۱۰ جانور افسانهای که در واقعیت وجود داشتهاند
در طی هزاران سال، بشریت توسعه یافته و به تمدنی گسترده بر پهنه زمین تبدیل شده که امروز می بینیم، دنیایی که داستان های زیادی از موجودات افسانه ای و جادویی در آن شکل گرفته است.
روزیاتو: در طی هزاران سال، بشریت توسعه یافته و به تمدنی گسترده بر پهنه زمین تبدیل شده که امروز می بینیم، دنیایی که داستان های زیادی از موجودات افسانه ای و جادویی در آن شکل گرفته است.
هر تمدنی نسخه خاص خود از هر چیزی دارد، از موجودات قاتل تا اژدها، و هنوز هم از این موجودات افسانه ای در قالب فیلم ها و بازی هایی مانند Dungeons & Dragons لذت می بریم. شاید از خودتان پرسیده باشید که این موجودات از کجا آمده اند، چرا در نقاط مختلف جهان پیدا می شوند، در جاهایی که مردمانشان هرگز یکدیگر را ملاقات نکرده بودند؟ مانند بسیاری از داستان هایی که دستکم بخشی از آن ها غیرقابل باور است، هر موجود افسانه ای یا موجودی که تصویر مستندی از آن وجود ندارد ریشه در واقعیت دارد.
چه داستان درازی در مورد چیزی باشد که در استرالیا یا آفریقای مرکزی کشف شده باشد، شانس بالایی وجود دارد که کسی در مسیر بازگشت به خانه شاهد اتفاقی بوده و کمی به آن بال و پر داده باشد. به دلیل وفور این داستان های پیراسته و بال و پر داده شده، برخی موجودات افسانه ای نیز در واقعیت وجود خارجی داشته اند. دلیلی وجود دارد که در سراسر اروپا و آسیا از وجود اژدها می گویند و مخلوقات واقعی که هویت این هیولاها بر اساس آن ها شکل گرفته اند، بعد از کمی تفکر، کاملاً واقعی و حقیقی به نظر نمی رسند. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با ۱۰ موجود افسانه ای آشنا کنیم که در واقع وجود داشته یا دستکم بر اساس جانورانی شکل گرفته اند که وجود خارجی دارند.
۱۰- موبی دیک
افسانه: موبی دیک را نمی توان یک افسانه در معنای عامش دانست، جایی که وی قاتل شخصیت کاپیتان ایهاب در کتاب مشهور موبی دیک نوشته هرمان ملویل است. با این وجود، ایده یک نهنگ انتقامجو در قالب هدف وسواس گونه که در اصل خود یک ماهیت افسانه ای است، وارد روح عصر مدرن شده است.
واقعیت: در سال ۱۸۲۰، کاپیتان جورج پولارد جونیور رهبری کشتی ِاسکس را بر عهده داشت که این کشتی بر اثر حمله یک نهنگ غرق شد. او زنده مانده و به نانتوکت بازگشت، جایی که کشتی دو برادر در اختیارش قرار گرفت اما دو سال بعد او کشتی اش را به یک تپه مرجانی کوبید و بدین ترتیب این ذهنیت شکل گرفت که وی فرماندهی بدشانس در دریاست. مشکلات پولارد و غرق شدن کشتی اسکس نتیجه حمله یک نهنگ اسپرم آلبینو ۸۵ فوتی (بیش از ۲۵ متر) بود که به طور مستقیم به کشتی حمله کرده و آن را نابود کرد. او با سرعتی قابل توجه به سمت کشتی حمله برد و در شرایطی که کشتی به شدت آسیب دیده بود، ملوانان برای زنده ماندن تلاش کردند. پولارد در هنگام حمله به کشتی اش توسط نهنگ در آن نبود. وقتی او مدتی کوتاه بعد از حمله دوم نهنگ به کشتی بازگشت، اول از همه اوون چیس، از ملوانان کشتی، را دید که به او گفت: یک نهنگ کشتی مان را سوراخ کرده است. و بدین ترتیب بدو که افسانه موبی دیک شکل گرفت.
