فوبیای تجزیه طلبی؛ ابزاری ناکارآمد!
به جای گوش کردن به صداهای فرامرزی تجزیه طلبان، باید به صدای معترضان در دورن کوچه و محلات گوش کرد که در مقابل تجزیه طلبان، مثلا می گویند: از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران
محمد منصور نژاد، دین پژوه و پژوهشگر ارشد حوزه سیاست و فرهنگ در اکونومیست ایران نوشت:
الف)در گفتگوی با برخی از افراد ، این هراس دامن زده می شود که بیگانگان در سطح جهانی و منطقه ای، برای ایران نقشه ها دارند و از جمله آن «تجزیه کشور» است. مایلم در این زمینه چند جمله بنویسم:
۱.با فرض اینکه این خطر (تجریه ایران)، از برون مرزها جدی است، آیا نباید مقامات و حاکمیتی ها، رضایت داخلی ها را هر چه سریعتر جذب کنند و به مطالباتشان تن دهند، تا این آتش خطرناک، شعله ور نگردد و تمامیت ارضی کشور به خطر نیفتد؟
۲. به نظرم همه حتی مخالفان نظام سیاسی فعلی و براندازانی که با قدرت های جهانی مرتبط اند، هم تجزیه طلب نیستند: از «مسیح علینژاد» تا «رضا پهلوی» (حتی پدربزرگش «رضا شاه»، ایران را از خطر تجزیه نجات داد).
۳.کسانی که به تجزیه طلبان و کمک خارجی به عنوان واقعیت ارجاع می دهند، در اصل هیچ ایده ای برای تحلیل ندارند و مدعا و نسخه تکراری و بی خاصیتی را پیوسته مطرح می سازند. زیرا قبل از این اتفاقات، هم همه این عوامل بود، اما جنبشی در میان نبود. اما
۴.اینکه مثلا حزبی چون دمکرات در کردستان، داعیه تجزیه طلب دارد، این خواسته ۷۵ ساله اینان است که مثل نعش مرده ای دهه هاست بر روی زمین مانده است !
۵.پس عامل این جنبش را باید جای دیگر جست؟ به جای گوش کردن به صداهای فرامرزی تجزیه طلبان، باید به صدای معترضان در دورن کوچه و محلات گوش کرد که در مقابل تجزیه طلبان، مثلا می گویند:
از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران
ب)اما از سوی دیگر به نظر می رسد :
1. پاره ای از عملکرد بخشی از عناصر امنیتی نظام، تجزیه طلبی را در استان ها دامن می زند. مثلا «اهل سنت» را تحریک می کند تا به رفتار اعتراضی خشن روی آوردند، تا زمینه و بهانه سرکوب جدی فراهم آید و... (وگرنه آیا «مولوی عبدالحمید» سخنگوی اهل سنت و بلوچ، هرگز شعار تجزیه طلبانه دارد؟)
2.متاسفانه بعضی از مشاوران عالی مقامات اصلی به صراحت می گویند: «سوریه» برایشان مهمتر از «خوزستان» است! (یعنی هیچ دغدغه و اعتقادی به هویت ایرانی ندارند! )
3.بعضی ها بر طبل این ادعا می کوبند سپاه پاسداران از افتخاراتش آن است که در نامش چیزی از ایران نیست!
4. نظام سیاسی طی چند دهه، نمادهای هویتی ایران را (حتی در کتاب های درسی) یک به یک محو کرده و می کند. منع از برگزاری روز «کوروش کبیر» و آب بستن زیر منطقه اطراف «پاسارگارد» از شواهد زنده این نگرش و رویکرد دور از تدبیر است.
5.در «سرود رسمی کشور» حتی یکبار به صورت مستقل به نام «ایران»، به عنوان میهن و سرزمین این مردم اشاره نشده و تنها در وصف نظام، یکبار نام ایران آمد (جمهوری اسلامی ایران)؛ حال آنکه بنا به نقل برخی استادان، در سرود رسمی کشور «لبنان»، بارها نام لبنان مستقیم و غیر مستقیم آمده است!
ج)نتیجه آنکه چون صدای اعتراض داخلی ها جدی است، دشمنان این ملت و کشور هم در بیرون بیش از سابق، گرد و خاک بپا کرده و موج سواری می کنند؛ در صورتی که حکومتگران و دولتمردان، اگر تدبیر جرات و توان شنیدن صدای مردم را داشته باشند و در برابر ملت تمکین کنند، نباید از رجز خوانی های فرا مرزی نگران باشند.
ارسال نظر