییهای گذری را انجام میدهد. پاهایش را بلند میکند و مشتهای آرام و پیوستهای روی زانوهایش میزند. روی هر زانو توقف میکند و ضربات مشت را محکمتر میزند.
حالا دستهایش را فشار میدهد. دستدرد دارد و میگوید: «از ساعت شش صبح تا شش شب اینجا داخل این اتاق هستم. خانهام در اسلامشهر است و با وجود اینکه اتوبوس بهسختی پیدا میشود، نباید تأخیر داشته باشم. مسیر زیاد است اما چاره دیگری ندارم. 12 ساعت کار مداوم با مواد شوینده و بهداشتی، وایتکس و جوهرنمک، آب و آبکشی و... دیگر در این کار در 53 سالگی پیر شدم. شبها نفستنگی دارم و گاهی فکر میکنم تا چند وقت دیگر توان کار دارم. همسرم هم توان کار ندارد و چشمش از کار افتاده و درست نمیبیند. خدا را شکر خانهمان اجارهای نیست، وگرنه در شرایط الان اسیر بودیم. کارفرما بیمه کرده اما بین بیمههایم فاصله افتاده است. اگر از ابتدا درست بیمه کرده بودم، شاید الان با 10 سال سابقه، بازنشسته میشدم. قبلا حقوقم چهارمیلیون تومان بود و تازگیها برای این همه کار، شش میلیون تومان دستمزد میدهند که به هیچ کجای زندگی من با یک بچه مریض نمیرسد».
نگرانی از هزینههای فرزند ضایعه نخاعی
عکس یکی از بچههایش را از کیف درمیآورد و با حسرت میگوید که خیلی سال قبل یعنی وقتی 21ساله بوده، فوت کرده و هر شب غصهاش را دارد. از پسر دیگرش که ضایعه نخاعی است و از مخارج روزانه و اینکه لوازم بهداشتی سر به فلک میزند و توان پرداختش را ندارد، میگوید؛ «پسر 34سالهام از زمان تولد تنگی کانال نخاعی داشت. حتی یک کیسه سیبزمینی هم نباید بلند میکرد. زندگی خرج داره و بعد از کارکردن دیسک کمرش بیرون زد تا اینکه حالا ضایعه نخاعی شده و کارهایش را نمیتواند انجام دهد. نه راه میرود، نه دستشویی میرود و بیاختیاری ادرار هم دارد. ماندیم با اینهمه هزینه و گرفتاری...».
عکس پسرش را داخل کیف پول کهنه و پارهاش میگذارد و پتویی روی پاهایش میاندازد. با چشم رفتوآمد مردم را دنبال میکند و میگوید: «سوند و کیسههای دفع ادرار پسرم خیلی گرانتر از قبل شدهاند. 40 هزار تومان بود اما حالا گرانتر و حدود 240 هزار تومان شده است. خریدن ژل برای وصلکردن سوند هم هزینه دارد. اصلا فکرش را هم نمیکردیم. هرروز باید هفت سوند استفاده کند. یک پسربچه پنجساله هم دارد و همسرش اصلا نمیتواند کمکی کند. تمام بار زندگیشان روی دوش خودم به تنهایی افتاده. بیاختیاری ادرارش آزارمان میدهد. گفتند اگر دستگاه حس مصنوعی بگذارند، دستشوییاش را میفهمد. هزینه همین دستگاه خیلی زیاد و حدود 60 میلیون تومان است. قیمت آزاد دستگاه دیگری هم 600 میلیون تومان است. بیمه ما سلامت روستایی است و خدمات خاصی ندارد. پسرم جلوی چشمم درد میکشد، جان میدهد اما کاری از من برنمیآید».
