۱۲۸۲۴۵۲
۲۹۹۴
۲۹۹۴
پ

حرف‌های تکراری اما به روز‌رسانی شده و مهم «آقای لابی»!

خبرنگارانی که با «محمدرضا باهنر» گفت و شنود داشته‌اند حرف‌های جالبی می‌زنند؛ او به آسانی مقهور نمی‌شود، کاملاً می‌داند چه بگوید و چگونه، به اصطلاح نمی‌توان از او «گاف» و «حاشیه» به دست آورد، چارچوب و مهندسی مصاحبه را خودش تعیین می‌کند، برخی حتی مدعی هستند «تیتر» مصاحبه را هم خود او با ظرافتی خاص تعیین می‌کند، او به سؤالات جواب نمی‌دهد بلکه به سؤالات گوش می‌دهد و از هر زاویه‌ای که خواست نخست سؤال را تغییر می‌دهد و بعد با طیب خاطر به سؤالی که خودش طرح کرده هرگونه که خواست پاسخ می‌دهد، صریح اللهجه و رک و پوست کنده سخن می‌گوید اما همه ی این‌ها درون پیله‌ای سخت و محکم به نام محافظه کاری پیچیده و تحویل داده می‌شود و....

آفتاب یزد، رضا بردستانی: خبرنگارانی که با «محمدرضا باهنر» گفت و شنود داشته‌اند حرف‌های جالبی می‌زنند؛ او به آسانی مقهور نمی‌شود، کاملاً می‌داند چه بگوید و چگونه، به اصطلاح نمی‌توان از او «گاف» و «حاشیه» به دست آورد، چارچوب و مهندسی مصاحبه را خودش تعیین می‌کند، برخی حتی مدعی هستند «تیتر» مصاحبه را هم خود او با ظرافتی خاص تعیین می‌کند، او به سؤالات جواب نمی‌دهد بلکه به سؤالات گوش می‌دهد و از هر زاویه‌ای که خواست نخست سؤال را تغییر می‌دهد و بعد با طیب خاطر به سؤالی که خودش طرح کرده هرگونه که خواست پاسخ می‌دهد، صریح اللهجه و رک و پوست کنده سخن می‌گوید اما همه ی این‌ها درون پیله‌ای سخت و محکم به نام محافظه کاری پیچیده و تحویل داده می‌شود و....

محمدرضا باهنر، سیاستمدار ۷۰ ساله که از ادوار یازده‌گانه‌ی مجلس، به جز دوره‌های اول، ششم، دهم و یازدهم، در هفت دوره ی دیگر حاضر بوده و دست بر قضا از مؤثرترین و پررنگ ترین‌ها نیز بوده، به او «آقای لابی» می‌گویند، رکورددار حضور در مجلس است، بعدِ نمایندگی در مجلس سراغ هیچ رسته و مقام دیگری نرفت، نقطه ی قوت او اطلاعات به روز‌رسانی شده و نیز احاطه ی او به چپ و راست سیاست است، بعد از آقای لابی می‌توان به او «آقای مصاحبه» و «آقای سخنرانی‌های خیلی خاص» هم گفت و در نهایت این که؛ پاسخ بسیاری از سؤالات و ابهاماتی که نزد همگان وجود دارد آن هم در باره ی چرایی و چگونگی ظهور و بروز « محمود احمدی‌نژاد» نزدِ خود او است اما امانت‌داری کرده و اگرچه بعضاً از « احمدی‌نژاد» و «احمدی‌نژادی‌ها» گلایه و انتقاد می‌کند اما به اصطلاح هنوز بند را آب نداده و نمی‌دهد. در عالم روزنامه نگاری معتقدم، ناگفته‌های محمدرضا باهنر دو صدچندان از گفته‌های او ارزشمندتر، شنیدنی‌تر و گره گشا‌تر است ازجمله پاسخ به این سؤال که:«چگونه در ۸۴ بین آن همه مهره ی توانمند سیاسی، احمدی‌نژاد ساکن پاستور شد که سال‌ها بعدِ دو دولتِ نهم و دهم، باهنر به آسانی، مسئولیتِ « تشدید پروژه ی ایران هراسی» را بر عهده ی احمدی‌نژاد بگذارد!؟

در «تاریخ» مبحث بسیار مهمی وجود دارد به نامِ «سؤالات بی‌جواب تاریخ»، موضوعی که روزگاری به آن نیز خواهیم پرداخت اما، سؤالات بی‌پاسخ تاریخ به قدری مهم است که شاید از اصلِ تاریخ نیز مهم‌تر باشد و چنین به نظر می‌رسد که ظهور و بروز «محمود احمدی‌نژاد» یکی از اصلی‌ترین سؤالات بی‌پاسخ تاریخ است که فقط یکنفر می‌تواند به آن پاسخ دهد؛ محمدرضاباهنر!

