حمایت تمام قد فرهیختگان از دورهمی زنانه جمیله علمالهدی
در عصری که آیندهپژوهان آن را قرن آفریقا مینامند و کشورهای پیشرو صنعتی با هدف تداوم پیشرفت درتلاشند با کشورهای قاره سیاه، پیمانها و توافقات تجاری منعقد و با خیالی آسودهتر به آینده نظر کنند، در ایران عدهای حضور همسران مقامات آفریقایی در تهران را به استهزا میگیرند و با نگاهی تحقیرآمیز از «دور افتخار با بورکینافاسو» میگویند.
صادق امامی، دبیر گروه بین الملل فرهیختگان نوشت: در عصری که آیندهپژوهان آن را قرن آفریقا مینامند و کشورهای پیشرو صنعتی با هدف تداوم پیشرفت درتلاشند با کشورهای قاره سیاه، پیمانها و توافقات تجاری منعقد و با خیالی آسودهتر به آینده نظر کنند، در ایران عدهای حضور همسران مقامات آفریقایی در تهران را به استهزا میگیرند و با نگاهی تحقیرآمیز از «دور افتخار با بورکینافاسو» میگویند.
جمعه گذشته (سیام دیماه)، تهران میزبان نخستین کنگره بینالمللی با عنوان «بانوان تاثیرگذار» بود؛ کنگرهای که گفته میشود حدود ۳۰۰ میهمان خارجی داشته که مهمترین آنها همسران روسایجمهور بورکینافاسو، قرقیزستان، صربستان و نخستوزیر ارمنستان بودهاند. همسر رئیسجمهور اسبق گینه، همسر رئیسجمهور اسبق نیجر، فرستاده ویژه بانوی اول جمهوری فدرال نیجریه، همسر رئیس حزب حاکم سریلانکا، فرستاده ویژه رئیسجمهور سوریه، رئیس شورای مرکزی اتحادیه زنان ترکمنستان و دانشمندانی از کشورهای سوئد، اتریش، بوسنیوهرزگوین، صربستان، قزاقستان، استرالیا و کانادا از دیگر میهمانان این مراسم بودند. آنطور که رسانهها نوشتهاند این کنگره با هدف شنیدن صدای زنان ایرانی از دریچهای بهجز رسانههای غرب بوده است.
مثل هر رخداد دیگری میتوان به برگزاری این کنگره انتقاد داشت و از هزینههای آن پرسید، برگزارکنندگان آن را زیرسوال برد و به هر دلیل موجه و غیرموجهی به همسر رئیسجمهور –بهدلیل اینکه فرزند فلان شخصیت با اظهارات پرحاشیه است- تاخت و از دل این تاختوتاز، سوختی برای عرصه سیاست داخلی دستوپا کرد اما در این مسیر نباید در وادی پوپولیسم افتاد و منافع ملی را خرج رقابتهای سیاسی کرد.
کنگره «زنان تاثیرگذار» به هر روی یک اقدام دیپلماتیک تلقی میشود و احتمالا طراحی آن در واکنش به پایان حضور ایران در کمیسیون مقام سازمان زن ملل متحد بوده است. اینکه درحالحاضر ایران در شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسبی به سر میبرد، قابلپذیرش است اما اینکه چرا در این شرایط بد، اقدامی دیپلماتیک صورت گرفته، سوالی است که تنها میتوان آن را با این سوال پاسخ داد که مگر سایر کشورها در شرایط بد اقتصادی و اجتماعی دیپلماسی را تعطیل میکنند یا اینکه چرا در شرایطی که یکی از مهمترین نیروهای نظامی ما تحت فشار اروپاییهاست، چنین همایش برگزار میشود؟ گویی اینکه دستگاه دیپلماسی ایران یک جمع محدود است و اگر این همایش را برگزار نکند، معادلات در پارلمان اروپا تغییر خواهد کرد.
در حوزه سیاست داخلی، شاید یک مقام با یک دستور «بشود»، بتواند در کمتر از چند دقیقه، تصمیمی را به فعلیت برساند اما در دیپلماسی با یک «بشود» نمیتوان کاری را از پیش برد. دیپلماسی امری زمانبر و پیچیده است و گاهی برای نتیجه دادن آن، به سالها تلاش نیاز است، بنابراین بهدنبال دستاورد گشتن در این حوزه آن هم کمتر از ۲۴ ساعت پس از آن یا ناشی از کمصبری است یا اینکه...
