این فیلمها روی پرده سینما مایه آبروریزی شدند
برخی از فرنچایزهای سینمایی میزبان ساخت و پخش دنبالههایی بودند که تمام ارزش این مجموعه را تا مرز نابودی پیش برده و لقب ناامید کنندهترین دنبالههای تاریخ را از آن خود کردهاند.
سینما گیمفا: عظمت و محبوبیت سینما طی دهههای گذشته به حدی افزایش یافته که از یک سو ساخت عنوانی جدید که بتواند در جلب نظر مردم موفق عمل نماید، به کاری بسیار پرریسک بدل شده و از سوی دیگر نیز سرمایهگذاری بر روی عناوین و آثار شناخته شده میتواند سود سرشاری را برای کمپانیهای فیلمسازی به همراه داشته باشد.
با این حال ساخت همین دنبالهها نیز ریسکهای خودش را دارد. هیچ تضمیمی نیست که شما دنبالهای را با هر کیفیت و پیشزمینهای خلق نمایید، به موفقیتی بزرگ دست پیدا کند و چه بسا این امر میتواند منجر به شکستی تمام عیار در نزد مردم و منتقدین نیز بشود.
به همین سبب نیز در این مقاله قصد داریم تا به معرفی دنبالههای ناامید کنندهای در طول چند دهه گذشته سینما بپردازیم که نه تنها در جلب نظر مردم و طرفداران ناموفق عمل کردهاند، بلکه به حدی با واکنشهای منفی روبرو شدهاند که چه از نظر هنری و چه از نظر مالی، فرنچایز خود را تا مرز نابودی پیش بردند.
فیلم Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull (ایندیانا جونز و قلمرو جمجمهٔ بلورین) محصول سال ۲۰۰۸
مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز یکی از محبوبترین فیلمهای اکشن و ماجراجویی تاریخ سینما محسوب میشود که حتی زمینهساز ساخت عناوین بسیاری در صنعت بازیهای ویدیویی نیز شده است.
با این حال چهارمین فیلم از این مجموعه که تحت عنوان Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull شناخته میشود و سومین فیلم از این مجموعه شناخته میشود که ۱۹ سال پس از فیلم دوم ساخته شد، به هیچ وجه در جلب نظر مردم و منتقدین موفق عمل نکرد. علیرغم کارگردانی تماشایی استیون اسپیلبرگ و جلوههای ویژه نوین آن اما قلمرو جمجمهٔ بلورین فاقد مولفههای جذاب این فرنچایز بود و شخصیتهای جدیدی همچون کیت بلانشت و شایا لباف نتواسنتد تا آنطور که میبایست، جذابیت آثار قدیمی این مجموعه را برای طرفداران پیشین و نسل جدید به ارمغان بیاورند.
فیلم Zoolander ۲ (زولندر ۲) محصول سال ۲۰۱۶
فیلم Zoolander با بهرهگیری از دنیای مد و فشن و بازیگران بزرگی همچون بن استیلر و اوون ویلسون یک شگفتی در ژانر کمدی بود که هنوز هم تماشای آن جذابیت دارد.
۱۵ سال پس از فیلم زولندر، در سال ۲۰۱۶ شاهد ساخت و اکران دنباله آن بودیم که با وجود بهرهگیری از همان لحن و ترکیب تیم بازیگری اما با بیمحلی جامعه سینمایی جهان روبرو شد و خیلی زود از یادها فراموش گشت. بزرگترین مشکلی که گریبانگیر Zoolander ۲ شد، پروسه تولید پرحاشیه و زمانبر آن بود که به ندرت فیلمی با چنین مشکلی میتواند با واکنشهای مثبتی از سوی سنیماگران مواجه گردد. بن استیلر بیشتر از آنچه که میبایست، بر روی المانهای موفق فیلم نخست پافشاری کرده بود که در سینمای امروز دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارند؛ همچنین باید اشاره کرد که لحن کمدی و وقایع به تصویر کشیده شده، بیش از حد لوس و احمقانه بود و در نهایت نیز به دنبالهای شکست خورده منتهی شد.
