نسل دهه هشتادی آینده ندارد؟
بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه با حضور در خانه جشنواره «سینماحقیقت» به بهانه نمایش «زومرهای ایرانی» به بیان صحبتهایی درباره نسل دهه هشتادی پرداخت.
خبرگزاری ایسنا: بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه با حضور در خانه جشنواره «سینماحقیقت» به بهانه نمایش «زومرهای ایرانی» به بیان صحبتهایی درباره نسل دهه هشتادی پرداخت.
روز سه شنبه ۲۲ آذرماه و همزمان با سومین روز از شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»، نشست «نسل دیجیتال و چالشهای پیشرو» به بهانه نمایش مستند «زومرهای ایرانی» با حضور سعید الهی تهیهکننده این مستند، بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه، محمدصادق باطنی استاد مدیریت رسانه و امیرحسین خلیلزاده در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
بیژن عبدالکریمی در این نشست گفت: فضای گفتگو میان نسلها امری طیفی است. به صورت کلی در هیچ دوره تاریخی بشر به اندازه امروز ابزاری برای گفتگو نداشته و در حال حاضر ارتباط، نیازی به مکانهای زمانی و مکانی ندارد اما با این وجود فهمیدن حرف همدیگر سختتر از همیشه شده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: ما با یک مساله جهانشمول و تمدنی طرف هستیم و این پدیده در سراسر دنیا دیده میشود. احساسات و عواطف جوانان دهه هشتادی ایرانی با دیگر کشورها فرق زیادی ندارد. من فکر میکنم برای فهم جهان کنونی، باید از مقالات نیچه وام بگیریم و من جهانمان را جهان نیچهای میدانم. زندگی امروز ما درگیر بیمعنایی و نیهیلیسم است که تمامی ابعاد زندگی ما را رقم زده است. بودریار معتقد است که نهیلیسم سه مرحله رنسانس، عصر روشنگری و مدرنیته را گذرانده است و در دوران سوم شدت پیدا کرده است.
عبدالکریمی ادامه داد: نیچه با بغض، مرگ معنا را فریاد میزند و کرگگور نسبت به زمان طغیان میکند اما در مرحله سوم نهیلیسم با رخوت و سستی مواجه میشویم و وقت اندیشیدن نداریم اما امروز با موج چهارم نیهیلیسم روبهرو هستیم و این موضوع بسط پیدا کرده است. در روزگار امروز حقیقت امری تولیدی برداشت میشود و نسبت بشر امروزی با تاریخ از بین رفته است. نسلهای جدید ارتباطش را با نسلهای تاریخی از یاد برده است، لذا گذشته ندارد. نسل جدید اتوپیا ندارد لذا آینده ندارد. این نسل با زندگی در حال اسیر است و روزمرگی، سیطره پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: در این نسل حقایق و ماهیات انکار میشوند و برای همین جنسیت معنا ندارد و همه نوع ارتباطی آزاد میشود چون حقیقت وجودی انکار میشود. زندگی شخصی و حریم خصوصی با رشد تکنولوژی از بین رفته است. تنهایی از بین رفته اما از طرفی شدت گرفته است. رسانهها افراد را همسانسازی میکنند. استثنا بودن در این روزگار جرم شناخته شده و سرکوب میشود. زمانهای متعدد فقیر شده و وجه کتبی خود را از دست داده و شفاهی شده است. آثار ادبی بزرگ انقطاع یافته است. مرز مجاز و حقیقت فرو ریخته و فراواقعیت جهان ما را در بر گرفته است.
او گفت: هر فردی تحت انفجار اطلاعات است اما بشر به چیزی بیش از اطلاعات نیازمند است. بشر این روزگار در کنار اقیانوس عظیمی از اطلاعات از تشنگی میمیرد، چون بشر به آگاهیای نیاز دارد که در زبان باینری معنا نمیشود و نیازمند دانشی شهودی است که در هیچ رسانهای یافت نمیشود. این جهان، نظام تفسیرها است. جهانی وجود ندارد و آنچه که هست فقط تفسیرها است و این باعث مرگ خیال میشود و برای همین آثار ادبی بزرگ خلق نمیشود. وجود ما سلبی و نهی مطلق است اما چه میخواهیم ایجاب کنیم مشخص نیست.
بیژن عبدالکریمی بیان کرد: انسان موجودی است که از خویش میگذرد تا به خویش برسد. امروز در میان ما این استلا هم به نحو مطلق مرده و هیچکس تیر شوق را فراتر از خویشتن پرتاب نمیکند. امروز، ما ایرانیها به تبع بخش عظیمی از جهان با دومین شکاف تمدنی خود رو به رو هستیم. در چنین فضایی آینده بسیار تیره و تار است و هیچ جریان تفکر و سیاسی آمادگی مواجهه با بحرانهای پیش رو را ندارد. در دیار ما هیچکس خواهان شنیدن صدای متفکر نیست.
ارسال نظر