۹- گرگینه
افسانه: در بازی هایی مانند Dungeons & Dragons یا سریال هایی مانند Game of Thrones، گرگینه ها (Dire Wolve) در قالب گرگ هایی غول پیکر که به سادگی توانایی کشتن یک مرد بالغ و درشت اندام را دارند به تصویر کشیده شده اند. آن ها عموماً به عنوان گرگ هایی بسیار وحشی و مهاجم و قاتلانی که رام کردنشان دشوار بود به تصویر کشیده شده اند اما افسانه گرگینه هایی اینچنین چندان با واقعیت سازگار نیست.
واقعیت: گرگینه ها (Canis dirus) جانورانی واقعی بودند، که حدود ۹,۵۰۰ سال پیش منقرض شدند، زمانی که آخرین عصر یخبندان بزرگ به پایان رسید. گرگینه ها هیولاهایی غول پیکر نبودند بلکه به نسبت گرگ هایی بزرگ به شمار می رفتند. بیشتر اسناد و فسیل های باقی مانده نشان می دهند که گرگینه ها سایزی نزدیک به گرگ های خاکستری امروزی داشتند. وزن آن ها حدود ۶۰ کیلوگرم بوده و شکارچیانی قابل بودند. دندان های آن ها بزرگ تر بوده و نسبت به پسرعمومی های مدرن شان قدرت درندگی بیشتری داشتند. آن ها قدرتمندترین نیروی گاز گرفتن را در میان سگ سانان داشتند. بدین ترتیب آن ها می توانستند اسب ها، شترها، بوفالوها، ماستودون ها (پستاندارانی شبیه فیل) و انسان هایی که در عصر یخبندان می زیستند را شکار کنند. به نظر می رسد که قدرت شکار و تهاجمی بودن آن باعث شده چنین چهره افسانه ای از گرگینه ها ارائه شود. شوربختانه قرن ها از انقراض گرگینه ها می گذرد، اگر چه گاهی در فرهنگ عامه و کابوس هایمان باز می گردند.
۸- ایموگی
افسانه: ایموگی (Imoogi) اژدهایان کره ای هستند که شباهت زیادی به اژدهایان چینی دارند. این موجودات اغلب به شکل خزندگان بسیار بلندی شبیه مار به تصویر کشیده می شوند که چهار پا دارند. برخلاف اژدهایان اروپایی، ایموگی ها بال نداشتند و حیواناتی خوش طینت مرتبط با آب و کشاورزی در نظر گرفته می شوند.
واقعیت: اگر چه تاکنون هیچ فسیلی مربوط به ایموگی یافت نشده اما موجودی مشابه آن به نام تایتانوبوآ (titanoboa) وجود دارد. تایتانوبوآ بزرگ ترین ماری است که تاکنون روی زمین خزیده است و نمونه های متعددی از فسیل آن پیدا شده که نشان می دهند طول آن به نزدیک ۱۳ متر و وزنش به بیش از ۱,۱۳۵ کیلوگرم نیز می رسیده است. بعید است که کسی در کره جنوبی استخوان های تایتانوبوآ را دیده باشد، زیرا محل زندگی آن جنگل های بارانی آمریکای جنوبی کنونی بوده است. این جانوران حدود ۵۸ میلیون سال پیش منقرض شدند و بدین ترتیب مقایسه بین افسانه و واقعیت کاملاً تصادفی است. همانند اکثر افسانه های اژدهایی، ایموگی نیز به احتمال فراوان از مردمان باستانی به دست ما رسیده که خود اسکلت های متعلق به این گونه های منقرض شده را دیده بودند. در کره نیز افسانه ایموگی، به احتمال فراوان، از فسیل خزندگان دریایی یا دایناسورها شکل گرفته است.