فیلم Wall Street: Money Never Sleeps (وال استریت: پول هرگز نمیخوابد) محصول سال ۲۰۱۰
فیلم Wall Street در سال ۱۹۸۷ زمانی برای مخاطبین به تصویر کشیده شد که دهه ۱۹۸۰ با مسائل اینچنینی سر و کله میزد و هنرنمایی نمادین مایکل داگلاس اثری دیدین را برای مخاطبین آن زمان پدید آورد.
۲۳ سال بعد و در سال ۲۰۱۰ ما شاهد ساخته شدن دنباله این فیلم تحت عنوان Wall Street: Money Never Sleeps بودیم که شاید حتی از خود شخص الیور استیون هم سوال شود، دلیل تهیه چنین دنباله عجیب و غریبی را نتواند پاسخ دهد! با قاطعیت میتوان گفت که در مقایسه با ساخته سال ۱۹۸۷، هیچ نکته جدید و قابل توجهی را در این دنباله نمیتوان پیدا کرد که جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. ایده فیلمی حول محور وال استریت و مسائل مالی آنها نمیتواند ارزش سرمایهگذاری چندانی را داشته باشد که دنبالهای حول محور آن ساخته شود. همین موضوع باعث شد تا Money Never Sleeps با واکنشهای سردی از سوی سینماگران مواجه شده و خیلی زود از یادها فراموش گردد.
فیلم Tron: Legacy (ترون: میراث) محصول سال ۲۰۱۰
فیلم Tron سال ۱۹۸۲ به سبب بهرهگیری از ایده دنیای بازیهای ویدیویی و تلفیق آن با واقعیت و بهرهگیری از جلوههای ویژه تماشایی، به شگفتی بزرگی در آن زمان بدل شد.
پس از گذشت حدود ۳ دهه ما به واسطه ساخته شدن دنباله آن تحت عنوان Tron: Legacy باری دیگر به دنیای عجیب و غریب این مجموعه بازگشتیم؛ اثری که از جلوههای بصری منحصر به فرد و موسیقی گوشنواز و حماسی بهره میبرد. با این حال مشکل دنباله ترون در این است که محصول سال ۱۹۸۲ به نوعی یک اثر کالت و فرهنگی برای عدهای خاص محسوب میشد که کسی انتظار ساخته شدن دنبالهای برای آن را نداشت، زیرا داستان آن کشش لازم را برای گسترش نداشت (یا حداقل سازندگان فعلی آن توانایی چنین کاری را نداشتند) و نتیجه ساخته شدن اثری شد که حتی از سوی طرفداران دو آتیشه خود نیز تحت بایکوت قرار گرفت. عجیب است که بحث ساخته شدن سومین فیلم از این مجموعه با هنرنمایی جرد لتو باری دیگر به میان آمده و باید دید که آیا باز هم شاهد دنباله ضعیفی خواهیم بود یا که سازندگان دست به تهیه اثری انقلابی خواهند زد!
فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker (جنگ ستارگان: خیزش اسکایواکر) محصول سال ۲۰۱۹
مجموعه جنگ ستارگان را میتوان به عنوان قدرتمندترین و شناخته شدهترین فرنچایز تاریخ بشریت دانست که در هر مدیومی از سرگرمی به شیوههای مختلف طی ۴۲ سال گذشته حضور داشته است.
با این حال پولپرستی کمپانی دیزنی باعث شد تا فرنچایز سینمایی آن هیچگاه فرصت استراحت پیدا نکرده و سومین سهگانه آن با فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker به پایان برسد که ساخت چنین اثر سخیف و ضعیفی قطعاً نیاز به هنری ستودنی داشته است. تمامی اخباری که حول محور این پروژه در رسانهها جریان داشت، طرفداران جنگ ستارگان را نگران و ناامید کرده بود؛ از درگذشت یکی از پایهگذاران این فرنچایز به نام کری فیشر گرفته تا بحثبرانگیزی پروژه پیشین و جدایی کارگردانش همگی در نهایت منجر به پدید آمدن پایان دهندهای شد که نه تنها تمامی ارزشها و خطوط داستانی این مجموعه را به نابودی کشاند، بلکه حتی شخصیتهای جدیدی که در سهگانه سوم به وجود آمده بودند نیز به بدترین شیوه ممکن به تصویر کشیده شده و منجر به ضعیفترین اثر تاریخ فرنچایز جنگ ستارگان در تمامی مدیومها شد.