در ادامه به نکاتی مهم از آخرین گفته‌های او می‌پردازیم، کسی که «معمار احمدی‌نژادیسم» است اما دست روی مواردی می‌گذارد که پیش از احمدی‌نژاد، خود او، به تاریخ و افکار عمومی باید پاسخگو باشد!

> ایران هراسی و تبعات خطرناک آن!

محور اصلی آخرین گفته‌های او «ایران هراسی» است، پروژه‌ای که آمریکا، اسرائیل، عربستان و متحدانِ آنها بیشتر از دو دهه است که بر آن متمرکز شده‌اند و این روزها، به پشتوانه‌ی همین ایران هراسی، هزینه‌های هنگفتی به ایران و نظام سیاسیِ حاکم بر آن تحمیل کرده اند!

محمدرضا باهنر در این مصاحبه بدون مراجعه به زمان حال(دولت سیزدهم و سیاست‌های این دولت در حوزه ی دیپلماسی) و بدون صراحت داشتن در انتقاد از روش و منش محمود احمدی‌نژاد که همه می‌دانند «معمار احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادیسم» کسی نیست به جز محمدرضا باهنر می‌گوید: « این‌ها می‌خواستند از این ابزار ایران‌هراسی استفاده کنند و ایران هراسی راه بیندازند و بگویند ایران یک کشور متجاوزی است. حواس ما یعنی نظام تا نیمه دهه هشتاد جمع بود که بر آتش ایران هراسی جهان آب می‌ریختیم و توضیح می‌دادیم که خیر، ما اهل دعوا نیستیم، اهل جنگ نیستیم، حتی اگر بخواهم به شما مستند بگویم، ما در سال ۸۴ مصوبه‌ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم به اسم چشم‌انداز که رهبری ابلاغ فرمودند که یک پاراگراف از این چشم‌انداز ۲۰ ساله مضمونش این بود که تعامل سازنده با همه کشورهای دنیا به استثنای رژیم صهیونیستی داشته باشیم. تا نیمه دهه هشتاد ما حواس‌مان بود. متأسفانه از آن زمان به بعد حالا دولت وقت مسئله هولوکاست را مطرح کرد بعد هم رئیس دولت گفت که این قطعنامه‌ها کاغذپاره است ما اندک اندک از این مسئله غفلت کردیم و نتوانستیم توجیه و تبیین کنیم برای دنیایی که از ما می‌ترسانندشان که به آنها بگوییم ما اهل درگیری نیستیم و متأسفانه از دهه هشتاد به بعد بعضی وقت‌ها ما خودمان یعنی بعضی از مسئولان خودمان ایران هراسی را راه انداختیم. عوض اینکه آب بریزیم، بنزین روی آتش ریختیم. در گذشته این مسئله ایران هراسی را ما مدیریت می‌کردیم و الان مدت‌ها است متأسفانه یا مدیریت نمی‌شود یا برعکس مدیریت می‌شود. یعنی خومان یک مقداری به نوعی این ایران‌هراسی را تشویق می‌کنیم و این هم شاید یکی از دلایلی باشد که اروپا هم خیلی رو بازی می‌کند. یا مثلاً در جریان روسیه و اوکراین بالاخره یکسری مباحثی مطرح شد، یکی گفت پهپاد دادیم، یکی گفت ندادیم، یکی حرف دیگری را زد و آن اوکراینی‌ها هم مظلوم‌نمایی می‌کنند که پهپادهای ایران آمده و فلان نقطه ما را زد که البته دروغ می‌گویند. یعنی ما یک جاهایی یک حرف‌هایی میزنیم درحالیکه که اصلاً ذات جمهوری اسلامی جنگ طلب نیست. جمهوری اسلامی هر کار هم می‌کند از موضع دفاعی است.»