ناراحتی منتقدانی از این دست، نه هزینههای این کنگره است و نه شرایط بد اقتصادی و اجتماعی و نه دستاوردهای آن. در تعریف ذهنی این دست از منتقدان، دیپلماسی با سیاهان آفریقایی معنا ندارد. آنها حتی برای دیپلماسی با چین یعنی دومین اقتصاد برتر دنیا نیز ارزش چندانی قائل نیستند. در نگاه آنها دیپلماسی تنها از دریچه غرب یعنی اروپا و آمریکا معنا پیدا میکند و بس. اگر جای همسران روسایجمهور کشورهای همچون بورکینافاسو، همسر رئیسجمهور آلمان یا حتی فرانسه در این جمع حضور داشت، دیگر وضع بد اقتصادی و اجتماعی چندان اهمیت پیدا نمیکرد و حتی برخی چهرههای سیاسی که عمدتا همسو با منتقدان هستند، برای گرفتن عکس سلفی با این زنان، در سالن اجلاس سران صف میبستند؛ اتفاقی که در جریان حضور فدریکا موگرینی، مسئول ایتالیاییتبار سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مجلس شورای اسلامی افتاد. این نگاه غربزده البته محدود به منتقدان امروز کنگره مذکور نیست و چندسال قبل در بالاترین سطح دستگاه دیپلماسی نیز این نگاه حاکم بود. نمونه آن اخراج شرکتهای چینی از ایران پس از برجام و رفتار نادرست دولت قبل با رئیسجمهور چین بود. سال ۹۴ و پس از انعقاد برجام، در جریان سفر شی جین پینگ به ایران، حسن روحانی حتی حاضر نشد به استقبال وی برود. اما این تمام ماجرا نبود، رئیسجمهور چین در ایران در هتلی استقرار پیدا کرد که فاقد سرویس بهداشتی مناسب بود. این مسائل دستبهدست هم داد تا سفر سهروزه رئیسجمهور چین، به دو روز کاهش پیدا کند. اکنون میتوان درستی مواجهه دولت قبل با رهبر چین را با مدل مواجهه عربستانسعودی با وی در کفه ترازو قرار داد و سنجید. سعودیها که هیچ محدودیتی در تعامل با غرب نداشته و ندارند، از شی جین پینگ بهصورت بسیار ویژه استقبال کردند تا غربگرایان داخلی را کمی نسبت به تحولات عرصه بینالملل آگاه کنند.
این رویکرد غربزده در ایران ریشهای دیرینه دارد. تمسخر دیدار رئیس دولتهای نهم و دهم با مقامات آفریقایی که با لباسهای محلی در دیدارهای دیپلماتیک حضور پیدا میکردند نیز متاثر از همین نگاه به تعاملات بینالمللی بود. سالها بعد مشخص شد که در جریان همین دیدارها و سفرها که به مذاق غربگرایان خوش نمیآمد، ایران توانسته بود با اخذ پاسپورت برخی کشورهای آفریقایی، تحریمهای شورای امنیت را دور بزند. سال ۹۷ رویترز در گزارشی مدعی شد که بیش از هزار نفر که محل تولدشان در پاسپورت کومور، ایران ذکر شده است بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ اقدام به دریافت این پاسپورت کردهاند. بیشتر این افراد بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ یعنی زمانی که ایران تحتتحریمهای سخت قرار داشته، اقدام به اخذ پاسپورت کردهاند.
بازار ۵۲۳ میلیارد دلاری
جدای از نقش آفریقا در دور زدن تحریمها، این قاره یک بازار بسیار ارزشمند برای صادرات کالای ایرانی است. با توجه به اینکه بسیاری از کشورها بهدلیل سطح پیشرفت، نیازی به خدمات مهندسی و کالاهای پیشرفته ندارند، آفریقا نیازهای کمتری به پیشرفته بودن دارد و برعکس بهدنبال کالاها و خدمات با قیمت مناسب است. از این رو اگر کشوری قادر به صادرات به اروپا نباشد، در حداقلیترین شرایط امکان کسب سود از آفریقا را دارد. درحالحاضر قاره سیاه دارای بازار واردات کالایی ۵۲۳ میلیارد دلاری است. سهم ایران از این بازار بزرگ، کمتر از ۰.۵ درصد است. با وجود اینکه عمده کشورهای آفریقایی مانع چندانی در تعامل با ایران ندارند، بهدلیل نگاه معیوب دولتها در ایران به دیپلماسی تنها با غرب، دولتهای ایران بهسمت توسعه تجارت خارجی با این کشورها نرفتهاند. همین مساله نیز باعث شده سهم صادرات ایران به آفریقا ۱.۲ میلیارد دلار یعنی ۱۶ برابر کمتر از ترکیه باشد.
متاسفانه در ذهن برخی سیاستگذاران ایران، قاره آفریقا معنایی جز فقر، جنگ، قتلعام و قحطی ندارد. از همین رو سرریز این نگاه عقب مانده، منجر به استهزای مقامات این قاره میشود. در نقطه مقابل همان کشورهای اروپایی که به اعتقاد غربگرایان دیپلماسی تنها با آنها معنا پیدا میکند، در رقابت شدیدی برای تسخیر بازارهای آفریقا به هر شکل ممکن هستند. در سالهای اخیر تقابل شدیدی بین غرب با روسیه و چین برای تسلط بر قاره آفریقا شکل گرفته است. پوتین سال ۹۸ نخستین اجلاس روسیه-آفریقا را با حضور ۵۰ رهبر آفریقایی در شهر سوچی برگزار کرد و در آن گفت کشورش هم از روی سخاوت و هم مصلحتسنجی، بدهیای را بخشیده است که کشورهای آفریقایی طی دوره شوروی سابق بهجای گذاشته بودند. در همین اجلاس پوتین از رهبران آفریقا خواست که حجم تجارت بین دو کشور را در بازه پنجساله دوبرابر کنند.