۷- اژدها
افسانه: اژدها یکی از مشهورترین جانوران در تمامی افسانه هاست. اژدهایان در اروپا، آسیا و آفریقا به اشکال مختلفی به تصویر کشیده شده است، در حالی که برخی از اولین نمونه ها مربوط به موشوشو در بین النهرین باستان، آپپ در مصر باستان و اژدها در افسانه بیووولف بوده اند. تقریباً در تمام تصویرسازی ها، اژدها یک موجود غول پیکر شبیه مار با چهار پا و دو بال است. تقریباً تمام اژدهایان پرواز می کنند و بسیاری از آن ها نفس شان آتش است. در طی قرن ها، اژدهایانی که در داستان ها خلق شده اند در رنگ های مختلف بوده و توانایی های متنوعی داشته اند، از جمله توانایی بیرون دادن نفس هایی منجمد کننده، زنده ماندن در داخل گدازه های آتشفشانی و هر چیزی که انسان بتواند تصور کند.
واقعیت: دانشمندان در مورد اینکه چطور فرهنگ های سراسر جهان به ایده اژدها رسیده اند توافق ندارند اما تئوری هایی وجود دارند که بر اساس آن ها مردم باستان فسیل های دایناسورها را یافته و از طریق آن ها ایده اژدها را گرفته اند. البته ضرورتاً لازم نیست دایناسورهای منقرض شده الهام بخش این موجودات افسانه ای بوده باشند. استخوان های جانوران دیگر نیز که در آن دوران به وفور یافت می شده، می توانسته به اشتباه به اژدها مرتبط شده باشد. همچنین حیواناتی در دنیای امروزی نیز وجود دارند که می توانند الهام بخش وجود اژدهایان افسانه ای بوده باشند، مانند اژدهای کومودو، ایگواناها، تمساح ها، هیولهاهای گیلا و دیگر خزندگان غول پیکر.
۶- سیمرغ
افسانه: سیمرغ یک پرنده غول پیکر شکارچی است که در افسانه های خاورمیانه دیده می شود. این پرنده غول پیکر در داستان های افسانه ای و فولکلور بسیاری در این منطقه وجود دارد و در داستان هزار و یک شب نیز در کنار بسیاری دیگر داستان های مشهور به این پرنده اشاره شده است. تصویرهای ارائه شده از سیمرغ متفاوت است اما اغلب آن را به شکل عقاب امروزی با توان بلند کردن یک فیل توصیف کرده اند. سیمرغ نماد ترس از برداشته شدن و برده شدن بدون امکان انجام کاری در دفاع از خود است کهریشه در فرهنگ های متعددی در دوران پالئوزوئیک دارد. مارکو پولو در قرن سیزدهم میلادی در مورد سیمرغ نوشته است:
برای همه جهان شبیه یک عقاب بود اما عقابی در سایز بسیار بزرگ؛ چنان بزرگ که بال هایش ۱۲ گام طول داشت و بسیار قطور بود. همچنین آنقدر قدرتمند بود که می توانست یک فیل را در پنجه هایش بگیرد، آن را به آسمان ببرد و رها سازد تا تکه تکه شود؛ با این کار او را می کشت و سپس پرنده به سمت آن رفته و به راحتی آن را می خورد.
واقعیت: سیمرغ آنطوری که توصیف شده، احتمالاً وجود خارجی نداشته است اما مقایسه هایی با آن در فسیل های به ثبت رسیده وجود دارد که بدون شک می توانسته نقش مهمی در شکل گیری افسانه وجود سیمرغ داشته باشد. یکی از این فسیل های حیوانی پرنده فیلی ماداگاسکار است، هر چند این افسانه ممکن است از روایت ملوانانی شکل گیرد که یک عقاب غول پیکر در حال بلند کردن یک بره را دیده و به آن بال و پر داده باشند.
۵- شیردال
افسانه: شیردال (Griffin) یک هیولای افسانه ای است که بدن، دوم و پاهای عقبی او شبیه شیر بوده اما بال ها، پاهای جلویی و سر آن شبیه عقاب است. شیردال از عهد عتیق در افسانه ها و روایت ها وجود داشته است و تصاویری از آن در آثار هنری و جواهرات نیز وجود دارد. با ادامه این روایت افسانه ای در دوران قرون وسطی، شیردال به نماد قدرت الهی دین مسیحیت تبدیل شد. سمبل ها شیردال را می توان در سراسر اروپا، آفریقای شمالی و آسیا یافت و اولین نمونه های آن در شهر هیراکونپولیس در مصر باستان یافت که به ۳,۳۰۰ تا ۳,۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد.
واقعیت: همانند بسیاری از جانوران افسانه ای این فهرست، شیردال نیز ممکن است نتیجه کشف فسیل های دایناسوری اولیه بوده باشد. گفته می شود که مردمان کوچ نشین سکایی در آسیای مرکزی، احتمالاً، فسیل های دایناسورهای اولیه را کشف کرده و ایده هیولاهای پرنده باستان را از آن ها گرفته باشند. پروتوسراتوپ ها دایناسورهای پرنده نبودند اما اگر افراد آشنا با دایناسورها هزاران سال پیش استخوان های آن ها را کشف کرده باشند، معقول است که بدنبال آن افسانه شیردال شکل گرفته باشد. جمجمه آن ها خرطومی شبیه نوک پرنده دارد و سایز آن نیز به اندازه یک شیر است.
۴- انسان های بدون سر
افسانه: ملوانان با افسانه هایی مربوط به «مردمان وحشی» آسیا و آفریقا به خانه بازگشتند، که در ادامه به افسانه انسان های بدون سر یا Blemmyae انجامیده باشد. این مردمان به عنوان انسان های بی سر در کتاب هرودت مورد اشاره قرار گرفته اند. گفته می شود بدن آن ها از مو پوشیده شده و سر نداشتند که باعث شده صورت آن ها روی سینه شان باشد. اروپایی ها از شنیده های خود در مورد این موجودات شگفت زده شده و بدین ترتیب در طی قرن ها افسانه های بسیاری در مورد آن ها توسعه یافت به طوری که حتی در اتللو شکسپیر نیز نامی از آن ها برده شده است.
واقعیت: دو منبع محتمل برای انسان های بدن سر وجود دارد، اولی که به گوریل ها باز می گردد که محتمل تر است. امروزه گوریل ها در باغ وحش های سراسر جهان هستند اما در مقالات علمی تا اواسط دهه ۱۸۰۰ به گوریل ها اشاره ای نشده است و به نظر می رسد داستان نادرست این نخستی های غول پیکر رفته رفته به افسانه انسان های بدون سر منجر شده است. یک منبع محتمل دیگر می توان قبایل آفریقایی باشد که هنگام راه رفتن سرهایشان را پایین می گرفتند. این موضوع می توانسته ظاهر آن را شبیه انسان های بدون سر کند که سرشان روی سینه شان قرار دارد.
۳-پلاتیپوس
افسانه: افسانه پلاتیپوس به خاطر این واقعیت آشکار که این جانور در عمل وجود خارجی دارد جذاب باشد اما چیزی که اکنون می دانیم و آن چیزی که اروپاییان در قرن هجدهم می دانستند بسیار متفاوت است. در اروپا، پلاتیپوس اولین بار توسط کاپیتان جان هانتر در سال ۱۷۹۸ مورد اشاره قرار گرفته است. پوست و تصویری از یک پلاتیپوس در بریتانیا برای هانتر ارسال می شود، کاری که همواره ملوان ها و طبیعی دانان در هنگام پیدا کردن یک گونه جانوری جدید انجام می دادند. متاسفانه، طبیعی دانان بریتانیایی اعتقادی به وجود چنین حیوانی نداشته و در نتیجه افسانه هایی در مورد این جانور واقعی شکل گرفت.
واقعیت: پلاتیپوس اولین بار در ادبیات علمی توسط جرج شاو مورد اشاره قرار گرفت، جایی که وی می نویسد: «مقداری شکاک بودن نه تنها قابل بخشش، بلکه شایسته ستایش است؛ و شاید بهتر باشد تصدیق کنم که حتی به قضاوت چشم های خودم در مورد ساختار نوک این حیوان نیز شک کردم». پلاتیپوس چنان حیوان عجیبی است که که اولین توصیفات آن در نوشتجات علمی همراه با تردیدهایی در مورد واقعیت آن همراه بود که کاملاً قابل درک است.
۲- کراکن
افسانه: کراکن یک جانور غول پیکر و قدرتمند است که از اعماق دریا آمده و با بازوها یا شاخک های بلند و توانمندش کشتی ها را به اعماق دریا می برد. داستان هایی در مورد کراکن در ادبیات اروپا در قرون مختلف وجود دارد و عموماً به عنوان موجودی غول پیکر که شبیه جزیره ای شناور است یا جانوری بزرگ که با شاخک هایش می توانست یک کشتی را به عمق دریا بکشد، توصیف شده است.
واقعیت: ملوانان هزاران سال است که داستان های زیادی در مورد موجودات افسانه ای دریایی نقل می کنند و در شرایطی که طی سال ها مشخص شده روایت های آنها از این هیولاها اشتباه بوده ، این بدان معنا نیست که همه روایت های آن ها بدور از واقعیت بوده است. اگر چه کراکن جانوری بدذات و خشن توصیف شده که کشتی ها را غرق می کرد اما واقعیت به احتمال فراوان به یک هشت پای غول پیکر مربوط می شود. طول این هشت پاها یا اسکوئیدها به ۱۰ متر و وزن آن ها به ۷۰۰ کیلوگرم می رسید. آن ها بازوهای قدرتمندی داشتند که شبیه دیگر اسکوئیدها و اختاپوس ها دارای حفره هایی فنجای برای مکیدن بود اما بازوهای آن ها بزرگ تر بوده و به همین دلیل در مقایسه با همسانان خود قدرت بیشتری داشتند.این جانوران هزاران سال است شناخته شده هستند اما اولین بار در سال ۱۹۲۵ به شکل مفصل به آن ها اشاره شد. اولین نمونه نیز تا سال ۲۰۰۷ صید نشده بود اما داستان هیولاهایی با شاخک های قدرتمند باعث شکل گیری افسانه کراکن شد که در طول تاریخ بارها جسد آن ها به ساحل آمده است.
۱- تک شاخ ها
افسانه: تک شاخ ها اسب های سفیدی با شاخی بزرگ و دورانی هستند که روی پیشانی شان قرار دارد. آن ها اغلب قدرت جادویی داشته و در فرهنگ های مختلی در طول تاریخ به آن ها اشاره شده است به طوری که در کتاب انجیل نیز از آن نام برده می شود.
واقعیت: افسانه تک شاخ از توصیفاتی که از جانوران واقعی شده مشتق شده و به احتمال فراوان منشأ آن در اروپا از توصیف پلینی بزرگ از کرگدن گرفته شده است. او در قرن اول پس از میلاد نوشته است که «سر یک گوزن را دارد و پاهای یک فیل و دم یک گراز… و یک شاخ سیاه از پیشانی او بیرون زده است». با گذشت زمان، این توصیفات به شکل گیری داستان تک شاخ منجر شده اما دیگر منابع اروپایی نیز در شکل گیری باور به این جانور جادویی نقش داشته اند. وایکینگ ها دندان های بلند نهنگ های قطب شمال را از اروپا برده و به عنوان شاخ تک شاخ ها به فروش می رساندند. از آنجایی که خریداران هرگز یک نهنگ شمالی یا تک شاخ ندیده بودند توصیفات وایکینگ ها را باور کرده و برای قرن ها مردم افسانه شاخ تک شاخ را باور کرده بودند.
ارسال نظر