مجبورم در سرویس بهداشتی کار کنم
وقتی زنی کارش در دستشویی تمام میشود، شلنگ آب را میکشد تا دوباره سرویس را بشورد؛ «همیشه تندتند میشورم تا اگر پیمانکار سرزده هم رسید، جایی کثیف نباشد. نمیخواهم تذکر دهند. اجازه هم ندارم پای درددلهای مردم بنشینم و وقت تلف کنم، درحالیکه همه دلشان میخواهد حرف بزنند. بعضیها میگویند با مستراحشور نمینشینند و بد نگاهم میکنند اما بعضیهای دیگر راحتتر هستند. کار دیگری از من ساخته نیست. مجبورم اینجا کار کنم، کار دیگری بلد نیستم. خانمهای ورزشکاری که صبحها میآیند گاهی حرف میزنند و ما بیشتر از گرفتاریهای مردم میشنویم تا خوشیها. کارتنخوابهای زیادی را میبینیم که دنبال یک لقمه نان و گرسنه هستند. کارهای نظافت بیرون و اطراف سرویس بهداشتی هم با خودم است. وقتی اعتراض میکنم، میگویند کارگر ندارند...».
اسیر بیمارستان و هزینههای درمان؛ هیچکس کمک نکرد
از بدقولیهای سازمان بهزیستی گلایه دارد و میگوید: «اول حدود دو سال طول کشید تا کارت معلولیتش را بدهند و نامش ثبت شود. با آنکه پرونده دارد و از بهزیستی هم برای بازدید و بررسی شرایطش، به خانهمان آمدند اما جز مبلغ ماهانه 700 هزار تومان کمک دیگری نداریم. گفته بودند هزینههای ایزیلایف، پوشینه یا حداقل سوند را تأمین میکنند اما کاری نکردند. نه ضامنی برای گرفتن وام داریم و نه کسی به ما پولی قرض میدهد. هرکسی مشکلات خودش را دارد». او از درمان پسرش حرف میزند که هزینههای زیادی روی دستشان گذاشته است و نمیتواند به کسی رو بیندازد؛ «سال قبل فقط بیمارستان بودم که سه بار پسرم را جراحی کردند. از بالا تا پایینش را باز کردند. دو بار برای دیسک و یک بار برای تنگی نخاع. یک بار گفتند خون روی نخاعش پر شده و دوباره جراحی کردند. یک بار نخاعش را بریدند. خلاصه اسیر بیمارستان بودیم. از پیمانکاری که برایش کار میکنم، دومیلیون تومان پول خواستم. پولم برای خرج بیمارستان که 12 میلیون تومان شده بود، کم بود، کمکی نکردند. بیمارستانی که پسرم بستری بود، به خاطر دیرشدن پرداخت هزینه، پسرم را یک روز هم بیشتر نگه داشتند و ترخیص نکردند».
او هربار به بیرون از دستشویی سرک میکشید و از طولانیشدن حرفها و درددلهایش نگران بود. باید صحبت را تمام میکردیم که سرویسهای استفادهشده دیگر را هم دوباره و دوباره بشورد تا مبادا پیمانکار برای چندرغاز حقوق و دستمزد، تذکر دهد.
کلیهدرد از سرما
زن سالخوردهای با روپوش سفیدرنگ کهنهای به تن، زیر پل روگذری که به سرویس بهداشتی زنانه و مردانه مجهز بوده، کنار بخاریبرقی کوچکی نشسته است تا گرم شود. وقتی دهانش را باز میکند تا از خراببودن قفل دستشویی بگوید، جای خالی دندانهای فک بالایش خودنمایی میکند؛ «این بخاریبرقی را هم خودم خریدم که اگر نبود یخ میزدم. از شدت کار و سرمای هوا کلیهدرد گرفتم. سه سالی میشود که اینجا کار میکنم و سرما و گرمای اینجا را تحمل کردم. از ساعت شش تا هشت شب اینجا نظافت میکنم و از دستمزدم برای خریدن مایع دستشویی و جارو هم میدهم. خودشان وسایل کار نمیدهند. چند ساعت است که رفتند مایع دستشویی بیاورند و پیدایشان نشده است...». داخل سرویس بهداشتی هیچ اتاق کوچکی برای این زن سالخورده وجود ندارد که لحظهای میان ساعات کار طولانی و طاقتفرسایش، استراحت کوتاهی کند، پایش را از کفش و چکمه پلاستیکی بیرون آورد و استراحت کند... . اشتغال در سرویسهای بهداشتی زنانه کاری دشوار و طاقتفرساست که زنان زیادی از روی ناچاری و اجبار به این شغل مشغول شده و چارهای جز اطاعت از قوانین سخت پیمانکار، صاحبکار و... ندارند. این گزارش تنها روایتی از چند زن شاغل در سرویسهای بهداشتی شهر بوده و نمونههای بیشماری از آنها نیز پشت سکوت، عجله و رفتوآمدهای روزانه ما در این مکانهای عمومی به چشم نمیآیند.