فیلم The Matrix Resurrections (رستاخیزهای ماتریکس) محصول سال ۲۰۲۱
سهگانه ماتریکس به حدی انقلابی و تاثیرگذار بودند که ژانرهای اکشن و علمی تخیلی را برای همیشه دگرگون کرده و تحولی را در سینما و دیدگاه سینماگران پدید آوردند.
دنیای سایبرپانکی که توسط خواهران واچوفسکی ساخته شده بود، با وجود تمامی زیبایها و جذابیتشان اما در همان فیلمهای دوم و سوم نیز تا حدودی در جلب نظر مخاطبین به مانند فیلم نخست، چندان موفق عمل نکرده بود که حتی با وجود تمامی کاستیها باز هم پایانی تماشایی را برای این فرنچایز به ارمغان آورد. با این حال در اقدامی بیهوده و بدون هیچ منطقی شاهد ساخته شدن فیلم چهارمی از این مجموعه تحت عنوان The Matrix Resurrections در بحبوحه همهگیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۱ بودیم که تلاش جاهطلبانهای از سوی لانا واچوفسکی بود تا بتواند سود جدیدی را برای کمپانی برادران وارنر رقم بزند؛ مسئلهای که با بدترین واکنشهای ممکن از سوی سینماگران مواجه شد و نه تنها فروش خجالتآوری را برای چنین فرنچایز بزرگی به همراه داشت، بلکه حتی از سوی بسیاری از طرفداران ماتریکس نیز تحت بایکوت قرار گرفت. The Matrix Resurrections نمونه بارز فرنچایزی است که در بهترین حالت ممکن پایان یافته و باید آن را به حال خودش رها کرد تا از ایجاد یک فاجعه بزرگ سینمایی جلوگیری کرد.
فیلم Space Jam: A New Legacy (هرجومرج فضایی: میراث جدید) محصول سال ۲۰۲۱
دو کمپانی دیزنی و برادران وارنر رقابت عجیبی برای نابودی عناوین محبوب و قدیمی خود دارند تا جایی که حتی به اثری همچون Space Jam نیز رحم نکرده و خاطرات طرفدارانش را به ابتذال میکشند.
فیلم Space Jam در سال ۱۹۹۶ با هنرنمایی مایکل جوردن یکی از آثار منحصر به فرد و عجیبی بود که با ترکیب انیمیشن و دنیای واقعی به نتیجه مطلوب و خاطرهانگیزی برای مخاطبین بدل گشت. در سمت مقابل اما Space Jame: A New Legacy اثری بود که پروسه تولید پر فراز و نشیب عجیبی را پشت سر گذاشت و پس از مواجه با تاخیرهای بسیار، به صورت همزمان در سینما و سرویس HBO Max برای مخاطبین در دسترس قرار گرفت. در کنار این که چنین تصمیمی از سوی کمپانی برادارن وارنر به تنهایی منجر به صدمه دیدن آثار بسیاری در طول همهگیری ویروس کرونا شد، چنین تصمیمی سبب شد تا واکنشهای به شدت منفی و تمسخرآمیز Space Jam: A New Legacy به مانندی بمبی پر سر و صدا در رسانهها جلوه نموده و منجر به شکست تمام عیار برای دنبالهای شد که هیچ نیازی به ساخته شدن آن نبود.
فیلم Texas Chainsaw MassacreTexas Chainsaw Massacre (کشتار با ارهبرقی در تگزاس) محصول سال ۲۰۲۲
پس از موفقیت احیای مجموعه هالووین در سال ۲۰۱۸ (که البته همان هم با دنبالههای ضعیفش دوباره با ناکامی مواجه شد)، یکی دیگر از آثار ژانر اسلشر فرصت را غنیمت شمرد تا با پیروی از راه و روش فیلم هالووین، خود نیز فرصتی برای احیای یک مجموعه جدید را به ارمغان بیاورد.
نتیجه ساخته شدن فیلم Texas Chainsaw Massacre به عنوان دنباله مستقیم اثر سال ۱۹۷۴ شد که با وجود وعده وعیدهای بسیار و تبلیغات پر زرق و برق اما نتیجهای خجالتآور و فراموش شدنی را رقم زد. دنباله سال ۲۰۲۲ در نظر دارد تا به اجبار مسائل اجتماعی و فرهنگی روز را با ژانر اسلشر ترکیب نموده و در ظاهر اثری متفاوت را پدید آورد؛ با این حال سازندگان آن حتی زحمت پیروی از موفقیت هالووین سال ۲۰۱۸ را به خود نداده و بر روی راه و روش احمقانهای پافشاری کردهاند که نتیجه، ساخته شدن یکی از بدترین فیلمهای ژانر اسلشر در تمام طول تاریخ سینما شده است.
فیلم Terminator ۳: Rise of the Machines (نابودگر ۳: خیزش ماشینها) محصول سال ۲۰۰۳
جیمز کامرون، کارگردان بزرگ سینما که دنباله جدیدترین فیلمش یعنی آواتار ۲ در حال به آتش کشیدن رکوردهای باکس افیس است، در سال ۱۹۹۱ دنباله دیگری را نیز پدید آورده بود که ژانر اکشن و علمی تخیلی را برای همیشه دستخوش تغییر نموده است.
با وجود این که خالق این مجموعه شخاً اذعان داشت که داستان این مجموعه باید تمام شود اما پولپرستیهای کمپانی برادران وارنر در سال ۲۰۰۳ چشم به ساخت دنباله جدیدی دوخت که نه تنها به تنهایی یک فاجعه تمام عیار نسبت به نابودگر ۲ بود، بلکه زمینهساز ساخت دنبالههای دیگری نیز شد که هر یک به تنهایی میتوانند لقب بدترین ساختههای تاریخ سینما را یدک بکشند. Rise of the Machines هیچ بویی از ارزشها و جذابیتهای ساختههای جیمز کامرون نبرده بود و فرنچایزی که خود به عنوان صاحب سبک ژانر اکشن شناخته میشود، تبدیل به یکی از آثار فراموش شدنی و کلیشهای این ژانر شد که حتی طرفداران قدیمی مجموعه نابودگر را نیز ناامید کرد. شاید که اگر هیچگاه نابودگر سومی ساخته نمیشد، این مجموعه میتوانست با همان ۲ فیلم به کار خود پایان داده تا فرنچایز اینچنین امروزه به حقارت کشیده نشود.
فیلم Disenchanted (افسون نشده) محصول سال ۲۰۲۲
فیلم Enchanted (افسون شده) سال ۲۰۰۷ تاثیربزرگی بر آینده کمپانی دیزنی گذاشت، زیرا آنها را مجاب کرد که روی به ساخت بازسازی لایو اکشن از آثار انیمیشنی قدیمی و مطرح خود بیاورند.
با وجود این که فرنچایز جنگ ستارگان و دنیای سینمایی مارول در حال کسب ثروت عظیمی برای کمپانی دیزنی شده است اما گویا آنها به چنین سرمایهای راضی نبوده و دست به ساخت لایو اکشنهایی زدهاند که فیلم Disenchanted میتواند نمونه بارز شدت فاجعهآمیز بودن آنها باشد. اثری که ساخت آن ۱۵ سال زمان برد، یک تمسخر و توهین به طرفداران قدیمی این دست از انیمیشنها میباشد که سازندگانش هیچ ارزشی برای آرمانها و مفاهیم آن قائل نبوده و با چنگ انداختن به ترندهای روز سعی دارند تا سودی را به جیب زده و در پشت پرده به طرفدارانشان لبخندی از سر حقارت بزنند. با وجود موفقیت Disenchanted در آمار بر روی کاغذ اما پروژهای شکست خورده و فراموش شدنی بود که نشان داد چگونه ساختن یک اثر اقتباسی از انیمیشنهای قدیمی دیزنی میتواند بدین گونه هنرمندانه سخیف و فاجعهآمیز باشد.
ارسال نظر