چینیها هم که در سال ۲۰۰۳، سرمایهگذاری ۷۴.۸ میلیون دلاری در آفریقا کرده بودند، در سال ۲۰۲۰، ۴.۲ میلیارد دلار در این قاره سرمایهگذاری کردند. چین علاوهبر ایجاد بیش از هزار شرکت فعال در تولید، تجارت، خدمات و ساختوساز در هشت کشور آفریقایی، شهریورماه سال جاری، ۲۳ وام بدون بهره را به ۱۷ کشور آفریقایی بخشید و ۱۰ میلیارد دلار با هدف حمایت از این کشورها به صندوق بینالمللی پول اختصاص داد.
در میان بذل و بخشش روسیه و چین به آفریقا، اتحادیه اروپا برای عقب نماندن از این دو، متعهد شده ۱۵۰ میلیارد یورو در پروژههای مهم آفریقا سرمایهگذاری کند.
همه این کشورها درکنار مسائل اقتصادی، بهدنبال تقویت حضورشان در مسائل دفاعی و امنیتی نیز هستند. روسیه پس از الحاق کریمه، توافقهای همکاری با بیش از ۲۰ کشور آفریقایی ازجمله ماداگاسکار، آنگولا، جمهوری آفریقای مرکزی، نیجریه، سیرالئون، زیمبابوه و تانزانیا امضا کرده است. دوسال پیش روزنامه آلمانی «بیلد»، به گزارش محرمانه وزارت خارجه آلمان اشاره کرد که براساس آن، روسیه توافقهایی را با شش کشور آفریقایی برای ساخت پایگاههای نظامی در خارج ازجمله در مصر و سودان نهایی کرده است. جدا از حضور نظامی، آفریقا یکی از بازارهای جذاب برای تولیدکنندگان تسلیحات در دنیاست. ایران نیز سالهاست که در این بازار حضور دارد اما بهدلیل تحریمهای غرب، این معاملات پنهانی انجام شده و نمیتوان سهم آن را استخراج کرد. با این حال رابرت چولدا، استادیار دانشگاه لودز لهستان در یادداشتی با استناد به «برخی منابع»، نوشته است: «مهمات ایرانی حداقل در ۹ کشور آفریقایی کشف شده است.» بهنوشته او، ایران تنها به سودان «ناوهای زرهی رخش، خودروهای براق و تعداد نامشخصی پهپاد ابابیل-۳ و مهاجر» فروخته است.
دور افتخار با چهارمین دارنده طلای آفریقا
در حوزه صادرات کالا، کشورها بسته به سیاستهایشان با محدودیتهایی مواجه هستند. گاهی کالایی در ایران تولید میشود که ازنظر کیفیت قابلرقابت با سایر تولیدات جهانی است اما بهواسطه تنشهای سیاسی، امکان صادرات آن به برخی کشورها وجود ندارد. گاهی کالای ایرانی مرغوبیت بالایی ندارد و امکان صادرات ندارد. آفریقا تقریبا همان بازاری است که هم اجناس ایرانی از منظر کیفیت توان رقابت در آن را دارند و هم از نظر سیاسی، تنش چندانی با آنها وجود ندارد. علاوهبر اینها کشورهای آفریقایی مناسبات مالی کلانی ندارند و بهدلیل وفور منابع میتوانند هزینه کالا، خدمات و تسلیحات دریافتی را با طلا، مواد معدنی و مواردی از این دست پرداخت کنند. بورکینافاسو یکی از همین کشورهاست. این کشور چهارمین کشور با منابع طلا در قاره آفریقا بهشمار میرود. تهران میتواند بدون نگرانی از تحریمهای غرب در ازای صادرات کالا، طلا وارد کند.
در عرصه بینالملل، هر کشور دارای وزن و اعتبار است. نه غرب و نه شرق بهتنهایی نمیتوانند تمام نیازهای یک کشور را تامین کنند که اگر چنین بود، کشورهای غربی سالها قبل درهای اقتصاد خود را روی چین میبستند. اما در شرایطی که تقریبا در غرب هیچ دری روی ایران باز نیست و امکان تعامل جدی وجود ندارد، آفریقا یک مزیت است؛ مزیتی که نهتنها تهران که اروپا و آمریکا نیز بهدنبال آن هستند. اینکه آفریقاییها بلوند و چشمرنگی نیستند، نباید بهانهای برای ترویج هیجانات پوپولیستی شود و منافع ملی را بهمخاطره بیندازد.
ارسال نظر