نظر کاربران
کو گوش شنوا
ای وای من
بله و همچنان ...آدم چی بگه، واقفا متاسفم
به فقر و فلاکت مردم برسید
فقر در ایران بیداد میکند
در ایران هر چه کار سخت تر درآمدش کمتر فقط ایران شده بهشت دلال های از خدا بی خبر
پاسخ ها
این کارها رامسعولین باید خجالت بکشند
ای داد بر من
با سلام
اگر امکان آدرسی از ایشان باشه ممنون می شوم
پاسخ ها
جوگیر نشو،ریاکاری هم نکن.
من دستشو میبوسم
بله این است مردم بدبخت وگرفتار یا در زباله ها آویزان یا معتاد یا بیکار
من فقط موندم پیمانکار چجوری دلش میاد حق این بندگان خدا رو بخورن.. نه حقوق درست حسابی نه بیمه...
ممنون میشم آدرس این خانم که پسرش نخاعی است توی سایت بزارید
پاسخ ها
اینم از مملکت بی درو پیکر ما با این همه سرمایه واقعا متاسفم
خدایا از سر تقصیر همه ما بگذر🤲
چرا هیشکیو نمیبینم بخنده من دلم میخواد ماهم مث بقیه دنیا از ته دلمون بخندیم چرا نمیشه
الان در ایران فقیری نباید باشد چرا که ایران سرشار از ثروت است
دستشویی برادران خخخخ دستشویی عمومی
کاش روزی برسه که دستاشون پراز رزق روزی خدا بدون اینکه این همه سختی بکشن تو آرامش و رفا زندگی کنن چرا خدا همه رو یکسان نداده یکی پول دار یکی فقیر
درود بر شما که این خبرها را مینویسید.
ولی من نمیدانم جناب شهردار چکار میکند.ایا مسولان مملکت از اوضاع فلاکت بار مردم در کنار گوششان خبر دارند
پاسخ ها
همیشه مسئولین کشورهادنبال سیاست بازی،تملق ،خودنمایی،خودبزرگ بینی والبته ثروت اندوزی وقدرت طلبی هستند.مردم عادی چه اهمیتی دارند؟ازنظرآنهامردم کسانی هستندکه گوش بفرمانشان باشند.
درد فراوان برای فقرا شاید رنج و عذاب
فراگیر همگانی
دقیقا
وخدایی که همین نزدیکیست
ماهم یک کودک معلول دار یم نزدیک دوسال هست که هرچه خبر گرفتیم قول هم حق پرستاری دادن هم کمک مالی وهم کمک پزشگی ولی هنوز خبری نیست ،انشاءالله خداکمک کند مشگلاتمان حل شود ،،،،
سلام لطفا اگر آدرس از این بنده خدا هست اطلاع دهید باتشکر
پاسخ ها
اگه واقعا راست میگی تو همسایگی و محل خودتون هزاران نمونه از این موارد هست،برو به همونا کمک کن لازم نیست اینجا پیش چشم همه دادبزنی و خودنمایی کنی.
