ژنرال اسراییلی: ادامه برزخ برجام به نفع ایران است
نگرانکنندهترین مساله این است که رهبری ایران ممکن است در پی ادامه وضع فعلی بوده و خواهان هیچ توافقی نباشد /ایران یک کشور در آستانه هسته ای شدن (دارای بمب اتمی) است و در حال حاضر هیچ سازوکار اجرایی وجود ندارد که بتواند آن را از رسیدن به وضعیت یک کشور هسته ای باز دارد.
عصر ایران: یک ژنرال ارشد اسراییلی با نگارش مقاله ای در نشریه "اسراییل هایوم"، ادامه برزخِ برجام را به نفع ایران دانست و ادامه راهبرد "منفعلانه فعلی" اسراییل و قدرت های غربی در قبال ایران را خطرناک توصیف کرد.
جهان اکنون بر سر دوراهی قرار دارد که تعیین می کند آیا ایران به یک کشور هسته ای (کشور دارای بمب اتمی ) تبدیل می شود یا خیر.
همین هفته گذشته نوشتم که توافق هسته ای ۲۰۱۵ (برجام) کاملا مُرده است. اما تا آنجا که به اروپا مربوط می شود، علیرغم خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و علیرغم اینکه ایران متعاقبا بندهای این توافق را به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها نقض کرده است، این توافق همچنان در برزخ است.
برآورد اطلاعاتی ۲۰۲۳ که اخیرا توسط اداره اطلاعات ارتش اسراییل ارایه شده، نشان می دهد که نگرانی زیادی در مورد پیشرفت ایران به سمت بمب وجود دارد و به درستی هم چنین است.
ایران یک کشور در آستانه هسته ای شدن است و در حال حاضر هیچ سازوکار اجرایی وجود ندارد که بتواند آن را از رسیدن به وضعیت یک کشور هسته ای باز دارد. بنابراین، انفعال بدترین اقدام است.
اما گزینه های موجود چیست؟ برای توقف برنامه هسته ای ایران سه راه ممکن وجود دارد.
نخست: وادار کردن ایران به توقف پیشرفت برنامه هسته ای خود با فشار اقتصادی گسترده و تهدید به حمله نظامی. چنین سناریویی بعید است، زیرا ایران مدتهاست متوجه شده است که دست کشیدن از تواناییها با هزینههای پرخطری همراه است، همانطور که اوکراین و لیبی پس از دست دادن دانش هستهای یا زرادخانه خود، متوجه شدند. برای ایران، این قیمت گزاف چیزی است که میخواهد از آن اجتناب کند.
گزینه دوم حمله به ایران است. در حالی که چنین اقدامی امکان پذیر است و احتمالا موفقیت آمیز خواهد بود، می تواند آتش جنگ منطقه ای را نیز شعله ور کند و منجر به تغییرراهبرد ایران از یک کشور در آستانه هسته ای، به کشوری با "بازدارندگی هسته ای" شود. به عبارت دیگر، این گزینه فقط سرعت برنامه هسته ای ایران را افزایش می دهد.
در نهایت، گزینه سوم تلاش برای دستیابی به توافق هسته ای جدید پس از اعلام رسمی مرگ توافق فعلی (برجام) است. چنین توافقی باید محدودیتهای قابل راستیآزمایی را بر ایران تحمیل کند به گونهای که در ازای لغو تحریمها، برنامه هستهای نظامی آن را به شدت محدود کند.
سوالی که ما باید بپرسیم این است که آیا چنین توافقی قابل اجرا است و آیا منافع امنیتی اسراییل را تامین می کند یا خیر. البته این مشروط به آن است که قرارداد فعلی رسما کنار گذاشته شود و ایران مایل به امضای شرایط سختتر تحت ترتیبات جدید باشد.
بزرگترین نقطه ضعف یک توافق جدید این است که به حکومت ایران مشروعیت می بخشد و موقعیت اقتصادی آن را تقویت می کند، بنابراین به طور غیرمستقیم به آن کمک می کند تا از چالش های داخلی نجات یابد. این مهر تایید، به ویژه در پس زمینه کمک نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین، غرب را ضعیف جلوه می دهد. به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که این امر در تضاد با منافع ایالات متحده باشد.
برزخ فعلی به ایران کمک می کند
بزرگترین مزیت توافق جدید با ایران، فقدان بندهای غروب آن است، یعنی تضمین این که محدودیتهای غنیسازی و سایر قابلیتهای مرتبط هستهای ایران (مانند توسعه سازوکارهای ذوب و تسلیح) هرگز منقضی نخواهد شد و این کشور هرگز قادر نخواهد بود به یک کشور هسته ای تبدیل شود و با این توافق جدید از مسابقه تسلیحات هسته ای در خاورمیانه جلوگیری می شود.
علاوه بر آن، مزیت توافق جدید به این معنی است که اسراییل مجبور نیست با یک تهدید وجودی مقابله کند. در طرح کلان، علیرغم اینکه تنها با گزینههای بد روبرو هستیم، جلوگیری از تسلیحات هستهای ایران بیشتر از نگرانی در مورد مشروعیت دادن به رژیم آن است.
با این اوصاف، مشکل اصلی اسراییل در انتخاب میان این گزینه ها نیست، زیرا احتمال اینکه ایران وارد چنین توافق بلندمدت و محدودکننده تری شود، بسیار اندک است. نگرانکنندهترین مساله این است که رهبری ایران ممکن است در پی ادامه وضع فعلی بوده و خواهان هیچ توافقی نباشد.
عکس آرشیوی/ آسوشیتدپرس
شاید او بلاتکلیفی کنونی را ترجیح میدهد که در آن ایران نزدیک به قابلیتهای هستهای مبهم است، بدون اینکه برای حمایت از اقتصاد خود تحت الحمایه غرب قرار گیرد. این کشور همچنین از حمایت یک ابرقدرت، روسیه برخوردار بوده است. این حمایت که به مجامع دیپلماتیک گسترش می یابد، در نهایت به تغییرات بزرگی در توان نظامی ایران نیز تبدیل خواهد شد.
اگر وضعیت کنونی این است، شاید باید از خودمان بپرسیم: چگونه میتوانیم پویایی کنونی ایران و غرب را تغییر دهیم و فشار بر تهران را افزایش دهیم؟
هر جایگزینی بهتر از چیزی است که در حال حاضر به دلیل انفعال در حال آشکار شدن است. ما موظفیم با دقت راهبردمان در قبال ایران را که ما را به مرحله کنونی رسانده، مورد بازنگری قرار دهیم.
ارسال نظر