در همین فراز از گفته‌های محمدرضا باهنر، چند نکته ی مهم وجود دارد:

ـ پروژه ی ایران هراسی موضوع تازه‌ای نیست

ـ پروژه ی ایران هراسی تا دورانی که احمدی‌نژاد ساکن پاستور شد، مدیریت

شده بود

ـ پروژه ی ایران هراسی با طرح مباحثی چون «هولوکاست و کاغذ پاره دانستن قطعنامه‌ها تشدید شد

ـ پروژه ی ایران هراسی در سایه ی نادیده انگاری بیانات رهبری به یک پروژه ی همیشگی تبدیل شد

ـ پروژه ی ایران هراسی این روزها هم ما را در تنگنا قرار داده است

> مرزهای مخدوش شده ی دیپلماسی و مباحث مهم امنیتی

باهنر در این آخرین مصاحبه به درستی دست بر دو موضوع مهم می‌گذارد؛ مواضع سیاسی و مهم امنیتی ـ جایگاه سیاست خارجی.

این سیاستمدار حالا دیگر بازنشسته(به انتخاب خود) به معضلی مهم اشاره می‌کند؛ معضلی که به رنگ و طرحی دیگر از گلایه‌های همیشگی محمدجواد ظریف هم بود و آن مرزبندی مخدوش شده ی دیپلماسی و مباحث مهم امنیتی.

باهنر در این باره می‌گوید: « ببینید در خیلی از کشورها مواضع سیاسی و مهم امنیتی کشورها معلوم است توسط چه کسانی مطرح می‌شود یا وزیر خارجه باید اعلام بکند یا رئیس جمهور، مثلاً حالا فرض کنید در کشور ما رأسش مقام معظم رهبری اعلام می‌کنند یا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه اما برخی‌ها قرار نیست که اعلام موضع سیاست خارجی بکنند اما این اتفاقات برخی وقت‌ها در کشور رخ می‌دهد یعنی یک ناو جدیدی را هم که دوستان کلی زحمت می‌کشند و تولید می‌کنند موقعی که می‌خواهند استفاده کنند می‌گویند یادتان باشد که این ناو تا دریای فلان هم می‌تواند برود؛ بحث این‌ها است. بحث یک مجموعه است. نظام جمهوری اسلامی فقط دولت نیست، مجلس نیست بلکه مجموعه همه اینها است. عرض بنده این است که این فرایند و روند را باید مواظبت کنیم و باید مدیریت بشود. اگر قرار است یک امام جمعه هم این مدل‌ حرف‌ها را بزند باید در یک سیاست کلی در کشور به این جمع‌بندی برسند که فلان امام جمعه چنین حرف‌هایی بزند.»

با مداقه در همین گفته‌ها می‌توان متوجه شد که گلایه‌های دلسوزانه ی محمد جواد ظریف نه از سر «وادادگی» که از سر فهم و وفاداری بوده و حملات غیر منصفانه به وزیر امور خارجه ی سابق چندان درست نبوده است.

> روحانی اهل تعامل بود، احمدی‌نژاد نه!

از دیگر گفته‌های مهم باهنر، مقایسه ی دو رئیس جمهور است، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی؛ یکی اهل مدارا و گفتگو و دیگری مخالف این عقیده و طرز فکر. باهنر در این باره می‌گوید: « مواضع دولت آقای احمدی‌نژاد با آقای روحانی کاملاً در تعامل با جهان متفاوت است. ببینید آقای ترامپ دیوانه که یک طرفه از برجام بیرون رفت، تلاش کرد یک قطعنامه‌ای را سازمان ملل علیه ایران تصویب کند و از ابزار ماشه استفاده بکند.کلی هم لابی کرد اما در کل مجمع عمومی سازمان ملل فکر کنم کمتر از ۱۰ رای توانست علیه ما جمع کند و همه حکومت‌ها به اتفاق گفتند حق با ایران است.»

> در دیپلماسی عمومی ضعف داریم!