چیو خودنمایی کنه؟اینکه فقط اسمشو اونجا نوشته میشه خود نمایی؟از کجا میدونی به درو همسایش کمک نکرده؟تو همون ادمی هستی که ن خودش کاری انجام میده ن میزاره بقیه کاری انجام بدن.اخه بتوچه ک میای کامنت منفی میزاری شاید توانایشو داشت رفت مشکل این بنده هدارو حل کرد.اخه مردک اینجا چی داره که خودنمایی کنه باهاش
آفرین اگر آدرسی دارید به من هم بدهید
ما دیگر معنی زندگی را نمی دانیم اگر ۳وعده غذا گیرمان بیایید می گوییم خوشبختیم ،ما فقط برای زنده ماندن تلاش می کنیم
سلام
اینها همه نتیجه خصوصی سازی است
هرروز بدترازدیروز،😭😭😭😭😭😭
بخدافقط یه ربع گریه کردم
وای خدایا خودت کمکش کن
ای وای ای وای برما
کی حقش رو خورده؟؟؟؟
دم نویسنده این خبرگرم بیاییدمافقرادست هم بگیریم ای که دستت میرسدکاری بکن واقعابااین خبرچنان ازدرون آتیش گرفتم که نگو بسکه اشک ریختم خدایابه دادفقراواین خانم زحمت کش سخت کوش برس😔
کاش اونقدر داشتم به همه کمک میکردم
خدایا گرفتاری همه گرفتاران رو حل کن.😢😢😢😢
ای وای حالا ما مشکل مالی داریم هیچ شوهرم خیانت میکنه منم ک متوجه میشم بمن میگه تو کارت شک کردن شده نمیدونم دیگه صورت من یکی ک نمیخنده
امیدوارم....
و منی که فکر میکردم تمیز کردن سرویس بهداشتی با شهرداریه و میگفتم چرا اینا اینجا نشستن از مردم پول میگیرن، اینا رو که شهرداری حقوقشونو میده ، چقدر از خوندن این متن ناراحت شدم اما تصمیم گرفتم به همه بگم کمکشون کنن
وای بر مسئولین
بله واقعا حرف حق گفتی
اخی قلبم درد گرفت مادر است دیگر
پول نفت مال مردم ایران است،نبایددست کسی دیگه باشدهمه بایدازان استفاده کنند.
دم کسی که این مقاله رو نوشته گرم . خیلی وقتا دیدم وقتی حتی یه سکه قبلا میخواستن مردم بندازن تو کاسه انگار کل در آمد یک ماهشون رو میخوان بدن . همیشه سعی کردم پول بیشتری بزارم که دیگران ببینند و شاید اینکا رو لکنند .خوبه ما مردم کمی نگاهمون عمیق تر باشه و از درد هم کم کنیم .
کارگری که تو ایران کارگری میکنه اگه همین کارگری رو تو اروپا انجام بده بهترین حقوق داره مردم بیچاره شدن از زور فقر نداری من خودم هم شوهرم کارگره زحمت کشه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
دولت به جای کمک به کشورهای دیگه به داد مردم بدبخت خودمون برسه
چی بگم از این فقر چیکار کنیم با این فقیری
خیلی ها با خوندن این متن ها اشکشون در میاد
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ای کاش این مسولین ب داد مردم ایران برسن نه کشورهای دیگه
تمام دنیا این شغل هست
مهم اینکه انسان باشیم نه اینکه شغلمون چیه!!!