در میان گفته‌های کاملاً تکراری اما

به روز‌رسانی شده ی محمدرضا باهنر، به ضعفی که در دیپلماسی عمومی داریم نیز اشاره می‌شود: « اگر ما در آمریکا ۱۰ نفر داشته باشیم که دیپلماسی عمومی ایران را به وجود بیاورند، بسیار تاثیر‌گذار خواهد بود.

این منافقین هر روز می‌روند سناتورها و نماینده‌های کنگره را می‌بینند و پول به آنها می‌دهند و چاپلوسی می‌کنند و جلسه می‌گذارند و به نوعی لابی می‌کنند و به اصطلاح عامیانه قربان صدقه هم می‌روند و خود را نماینده مردم ایران معرفی می‌کنند و علیه ما فعالیت می‌کنند. حالا ما می‌گوییم نه، هیچ ایرانی لازم نیست در آمریکا برای جمهوری اسلامی لابی انجام دهد.»

> اعتراضات تمام نشده و نمی‌شود

در جامعه‌ای که پویا و جوان و مطالبه گر است این تصور که اعتراضات به آسانی تمام می‌شود، تصوری بی‌پایه و اساس است از این رو

این روزها که دامنه ی اعتراضات جمع شده و کمتر اخباری از آن درج می‌شود،

بسیاری از کسانی که رؤیایی و غیرواقعی نمی‌اندیشند گوشزد می‌کنند که تصور« پایان اعتراضات» تصور غلطی است، به درستی هم تذکر داده می‌شود اما همین که دیگر کسی به خیابان نمی‌آید و شعار نمی‌دهد از نظر عده‌ای که «جامعه شناسی سیاسی» نخوانده و نمی‌دانند در معنای پایان اعتراضات است اما محمدرضا باهنر با همان‌هایی هم عقیده است که می‌گوید اعتراضات تمام نشده: «بعضی از مسئولین فکر می‌کنند زمانی که این اغتشاشات تمام شده است مسئله حل شده است، در صورتی که مسئله هنوز باقی مانده است؛ دوباره یک بهانه‌ای به وجود می‌آید، دوباره یک جرقه می‌خورد و دوباره یک عده‌ای شروع به اغتشاش می‌کنند. این‌هایی که شلوغ می‌کنند آدم‌های مختلفی هستند آدم‌هایی را داریم که آموزش دیده اند، ارتباط دارند، پول می‌گیرند، موقعیت می‌گیرند و بارشان را بسته‌اند و می‌خواهند فرار کنند که البته جلوی بعضی شان گرفته شده است. از اینجور آدمها در میان اغتشاشگران داریم تا آدم‌هایی که برای شان تبیین صورت نگرفته و از آینده احساس بسیار ناامیدی می‌کنند. یک جوان رفته است درس‌خوانده تحصیل کرده اما به آینده نگاه می‌کند، آیا کسی برایش تبیین کرده است الان مملکت کجاست و در چه مرحله‌ای از پیشرفت جای داریم؟ اینها را کسی برای اینها تبیین کرده است؟ این‌ها در شرایط ناامیدی قرار دارند که نمی‌دانند نتیجه این اغتشاش گری چه می‌شود؟ اتفاقاً آن آدم‌های فهیم این‌ها که ضد انقلاب هم هستند بارها و بارها گفته‌اند که برای نظام هیچ آلترناتیوی وجود ندارد و خدای ناکرده زمانی این نظام نباشد ایران نخواهد بود. حتی آنهایی که صرفاً ایران را دوست می‌دارند می‌گویند این نظام باید باشد و اشکالاتش باید برطرف شود و مشکلات را حل کند اما این نظام جانشین ندارد. الحمدلله یکی از مشکلات ضدانقلاب این است جانشینی برای نظام وجود ندارد و این

یکی از مشیت‌های بزرگ الهی است الحمدلله. بنده در سال۹۶ که اغتشاش شده بود قبل از آن یک نامه‌ای محضر رهبر انقلاب نوشتم و فرستادم. عرض کردم خدمتشان سه‌تا واژه در رسانه‌های خودمان پر تکرار شده: یکی فساد، یکی ناکارآمدی، یکی اینکه گوش مسئولین صدای مردم را نمی‌شنود. عرض کردم خدمتشان که هر سه تا واژه به نوعی واقعیت دارد، اما چیزی که ما برای مردم توضیح داده‌ایم ۱۰ برابر واقعیت است، بسیار متفاوت است و خوب نتوانسته‌ایم تبیین کنیم.»