یه سوال بی ربط این کمیته امدادکجاست چرافقط توبرنامه های تلوزیونی اسمشون هست
قابل توجه حضرات.ما تو یکی از ثروت مند ترین کشورهای جهان زندگی میکنیم اونوقت حال روز مردم باید این باشه.حالا هی برین موشک بسازین هوا کنین .مگه پیشرفت کردن فقط تو مسائل نظامیه.پیشرفت های اقتصادی،تحصیلی،بیمه،محیط زیست،درمانی،کوفت و..... جزو پیشرفتها حساب نمیشه.چه گیری کردیم خدا🤦♂️
وای بااین خبر اتش زدی ی شماره کارتی نداره کمک کنیم
ای بابا. خدا نشناس تر از پیمانکارها و دلال ها تو این مملکت نیست که نیست
کسی که فرش میبافه نباید رو حصیر باشه ، مللکت ما فقط برای بالایی ها زندگی هست بقیه که مهم نیستن
اگر به کشور های دیگه کمک میکنن میخوان بگن ما هم هستیم وگرنه کی خبر داره از دل مردم بدبخت که باید این همه زحمت بکش آخرشم هیچی نداشته باشن خدا خیرشون نده مسولانی که تو خارج خونه دارن بچه هاشون میفرستن خارج پول و حق مردم بدبخت میخورن
فقط خداکند پيمانکار شهرداری این مطلب را نخواند یا کسی به گوشش نرساند مطمئن هستم کارش را از دست میدهدفقط به خاطر یک مصاحبه و درد دل
کجا هستن اون مسئولینی که میلیارد میلیارد اختلاس میکنن کسی هم بهشون چیزی نمیگه
اینا حق الناس هست
فقط شکایت نزد خدا باید برد
بهش کمک کردن؟؟؟؟😐
توالت هاى سر راهى كه هميشه كثيف بدون مايع و دستمال كاغذى هست
ودر اين حال يه آقا يا خانم جلو دستشويى نشسته و پول در خواست مى كنه
فعلا مسولان رفتن جنگی که هیچ ربطی به ما نداره
کاش یک اختلاسگر خیر میدا میشد. سه هزار ملیارد می دزدید بعد مقداریش خرج اینجور آدمها و مشکلاتشون میکرد
برای مرد ها هم سخته دیگه. انگار فقط زن ها مهمن. اینو بخاطر پاراگراف اخرتون میگم
آقایان بگوئید ۱۰ملیون میگیرد آخرش هی چه
پول ایران احتبار ش ساقط شد
جنابی که داری کار شریف بعضی هارا میگی خودنمایی... توهم ازاین خودنمایی ها بکن
پاسخ ها
آره واقعا
هرچه کنیم به خود کنیم گرنیک وبدکنیم
ممنون از کسی که این رانوشته حلا فهمیدم اینها چه کسیای اند
دم شما کرم که سراغ چنین کسایی میروید وسرگذشتشان را گزارش میدهید احتمالا خیرین گرامی هم سراغ این خانم زحمت کش بروند وانشاا... مشکلاتش را حل کنند
خداوندا خودت ب داد مردم عزیز و مهربان ایرانمان باش. خودت در رحمت رومون باز کن تا این روزها رو نبینم. ب امیدی ک هیچ کسی بی نیاز نباشد. ب امید روزهای خوبی ک نزدیک است. الهی آمین
با ملت چه کردند
نصف مردم اشغال جمع کن دزد شدن
لطفا اطلاع رسانی کنید تا همه بدونن کسایی که نظافتچی دستشویی عمومی هستن اونجا ننشستن که از مردم با اون کاسه پول بگیرن پر کردن اون کاسه معرفت ماها رو میرسونه البته اگه معرفتی مونده باشه
اقا یا خانم فیروزی ،چرا به شما بر میخوره ،معنی خودنمایی رو میفهمی ؟
یکی از مسئولین بیاد یک روز کار این بنده خدا ها رو انجام بده تا بدونه مردم چه جوری زندگی میکنن البته مگه میشه مسئولی باشه و از این شرایط و اوضاع خبر نداشته باشه خبر داره خوبم خبر داره ولی متاسفانه شده قضیه کبک سر در برف
من با شنیدن این حرفها متاسف شدم ولی از امروز به خودم قول دادم هر وقت از این سرویس بهداشتیها استفاده کردم ،مبلغی بشون کمک کنم ،ونا اگه مجبور نباشن این کار رو انتخاب نمیکنن وبه قول خودشون هر روز از مواد ضدعفونی کننده واقعا ریه رو داغون میکنه ،
ایکاش مبلغ دریافتی پیمانکار از شهرداری را هم میپرسید. حد اقل ده برابر پرداخت به این خانم است . واقعا نمیشود مستقیم برای خود شهرداری کار کند نه پیمانکاری که خونش را در شیشه میکند
حالا کی باید بداد این و اینها برسه ؟
درددل زیاده .یک نفرازنزدیکترین فامیل هامون بیست ساله توشهرداری کارمیکنه اونم درقسمت پسمانددربخش تجمیع زباله .به قرآن قسم یک روزبیمه براش نریختند.آگه مسلمانی میمونه کارشودرست کنه یاعلی
فقط ما وقت میزاریم این چیزارو میخونیم چون همو میفهمیم چون شرایتمون بدتر از این خانوم نباشه بهتر هم نیست..................
ولی مسولین و پولدار ها هیچوقت نمیاد وقت بزاره این چیزارو بخونه یا بیاد از نزدیک ببینه چون براش مهم نیست به فکر منفعت خودشونن...... شمارو نمیدونم در چه حد اما من شرایط مالیم و زندگیم دست کمی از این خانوم نداره دارم منفجر میشم دلم میخوادبا یه بلای طبیعی برم چون جرعت خود کشی هم ندارم.....................
چه بگویم نا گفته پیداست واقعا باعث تاسفه😭😭😭😭😭😭😭😭
از مسواین خواهش داریم.دست این بنده خدارو بگیرن ی کار درست حسابی بهش بدن.چون این خانم نیاز ب پول داره.ک این کار رو انجام میده
خلایق هر چه لایق.ایرانی هستیم دیگه از نژاد اریایی.صفتمان همین است..مسوولانی که دنبالشان میگردید کمیته امام ره که میگویید از جنس همین مردمند.پس خودمان انتخاب کرده ایم .بهتر از این نمیشود چون نخواسته ایم
به قول استاد مطهری، اگر مرد مسلمان،اینگونه خبرها را شنید و از غصه جان داد،جای هیچ تعجبی نیست.
سعی می کنم در حد خودم کمکی به ایشان کنم.
بالاخره همه که دکتر مهندس نیستن این هم شغل هست وعیب نیست می تونن مثل ترکیه اینها تر تمیز وخوش بو باشه ما خونه خودمون هم تمیز میکنیم دزدی که نمی کنی سرت بالا بگیر اما حقوقی که می گیری کمه اون که تو شهرداری دختر 18سالشه شورای شهر 30میلیون حقوق میداد باید بیاد جواب بده
تنهاآرزوم اینه که بتونم کمک کنم به هرکی محتاجه. هزاران هستند مثل ایشون کاش کمک کنیم ودستشونو بگیریم تامیتونیم 😢😢😢
حالا که مسئولین خوابن خیریه ها یی که در سطح شهر وجود دارن بجای اینکه پولشون رو به افغان ها کمک کنند بیان و به داد هم وطن های خودشون برسن اینجوری هم هم وطنشون شاد میشه هم مردم افغانستان انقدر توی ایران زیاد نمیشن که ..... .
من خودم خبر دارم که یه موسسه خیریه در تهران به یک خانواده افغان که تازه از افغانستان اومده بودن یخچال داده بود و قرار بود دفعه بعد بهش ماشین لباسشویی بدن😡 . خواهشاً دوستانی که به این موسسات کمک میکنید بهشون بگید که ترجیحتون کمک به هم وطن خودتون هستش.
عوضش، پول و مواد غذایی رایگان دادن به سوریه و یمن و عراق...
این مشکلات هم بندازید گردن کشورهای دیگه . اونا خواستن ما به این وضع دچار بشیم. خدایا خودت ظهور کن
الان یکی میاد میگه مملکت به این خوبی داریم مشکلتون چیه
به خداقسم ادرس ان زن بیچاره رابدهیدمن هرماه به اوکمک می کنم لعنت به پیمانکاردستشویی مرتیکه
ایرانو به تباهی بردن خدا ازشون نگذارد 😭
یا امام زمان به خاطر این بیچاره حداقل بیا و عدالت رو خودت اجرا کن
سلام خدا یا خودت به همه کمک کن و از سر تقصیر ماه هم بگذر که کوتاهی کردیم ...........