> از انتشار و آثار خبر تخلف ۹۲ هزارمیلیاردی درس بگیریم

آخرین خبری که از تخلف ۹۲ هزارمیلیاردی منتشر شد این بود که اساساً چنین اتفاقی رخ نداده اما باهنر از زوایه‌ای دیگر به آن می‌نگرد: « حال بنده در این رابطه چند مثال به شما بگویم همین چند وقت اخیر حرفی از مجلس بیرون آمد: ۹۲ هزار میلیارد تومان در فولاد مبارکه نمی‌دانیم چه شده است و هر کس یک حرفی می‌زد؛ یکی می‌گفت که چنین مبلغی وجود ندارد، یکی می‌گفت ۹۰۰ میلیون این پول را به حوزه‌های علمیه دادند و... آن مخاطبی که می‌شنود می‌گوید این پول‌ها همه خرج حوزه‌های علمیه و اینها می‌شود و اینها این پول‌ها را خوردند و بردند! زمانی که چنین چیزی را که صحت آن مشخص نیست خودمان در جامعه می‌اندازیم اصلا نمی‌شود جمع کرد. هر چقدر هم که توضیح بدهی فایده‌ای ندارد. بعد یک جوان مینشیند با خود می‌گوید ۹۰ هزار میلیارد اینجا، ۱۰ هزار میلیارد آنجا و... این‌ها را روی هم جمع می‌کند تقسیم بر ۸۰ میلیون می‌کند و می‌گوید از هر کدام از ماها ۵ میلیارد پول خورده‌اند! حالا به زعم او چه کسانی خوردند؟ آن وقت می‌گوید هر کسی که بعد از انقلاب مسئولیت گرفته در این مسائل دخیل بوده پول‌ها را خورده.

> مجلسی که مدافع منافع ملی باشد نه منافع منطقه ای!

باهنر به عنوان کسی که ۷ دور از ۱۱ دور تشکیل مجلس در آن حضور داشته به بحث مجلس، آثار و اثرگذاری مجلس و نقاط قوت و ضعف مجلس نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: « تجربه این را می‌گوید که دو سوم نمایندگان در دوره بعد خود رای نمی‌آورند، این را بدانید که متوسط حضور نمایندگان در مجلس بعد از انقلاب یک و نیم دور است، البته بنده شرمنده‌ام از اعتماد متوالی مردم در هفت دوره به خودم. من با تجربه‌ای که دارم می‌گویم هرچه حضور یک نماینده در مجلس بیشتر باشد و دوره‌های بیشتری حضور داشته باشد کیفیت مجلس بالا میرود. کشور ما دو مجلس می‌خواهد، مجلسی که الان داریم یک مجلس قومیتی و صنفی است، ما مجلسی می‌خواهیم که یک نفر به فکر مسائل ملی باشد. بنده گفتم در حوزه اقتصاد مقاومتی در مجلس اصولگرا و اصلاح‌طلب شاید ده نفر نداشته باشیم که صرفاً به موضوع بپردازند چرا که مشغول حوزه‌های انتخابیه و مسائل حوزه خود هستند. به نوعی منافع ملی در راستای منافع منطقه‌ای و حوزه‌های انتخابیه ذبح می‌شود چون دستشان زیر ساطور رای مردم است.

> فضای سیاسی کشور باید باز شود

باهنر گریزی هم به بسته بودن فضای سیاسی کشور زده و خواهان باز شدن فضای سیاسی کشور می‌شود؛ موضوعی که شاید این روزها، یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های مطرح شده از نظام و حاکمیت باشد موضوعی که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود تبعات غیرقابل تصوری به دنبال خواهد داشت: « یکی از پیشنهادات بنده این است که در دوره آینده فضای سیاسی کشور برای انتخابات بازتر بشود بنابراین باید یک تیم اصلاح‌طلب قوی و یک تیم اصولگرای قوی وجود داشته باشد و با همدیگر رقابت کنند تا بخشی از این‌ها و بخشی از آنها رای بیاورد یا شاید فقط یک گروه رای بیاورد اما متاسفانه بعضی از ما انتظار داریم که رقبای ما قبل از انتخابات حذف شوند.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج