۱۲۴۷۵۵
۹۷ نظر
۱۰۸۷۷
۹۷ نظر
۱۰۸۷۷
پ

داستان تکان دهنده یک زن در عمق چاه

شب گذشته در بیست و یکمین روز از ماه مبارک رمضان، ویژه برنامه "ماه عسل" در شب‌های قدر دریچه دیگری از قصه‌های خود را به روی مخاطبان گشود.

صبحانه آنلاین: شب گذشته در بیست و یکمین روز از ماه مبارک رمضان، ویژه برنامه "ماه عسل" در شب‌های قدر دریچه دیگری از قصه‌های خود را به روی مخاطبان گشود.

علیخانی پس از سلام به روی ماه هموطنان گرانقدر و دوست داشتنی خود و همچنین ضمن عرض تسلیت ایام شهادت امیرالمومنین(ع) به مخاطبان "ماه عسل" گفت:‌ برای امروز خیلی تلاش کردیم و احساس می‌کنم روز متفاوتی برای ماه عسل ۹۳ خواهد بود. چرا که نقل قصه‌ای بسیار متفاوت و غیر قابل تصور را خواهیم داشت.

پس از پخش تیتراژ با صدای مهدی یراحی، علیخانی در خصوص معرفی قصه‌ی امروز برنامه ماه عسل گفت: شاید خیلی از افراد از این گونه قصه‌ها به عنوان افسانه یاد کنند، ولی وجود دارد.

مهمان برنامه که یک خانم بود اینگونه به شرح قصه‌ی افسانه‌ای و پر ماجرای خود پرداخت: متولد تهران هستم و پدر و مادرم فرهنگی هستند، بعد از مدتی پدرم تصمیم گرفت برای زندگی به سمنان برویم. بنابراین حدود ۱۸ سال است که در سمنان زندگی می‌کنیم.

من فرزند اول خانواده هستم و یک خواهر و برادر کوچکتر از خودم دارم. به دلیل علاقه خانواده به دختر، به من خیلی علاقه‌مند بودند و من برای خانواده خیلی خاص بودم، بنابراین پس از قبولی در دانشگاه تبریز به دلیل وابستگی به خانواده دانشگاه نرفتم و در سن ۲۰ سالگی ازدواج کردم و پس از ازدواج به درسم ادامه دادم و الان ترم آخر مهندسی IT هستم. با همسرم در سمنان آشنا شدم و با یک عشق کاملا رویایی ازدواج کردیم. خانواده همسرم هم فرهنگی بودند و هم اکنون دارای ۲ فرزند دختر هستم.
 
داستان تکان دهنده یک زن در عمق چاه

وی در ادامه گفت: سال 1385 به دلیل محرومیت استان سمنان به شوهرم پیشنهاد تاسیس یک شهربازی را دادم، پس از طرح آن شهرداری اولین شهربازی اختصاصی کودک را ساختیم ولی چون درآمد حاصل از آن با هزینه‌هایمان یکی بود، مجبور به اخذ وام شدیم، به همین جهت به دلیل گرفتن وام، بدهکار شدیم.

عشق من به همسرم غیر عادی بود و گواه عشق خاص من به همسرم، خود او و مادرش است. همسرم هم من را دوست داشت ولی عشق من به او خاص بود.

علیخانی برای شرح اصل قصه‌ی مهمان از او پرسید چرا به فکر گنج افتادید؟ مهمان اینگونه بیان کرد: کارگر ما که حدود 2 سال نزدمان کار می‌کرد، به همسرم گفت گنجی در این منطقه است که من به دلیل ناتوانی مالی قادر به پیدا کردن آن نیستم ولی اگر شما به من کمک کنید، 2 میلیارد سهم شما خواهد شد.

من از ابتدا خبری از این پیشنهاد نداشتم و در ادامه کار متوجه شدم، و پس از اطلاع همچنان مایل نبودم و مخالفت می‌کردم ولی ته دلم علاقه‌مند به رسیدن به چنین پولی بودم. حدود 8 ماه گذشت ولی هیچ گنجی پیدا نشد تا اینکه آن فرد ادعای پیدا کردن آن گنج را کرد و دلیل پنهان کاری خود را هم متوجه نشدن کسی از این مسئله عنوان کرد و اینکه قصد دارد سهم ما را بدهد.

یک شرایط و زمانی را برای دادن سهم ما تعیین کرد. او 3 شرط گذاشت، اول اینکه حتما من با همسرم باشم، دوم اینکه با موتور برویم و سوم اینکه کسی از این ماجرا اطلاع پیدا نکند.

مهمان در ادامه اظهار داشت: چهارشنبه 23 مرداد سال 92 ساعت 6 با آن فرد قرار گذاشتیم و پس از ورود به آن منطقه بسیار ترسیدم و به همسرم گفتم برگردیم، اگر ما را اینجا بکشد هیچ کسی متوجه نمی‌شود ولی همسرم گفت: نفوس بد نزن.

آن فرد ما را کمی معطل کرد تا اینکه غروب شد. علیخانی با تعجب پرسید: اصلا به او شک نکردید؟ مهمان اینگونه پاسخ داد: آن فرد کارگر ما بود و حدود 2 سال با خود او و خانواده‌اش رفت و آمد داشتیم.

مهمان افزود: آن فرد به من گفت چون مانتوی شما رنگی است، اینجا بنشین تا کسی به ما شک نکند و بعد با همسرم رفتند ولی من صدای آن‌ها را می‌شنیدم که ناگهان صدای ترسناکی به گوشم رسید. به سمت آن‌ها دویدم ولی همسرم نبود. به او گفتم بهروز کجاست؟ گفت بهروز را کشتم، تو هم باید بپری توی چاه، من از اینکه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده روی زمین نشستم و خاک روی سرم می‌ریختم و یا حسین، یا حسین می‌گفتم که صدای همسرم بلند شد. به آن فرد گفتم با زندگی من و خودت بازی نکن، هر چیزی بخواهی به تو می‌دهم، تو برو من خودم آتش نشانی را صدا می‌زنم و بهروز را از چاه بیرون می آورم ولی او قبول نکرد، بعد چاقو کشید و من را درون چاه هل داد،‌ عمق چاه 25 متر بود، حدود ساعت 8 شب این اتفاق افتاد.

در این قسمت آیتمی از صحنه نجات این خانم توسط نیروهای هلال احمر پخش شد.

مهمان در ادامه این قصه بیان کرد: آن فرد موتور را هم داخل چاه می‌اندازد و می‌رود،‌ حدود 4 ساعت بی‌هوش بودم، پس از بیدار شدن همسرم کنارم بود و نور چراغ قوه موبایل را روی صورتم انداخته بود، ساعت 12 و نیم به بهروز گفتم نترس، ذکر یا الله بگو و او پس از چند بار تکرار ذکرهایی که می‌گفتم گفت خوابم می‌آید و دیگه هیچ وقت بیدار نشد.

اگر در شرایط عادی بهروز را از دست می‌دادم، شاید حدود 2 ماه بعد هم خود من می‌مردم، من بهروز را از فرزندانم هم بیشتر دوست داشتم، ولی تنها دو روز اول ناراحت بودم، چون با وجود درد‌های وحشتناکی که داشتم، فکر می‌کردم خودم هم می‌میرم.

علیخانی از مهمان پرسید کنار یک مرده نمی‌ترسیدید؟ که مهمان گفت: همسرم جزئی از وجود من بود، ترس معنا نداشت.

علیخانی در این میان از مهمان پرسید شما مذهبی بودید؟ مهمان اینگونه پاسخ داد: که در خانواده مذهبی به دنیا آمدم ولی در مشکلات اخیر زندگی‌ام هرچه توسل کردم، هیچ نتیجه ای نگرفتم، بنابراین خیلی سست شده بودم و به این رسیده‌ بودم پس توکل هیچ فایده‌ای ندارد ولی چهار چوب عقایدم مانند شب‌های قدر، ایام فاطمیه، ایام محرم را داشتم ولی مثلاً نمازم را سست می‌خواندم.

مهمان ادامه داد: پس از گذشت چند روز یعنی روز شنبه در چاه تازه متوجه وجود دو فرزندم شدم. از آن زمان توسل و توکل کردم، اول به حضرت علی (ع) متوسل شدم تا من را به خاطر فرزندانم نجات دهد. روز یکشنبه به حضرت محمد (ص) توکل کردم، خیلی گرسنه بودم. به یاد شعب ابی طالب سنگ به شکم بستم و گرسنگی ام تحلیل رفت. من در تمام مدت 24 ساعت روز ذکر می‌گفتم تا اینکه یک شنبه شب بریدم و گفتم چرا نجاتم ندادی، اصلا هستید؟ صدا من را می‌شنوید؟ یا اصلا نیستید؟ ناگهان ندای درونی به من گفت: یک عمر اشتباه کردی، به تمام اشتباهات ایمان بیار که البته من نمی‌خواهم آن موارد را ذکر کنم.

مهمان افزود: به یاد حدیث کساء افتادم و اینکه تمام پنج تن در این دنیا سختی کشیدند. شیعه یعنی پیرو، پس ما باید از آن‌ها درس بگیریم.

علیخانی در بین صحبت‌های مهمان گفت:در آن شرایط یک جنازه کنار شما بود و به این چیزها فکر می‌کردید؟ مهمان که از لفظ کلمه‌ی جنازه خوشش نیامده بود، با تذکر به علیخانی گفت: همسرم کنارم بود و علیخانی از مهمان بابت به کار بردن لفظ جنازه عذرخواهی کرد.

سپس مهمان تصریح کرد: روز دوشنبه نور امید در دلم جرقه زد و حدود 3 روز با ایمان توسل کردم و اینکه خدایا تو دریا را برای موسی شکافتی، پس قادر به نجات من هم هستی. آن شب پهلو‌هایم خیلی درد می‌کرد و بسیار تشنه بودم و با شن خودم را خنک می‌کردم تا آن شب زنده ماندم.

مهمان برنامه با اشاره به اینکه تعریف او از همه چیز در دل آن چاه برای او تغییر کرد مفاهیمی مثل مرگ، زندگی، گرسنگی و عطش گفت: چهارشنبه صبح به حضرت علی اصغر، کوچکترین فرد خاندان امام حسین (ع) توسل کردم که فرزندانم را از نعمت مادر محروم نکن. 3 ساعت بعد صدای پا شنیدم و بعد ساعت 10 صبح من را پیدا کردند.

وی افزود: آزمایش در زندگی یک فرد تنها مخصوص خود آن فرد نیست، بلکه برای تمام افراد است. من سال گذشته برنامه شما را می‌دیدم که شما در برنامه این جمله را گفتید که شاید سال بعد شما مهمان برنامه ماه عسل ما باشید، بعد من با خودم گفتم برای من که چنین اتفاقی نمی‌افتد!

مهمان در پاسخ علیخانی که چه چیزی شما را از دل چاه نجات داد؟ تصریح کرد: لطف و عنایت اهل بیت و معجزه من را نجات داد. همه‌ی ما در چاه زندگی هستیم، ولی من از چاه آدم بیرون آمدم. خدا از طریق یک بچه‌ی 6 ماهه قدرت و عنایتش را به من نشان داد، این‌ها دلیل کمی نیست که من از این به بعد ایمان نیاورم.

علیخانی به دلیل نصفه ماندن قصه‌ی مهمان و همچنین هزاران سوال در ذهن مخاطب به بینندگان قول داد تا حتما فردا خود به طور کامل باقی قصه‌ی مهمان را برای مخاطبان بازگو کند.

علیخانی پس از خروج از صحنه‌ی ماه عسل اظهار داشت: در این شب‌ها شاید گنج همان رنج مردی باشد که در چاه درد و دل می‌کند و آن چاه به آسمان وصل است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • زینب

    قصه این خانم خیلی وحشتناک بود من از دیشب تمام مدت دارم به این قضیه فکر میکنم که این یک هفته به این خانم چی گذشته!! با غم فوت همسرش و ناچاری گیر افتادن تو اون ظلمت!!
    خیلی وحشتناک بود

  • اکبر سلیمانی

    همه اش به خاطر حرس مال دنیا بود نابرده رنج گنج مو یصر نمی شود گنج ان گرفت که جان برادر کار کرد

    پاسخ ها

    • بیخیال

      خدایی خودتم فهمیدی چی گفتی؟حرس،مویصر،گنج.........خوبی تو.

    • سعید

      ممنونم که موجبات خنده و شادی مارو فراهم کردی... ولی جالبه ما ایرانیا چقد تو نوشتن زبون خودمون مشکل داریم..یه سر تو اینترنت و بقیه سایتا بزنید..

    • فرشته

      حرص - میسر مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

    • mahdi

      خداييش كلي حال كردم دمت گرم .....حرس ... مويصر....فارسي را پاس بداريم .....واي كجايي فردوسي ....

  • مسعود

    کلیت اتفاقات داستان قابل تامله.. اما ساده انگاری عده ای هم درخور توجه..
    اینکه یه کارگر بهتون بگه فلان جا گنجه!! دو نفری بیاین! غروب باشه! هیچکی نفهمه!! با موتور بیاین و ... چرا آخه شما باور کردین و رفتین؟؟
    چقدر یه نفر میتونه پست باشه ک بهش اعتماد بشه اما اینجوری و با این ترفند بخواد ب اهداف شومش برسه..

    پاسخ ها

    • زن

      آقای مسعود باید بگم که از اطراف سمنان وبیایانهای اون منطقه گنج و عطیقه زیاد پیدا شده و چون اون مرد آشنا بوده و دو سال اونو میشناختن بهش اعتماد کردن شاید اگه ماهم بودیم میرفتیم!

    • هتـی

      شماها چقدر غلط املایی دارین؟ عتیقه...

  • حسین

    چند وقت قبل برای من یک پیامک آمد من اهل یکی از شهرها که اسمش را نمیگم هستم چوپان هستم و تعداد 2000سکه طلا و 2عدد مجسمه طلا پیدا کرده ام و شماره شما را از لابلای قرآن زده ام وشانس به شما افتاده و چند چاخان دیگر که بیا من توانایی فروش وشخص خریداری را بلد نیستم بفروش پولش را نصف نصف دوستان مواظب این شیادان باشید

    پاسخ ها

    • سعید

      برا یکی از دوستای منم اومده بود گیر داده بود بره یارو رو پیدا کنه..

    • بدون نام

      برای من هم اومد این پیام

  • بدون نام

    این قاتل رو باید یه هفت هشت ده باری کشت و زنده کرد و دوباره کشت. برای خیانت. برای از بین بردن اعتماد. برای دروغ. برای نامردی. برای پست فطرتی. برای فریب. برای قتل. برای شکنجه. و برای نا امن کردن جامعه.

    پاسخ ها

    • امیر علی

      یه سوال.اگه یه نفر رو هفت هشت ده بار بکشیم چطوری امکانش هست زندش کنیم بعد بکشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • پریسا

      قاتل باید قصاص بشه، قصاصشم اینه که زنده بندازنش تو چاه تو اونهمه سختی و وحشت و تنهایی رو که این بنده خدا تحمل کرده ، بچشه ولی اگر یه دفعه اعدامش کنن براش کمه!

    • فاطمه

      پریسا خانم خدا تو اون دنیا میدونه باهاش چیکار کنه
      شاید هشت هزار بار اون رو بکشه و زنده کنه

    • هتـی

      امیر علی تا حالا ندیدی یک شخص رو چندین بار اعدام کنن؟ به دار میزننشون تا دم مرگ میبرشون اما قبل از جان دادن حلقه رو شل میکننو باز تکرار..

  • بدون نام

    هرچند هرچی باشه دلیل انجام این جنایت نمیشه ولی دلیل اون آقا چی بوده ؛ شاید اونهم دردی داشته ولی از پست ترین راه وارد شده؛

  • منا

    من باور نميكنم،اين جريان پر از ابهاماته،

    پاسخ ها

    • مریم از سمنان

      آفرین یه جریان مبهم این وسط تعریف نشده.و اینکه جریان ناموسی بوده و این زن و شوهر در آستانه طلاق بودن

  • بدون نام

    قیافه زنه منو عصبی میکنه

  • فردین

    اخه ادم ساده اون اگه پولی پیدا کرده چرا به شما بده خوب خودش میره خرج میکنه این قصه نکته هایی داره که همش گفته نشده

  • توریست

    سلام. البته فکر میکنم اینجا کل داستان گفته نشده واینکه یکنفر ویکطرفه بیاد خیلی قشنگ و رویایی این حادثه را تعریف کند جالب نیست یعنی همه گناهکار بودند الا این خانم

  • مرتضی

    تلویزیون هم دنبال چه چیزهایی میره
    آقا ایشان سادگی کرده قهرمان که نبوده که بیارینش تلویزیون وقت مردم را صرف کنید من به جای بچه هاش بودم راهش نمی دادم خونه

  • بدون نام

    اين داستان اعصاب ما را کاملا بهم ريخت نه از آن نامرد که اين جنايت را مرتکب شده بلکه از اين همه ابهام و ساده انگاري اين داستان به اين سادگي که بيان شد نيست بايد حرفهاي ان پست فطرت را هم شنيد اين داستان يک هشدار است اما پر از ابهام

  • زهرا

    چقد خوبه لطف خدا شامل حالت بشه و از اين طريق به خدا نزديك شي.

  • مینا

    به نظر من انگیزه ی جنایت نیاز به تحقیق بیشتری داره.کاش ماه عسل صبر می کرد نتیجه ی پرونده مشخص بشه بعد این هجمه ی روانی رو تو جامعه پخش می کرد.

  • مهدی

    برای بنده پیامکی آمد از عشایر خوزستان مطابق حرفی که دوستان فرمودند . .. که اسم شما را و یا شماره تان را توی قرآن در آوردم و از این جمله حرفها . . .اینکه که چنین جریانی را شنیدم می بینم با نفی بنده به آن پیامک چه خطری از بیخ گوشم گذشته . .

  • بدون نام

    منم از ساده پنداشتن مخاطب توسط تلویزیون و مهموناشون دلخورم. این خانم از یه طرف دم از دین و شعب ابی طالب و حدیث کسا و ... میزنه و از یه طرف دنبال پولی بوده که همه ماجراش اینجا نوشته نشده. یه جا مجری هم بهش گفت من باور نمیکنم. اون یه سال وقت داشته تا داستانش رو پروبال بده! الله اعلم

  • محسن

    من از سمنان نظر میدم. دیشب کل ماجرا بازگو شد. ظاهرا موضوع از شبکه استانی سمنان نیز پخش شده. علی ایحال این اتفاق که سال گذشته در سمنان رخ داد عینا همان بود که این خانم تعریف کرد. حضور پرسنل شریف هلال احمر سمنان نیز دال بر صحت موضوع است. من نمیدانم که ایا بعضی از هم میهنان ما خودشان ناموس و غیرتو....ندارن که به راحتی نظرهای پوچ و بی اساس میدن!؟ اصلا به نظر من حضور این خانم به خاطر پایان دادن به یه سری شایعاتی است که افراد نااگاه و بی وجدان به ان دامن زده اند. ترس از خدا هم چیز خوبیه!

  • بدون نام

    به نظر من این زن داره دروغ میگه و یک دروغگوی بزرگه. این داستان اینطور که این زن میگه نیست. مطمئن باشد حتما حتما یک گنج وسط بوده و حالا که بالا کشیده نمی خواهد بگه. یا قضیه چیز دیگه است. شاید دو سال حق اون کارگر را خورده یا یک پولی ازش گرفتن که بهش ندادن یا اینکه اصلا قضیه ناموسیه. این زنه از چاهم آدم بیرون نیومد.

    پاسخ ها

    • فرزانه

      درست نیست اینقدر راحت در مورد دیگران قضاوت کنیم.

    • ف

      من نمیدونم اون ئنیا شما وهم فکراتون چی میخواید جواب بدین.....چرا هرجور ک دوس دارین قضاوت میکنین؟؟؟

  • بدون نام

    این خانمه یه ذره مشکوک نمیزنه؟

  • ن ن ن

    مرتضي شما دوست نداري نگاه نكن
    ما علاقه داريم نگاه مي كنيم عبرت مي گيريم.
    تويي كه انقدر راحت مادرت رو خونه راه نمي دي ظالم هستي ظالم برو .........

  • ziyarani

    بازم خدا رو شکر که نجاتش داد و عمر دوباره بهش بخشید روح همسرش هم قرین رحمت حق تعالی روحش شاد اما کاش این شخص میفهمید عمرش را مدیون خداست نه غیرخدا که به انها توسل کرده درجات و مقام امامان وامام زادگان بالاست اما بیش از صد ایه در قران در این باب امده (که بطور مثال) خداونددر ایه 3 سوره ی زمر میفرماید بدانید دین حالص برای خداست وانان که میگرند ته غیر او سرپرستانی (اگر از انها بپرسید چرا اینان را عبادت میکنید می گویند)ما عبادت نمی کنیم ایشان را بلکه اینان نزدیک میکنند ما را به خدا اینگونه ایات در قران فراوان تکرار شده از طرفی هر نماز گذار روزانه بیش از ده بار می گوید تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم نمی گوید از تو یاری می جوییم بلکه می گوید تنها از تو یاری می جوییم یعنی تو و دیگرهیچ "و ایا ک نستعین"

    پاسخ ها

    • مسعود

      همین قرآنی ک شما میگید نوشته برا وصل شدن به ما از ابزارش استفاده کنید. توسل جستن هیچ ارتباطی به حرفایی ک میگید نداره. منم اگه آدم بی آبرویی باشم برا رفع مشکلم قطعا از آبرودارهای نزد خدا کمک خواهم گرفت. یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله. ما که به اینها به عنوان خدا نگه نمیکنیم میگیم شما آبروتون پیش الله از من حقیر بیشتره پس برید نزد خدا و برام آبروداری کنید.

    • بدون نام

      آقا یا خانم محترم؛ خدا کار را با وسیله انجام می دهد. از آیات قرآن برای نظر خود استفاده نکنید. شما چرا وقتی سر درد میگیرید، مسکن می خورید؟ یا نزد پزشک میرین؟ مستقیما از خدا بخواهید تا شفا دهد. اما چنین کاری انجام نمی دهید. چرا دهانتان را به سوی آسمان باز نمی کنید تا خدا بدون نان و غذا شکم شما را سیر کند؟ کارهای الهی با وسیله صورت می پذیرد. شما که هر روز ده بار می گویید تنها تو را می پرستم، چرا از پزشک برای درمان بیماری کمک می طلبین؟

    • مریم

      ردپای گروه داعش تو این نظر به چشم میاد.همین تفکرات جاهلیت که میگه شفاعت شرکه .واقعا که خوبه اعتقاداتمون رو عمیق تر کنیم که واینجوری در مورد ائمه حرف نزنیم . دو چیز که برای ما به ارث گذاشته شده یکی قرآنه و دیگری ائمه که باید از اونها کمک بگیریم در زنگیمون . این گفته پیامبر(ٌص) است

  • گور بابای نادران ها

    مشکوک بود ............

  • mah

    به نظر من این همه مصائب بخاطر حرص و طمعی بوده که توی وجود این زن و شوهر بود به هر حال هر کی نمازو قران میخونه دلیل نمیشه که پیغمبر باشه بالاخره شیطان راه گول زدن رو پیدا میکنه فقط واقعا براش متاسفم آخه دختر خوب تو که زندگی مرفه ای داشتی چرا حرص وجودت رو گرفت !!!؟؟؟ به هر حال هر بچه ای که توی پر قو بزرگ بشه باید منتظر این جور مصائب باشه اگر شکر گذار نباشه و غرور وجودش رو بگیره!!!

  • طُرفه

    كسي مثل اين خانم و شوهر مرحومش كه بدنبال ماجرا و کنجکاویهای بیمورد هستند بهتر از این هم نمیشد كه همچین بلایی سرشان بياد! میگن احتیاط شرطه عقله بدرد اینجاها میخوره ! جالبه كه همسر اين خانم شك داشته و کاغذی را در گاوصندوق محل کارش گذاشته و اسم و شماره تلفن کارگره را در آن نوشته و گفته اگه تا ساعت 8شب برنگشتم نامه را بده به پلیس!!! خوب یعنی چی که دنبال این ماجرا با زنت شبانه با یارو رفتی؟؟؟؟

    پاسخ ها

    • هتـی

      نکته جالب اینجاست که تو تازه دم غروب داری میری تو بیابون اگه همین که رسیدی گنج رو میزدی زیر بغلت و برمیگشتی بازم 8 نمیرسیدی.. پس شک کرده بودن خودشون

  • بیژن

    به این سادگی نمیشه فهمید ,اگه اون کارگر از نظر روانی سالم باشه موضوع پیچیده تر میشه, یا حق اون کارگر خورده شده یا چشمداشتی به خانوادش داشتن و یا اون کارگر چشمداشتی داشته و چون اینجا فقط این خانم داره حرف میزنه و مرحوم شوهرش و اون کارگر نیستند نمیشه درست قضاوت کرد.

  • رضا

    با سلام بجای اینکه حرفهای نامربوط بگیم بهتر ببینیم این خانوم بعداز چند روز که گفت کافر شدم وبعد عنایت پرودگار رو باچشمان خودش دید چه تغیری کرد وما هم از این تجربه گران این زوج عبرت بگیریم وبا یاد خدا بودن به خدا نزدیکتر بشیم

  • مینا

    همین حرفا جدا از داستان،نشون می ده توی جامعه ما چه راحت به زنان تهمت ناموسی می زنند و همه مسائل را از یه زاویه خاص می بینند!!جالب اینه که همین افراد خواهر و مادر وهمسر خودشان را جدا از بقیه زنان جامعه می بینند!!!خدایا به ما فرهنگ "آدم بودن" را عنایت کن...

    پاسخ ها

    • بیژن

      همیشه پای یک زن در میان است!!!

    • بی تربیت جون

      آقا بیژن از خدا بترس . به این راحتی تهمت نزن چون شما که اونجا نبودی بدونی اصل داستان چیه ؟

  • مجتبي

    واقعا آدم وقتي فكر ميكنه كه كسي از ارتفاع25متري افتاده باشه و هنوز زنده باشه يا ببينه بعد از هفت روز تشنگي وگشنگي زنده مونده تعجب ميكنه
    قربون خدا برم با اين قدرتش.

    پاسخ ها

    • ماندلا

      قربون نیروی انتظامی برم که در7روز نتوانسته بود محل راپیدا کند.اگه خودقاتل نمیگفت چه می شد.

  • امید

    خانم هفت روز تشنگی، گرسنگی و تجزیه شدن یک مرده رو چطور سپری کرده و با چشمان باز حتی بیوهش هم نشده اومد بالا

    الله اعلم

    پاسخ ها

    • آرزو

      ببخشید ،میخواستم + رو بزنم، اشتباهی _ رو زدم. چون همون موقع داشتم به این می اندیشیدم که چطور میشه یکی رو پرت کنن تو چاه عمیق، نفر بعدی رو بندازن تو چاه به سبکی که رو قبلی سقوط نکنه، یه موتور هم بندازن تو چاه بازم به شیوه ای که به کسی نخوره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      بحث تجزیه و بوی تعفن و میکروب و بیماری هم که جای خود دارد.
      در انتظار کاشف هستم.

  • زهرا

    یه سوال مگه نگفت کارگرشونم همراشون بود و اون با یه موتور اومد اینا با یکی دیگه تا برسن به کسی که گنجو پیدا کرده؟ پس کارگره چی شد؟

    پاسخ ها

    • رز

      کارگر اونا رو تو چاه انداخت دیگه

    • maryam

      عباس معصومیه؟!!!!

    • فاطمه

      زهرا خانم شما کلا داستان رو نفهمیدین

  • علی

    همون موقع که خانم علیخانی را به بیمارستان بردن دخترعمه ام آنجابوده وماجرا را برایم تعریف کرده بود
    اینم بگم کل دنیا دو روزه.

  • ماندلا

    نیروی انتظامی درطول7روزنتوانسته ازقاتل حرف بکشد.خودش آقایی کرده،لطف کرده،مرحمت نموده،و...محل قتل راگفته.درصورتی که متهم دردست من می بودبه ولای علی درکمتراز1ساعت اعتراف می گرفتم.ومثل بلبل ازموتاسیر همه چیزرامی گفت.

    پاسخ ها

    • احسان

      آقای ماندلا خودتون هستید؟
      جل الخالق، یعنی تا این حد بی رحم بودی خدا بیامرز؟

    • اکبر

      حتما حتما حتما قاتل رو در ملع عام اعدام کنید به این جانی اصلا رحم نکنید

  • مهسا

    مایه تاسفه که بعضی مردم وقتی چیزیو میشنون جای عبرت گرفتن از این تجربیات تلخ فقط میخوان دنبال بهانه باشن که بگن دروغه و انکارکنن یا یه پا کارشناس جنایی میشن ...... این اتفاقا در شرایط عادی واسه هیچ کس اتفاق نمیفته همیشه وقتی شرایط زندگی سخت میشه ادما به هر ریسمونی چنگ میزنن.....همه اینجورن همه .... پس حالا که این داستانو شنیدین ادای علامه دهر بودنو در نیارین... همه اشتباه میکنن بعضی وقتا خدا هوامونو داره نمیذاره به این جاها برسه بعضی وقتا هم اینجوری...

  • تارا

    فقط خدا خدا خدا خدا و خدا قادر است همونطور که مرده را زنده میکنه پس قدرت خداوند انقدر زیاد هست که یه انسان 7-8 روز را بدون اب وغذا ویه جسد زنده نه داره -لطفا قضاوت نا عادلانه نکنید وپشت کسی افترا و تهمت نزنید همه ما تو زندجگیمون خطا میکنیم

  • اکبر

    الله اکبر
    یا خدا

  • بدون نام

    خداییش.خدا.خیلی.بزرگه

  • مریم

    چرا بعضی‌ها به اصل مطلب توجه ندارن. این خانم محترم نیومدن تو تلویزیون خودنمائی بکنن خدای نکرده. ایشون با وجودی که عکس العمل مردم رو میدونست اومد که ماها اون اشتباه رو مرتکب نیشم و خدا رو فراموش نکنیم.
    همیشه غفلت ها مثل هم نیستند پس حاشیه‌ها رو کنار بذارید لطفا.

  • مهدی

    ازاینکه هفت زوز زنده مانده شکی نیست چون در زلزله بم تا سیزده روز راهم شنیدم

  • بی تربیت جون

    کاشکی اون کارگره رو هم میاوردن تا صحبتهای دو طرف داستان رو هم میشنیدیم وببینیم اون چه حرفهایی برای گفتن داره و انگیزه اش از این کار چی بوده

    پاسخ ها

    • هتـی

      مگه دادگاهه؟

    • بیژن

      بی تربیت جون عزیز باور کنید منظورم تهمت زدن به زنها نبود بیشتر وقتها مردها به خاطر زنها دست به جنایت میزنند این خانم میتونست شوهرش را از گنج یابی منصرف کنه ولی خودش هم بی تقصیر نبوده , زنها در طول تاریخ تاثیر گذاری زیادی بر مردان و حوادث تاریخ و جامعه داشته اند و در مورد داستان این خانم ابهام زیادی وجود داره که به سادگی روشن نخواهد شد.!!!

    • بی تربیت جون

      آقا بیژن تا حدودی با نظر شما موافقم اما قبول دارید که بعضی وقتا آقایون از خانوماشون حرف شنوی ندارن ؟ شاید این خانم شوهرش رو از انجام این کار منصرف کرده باشه ولی شوهرش قبول نکرده ! البته بازم میگم شاید !
      ولی به نظر منم نقاط تاریک تو این داستان وجود داره که خیلی دوست دارم آخر این داستان رو بدونم . واقعا انگیزه اون مرد از قتل این افراد چی بوده ؟ اگه واقعا گنجی وجود داشته چرا سهمشون رو نداده و دست به قتل زده ؟ اگرم گنجی در کار نبوده چرا باید خودش رو گرفتار کنه ؟ اون که میدونسته این قضیه تا ابد مخفی نمی مونه ! بالاخره شوهر این خانم یا خودش این داستان رو برای خانواده شون تعریف کردن ودرصورت مفقود شدنشون به اولین شخصی که مضنون میشدن خوداون کارگره بوده دیگه !

  • تن تن 21

    آخه چرا هر مسئله ای رو می چسبونیم به خدا و ائمه . این زنه میگه !من به درگاه خدا و ائمه دعا کردم تا نجات پیدا کردم . خوب بگه . منم می تونم ادعا کنم این خدا تومن پولی که گیرم اومده ( اما اصلش دزدی بوده ) رو اینقدر دعا کردم تا خدا بهم داد و اینطور تطهیر می کنم پولامو . خداوند ابا دارد از اینکه بر خلاف قوانینی که در طبیعت گذاشته حرکتی انجام دهد . این نص صریح قرآنه و هیچ داعش و غیر داعشی نمی تونه عوضش کنه . بیاین طرز فکر خرافی رو از فرهنگمون دور کنیم و سالم فکر کنیم .

    پاسخ ها

    • بدون نام

      1- ما که نفهمیدیم چی میخوای بگی؟
      2- کلمه نص به تنهایی کافی است و نیازی نیست که صریح را به دنبال آن اضافه کرد.

  • jimi

    نتیجه اخلاقی قصه:خانم ها 7تا جون بیشتر از آقایون دارن.بنده خدا همون شب اول جون میده ولی همسرش 7شب دیگه دووم آورده

  • فائزه

    واقعا خدا به ایشان صبر باعظت عطا کند.


    امین یا رب العالمین

  • طیبه

    من واقعا این 3 روز درگیر این ماجرا بودم فقط از همه می خوام که به جای قضاوت های بی جا و حرف های واقعا پوچ یک کم به خودشون بیان ببینن چه خبره اینقدرها هم که فکر می کنید زمان نداریم برای جبران خطاهای گذشته و یا تکرار کارهای خوب
    پس به نظرم بعد از شنیدن این داستان بهتره که به خودمون بیایم دوستان
    از احسان علیخانی هم سپاسگزاریم به خاطر تهیه ی این برنامه ی واقعا تاثیر گزار

  • امیر

    من ب قدرت خدا ایمان دارم

  • متخصص داخلي

    داستان مورد داره و كلي جاي بحث و سوال نپرسيده داره كه پاسخي هم داده نشد.
    اولا اينكه كسي واقعا به چه علت اينقدر به درجه ي خونخواهي رسيده كه همچين جرمي را مرتكب شده برايم جاي سوال است...پاسخ اين خانم مجاب نميكند.
    و مساله ي ديگر هم اين است كه اگر به همين شكلي كه ايشان ميفرمايند باشد بايد پرونده مختومه ميشد . و در صورتي كه هنوز نزد آگاهي باز است و حتما زواياي پنهاني دارد...
    و سوال ديگري هم كه هست مشكل تشنگي و بي آبي كه با توجه به علم پزشكي 48 ساعت و حداكثر در شرايط خاص تا 3 روز شايد بدون آب بشود زندگي كرد چون دچار دهيدريشن و هيپرناترمي ميشود و اين با حيات منافات دارد و فكر ميكنم شايد قسمتي از ماجرا را نگفته باشند

  • سید محمد

    سلام داستان برای فکر بکار انداختن مفید است ما همه در چاه دنیا افتاده ایم وباید باتوسل به خالق خود از چاه دنیا دنیا بدر آئیم دندان طمع را بر کنیم بدون مشورت بکاری وارد نشویم به خرافات دل نبدیم آنچه را دوز د نبرده به رمال نسپاریم از تهمت به فرهنگ خودداری کنیم دقت کنیم در شهر بازی هستیم .خانه دوستان را بروب ودردشمنان رامکوب . چغندر گوشت نمیشه دشمن هم دوست نمی شه .یاعلی مدد.

  • سمسار

    گنج کجاست حالا

  • رضا

    اصل مطلب : : که سه تا سوراخ داره : طمع

  • عليرضا

    يك سوال بي پاسخ موند كه ايا كارگره گنج و پيدا كرده بود يا نه ؟ و دليل كشتن اين خانم و اقا چي بود ؟ چه سودي از مرگ اين دو نفر عايد كارگره ميشد ؟؟ كسي ميتونه جواب بده ؟؟

  • علي

    يه برنامه كانال من و تو نشون ميده به اسم مرگ دور است. كه مواردي شبيه اين و باز سازي كردن و بصورت فيلم مستند نشون ميدن

  • تمنا

    با این نظراتی که اینجا خوندم متوجه شدم که چه جوونایی داریم و همه چیز رو سطحی میبینن امیدوارم خدا کمکتون کنه! واقعا اهمواره خیلی تاثیر گذاشته رو شماها؟! چرا خودتونو گم کردین ؟! این حق بود دایی و عموی 18 ساله ی من برن خون بدن واسه این جامعه که این افکار پاک بشه ولی در آخر هیچی که هیچی ... میشه خواستی قضاوت کنی شب اول قبر رو یادت بیار

    پاسخ ها

    • بدون نام

      این قضیه چه ربطی به خون دادن دایی و عموی شما داره آخه ؟ منم واسه شما متاسفم که دوست داری همه چی رو به همه چی ربط بدی .

  • اعظم

    خیلی باحالین به خدا...کر کر خنده...

  • سید مهدی

    من موندم با این آیکیو یه عده آدم احمق ایران آخرش به کجا میرسه . انگیزه این کثافت برای کشتن کاملا معلوم و مشهود بوده و هستش .این آدم یه مدت به بهانه دستگاه زدن گنج یاب و پیدا کردنش پول میگرفته وقتی شوهر این خانم مشکوک میشه و حتما هم تهدید میکنه یا پولم رو بده یا گنج رو پیدا کن یا به پلیس همه چی رو میگم . اون آدمی هم که از اینها پول میگرفته احتمالا همه پول ها رو نفله کرده و رفته و دیده پولی نداره به اینها بده از طرفی هم اینها بهش فشار اومدن اینکه نقشه کشتن هر دوتاشون رو میکشه که برای همیشه از دستشون راحت بشه قول هم میدم این آدم حتی از موقعیت اجتماعی هم به اونصورت در شهرش برخوردار نیست . و به قول بعضی از دوستان عاقل و منطقی .فقط طمع بوده که این زن و شوهر رو وسوسه کرده .به هر حال هر آدمی اشتباهاتی تو زندگیش حتما مرتکب شده . اینکه یه عده میگند انگیزه اش چه میدونم ناموسی و این حرفها بوده شاید برای خواهر و مادر خودشون اینجوری که میگند شده .وگرنه اینجوری با آبروی خانمی که ناموس یه خانواده ای هم هستش بازی نمیکردن

  • محمود

    تاسف برا اين كه عده اي چقدر سطحي فكر ميكنند .بعضي هم مسايل رو باعقل ناقص خود قضاوت ميكنن .عده اي هم نميخوان قبول كنن .توسل به امامان و شفاعت نزد خدا معجزه ميكنه .در اين روزگار به ظاهر متمدن هنوز هستن عده اي در جاهليت .وهابي ها خودشون رو بر حق ميدونن در عين حالي كه نيستند ...بر غاصبين حق علي و فاطمه زهرا لعنت

  • اذر

    ما كه نظر بدييم بارش بالاس درج نميشه

  • زویا

    خدایا تو در دل چاه هم هستی

  • بدون نام

    خدایارحم کن

  • سارا

    دقت کردین که قسمت آخر ماه عسل،قرار بود چند تا از مهمون هایی که از برنامه شون جذاب تر و بهتر بود،بیان.جالبه که این خانم تشریف نداشتن.
    این قضیه بو داره،طوری که علیخانی آخر فهمید و ...

  • بدون نام

    چرا وقتی حدود یک سال از همسرش جدا شده بود و دوباره باهاش ازدواج کرده،از عشق رویایی حرف میزنه عایا؟؟؟؟

  • قدیسه

    سلام به همه من به هیچی این داستان کار ندارم فقط اینو به خودم وبقیه میگم که مواظب باشید گول نخورید پول هنگفت که راحت در بیاد هیچ خیری توش نیست

  • کيانا

    واقعاخيلي تکاندهنده بود،خدارحمت کنه شوهرشو،وخدالعنت کنه اون آدم پست فطرتوکه بهش اعتمادکردن،که دوتاانسانواينجوري بخوادازبين ببره،توروخدااعتمادنکنين ب هرکسي

  • خالی

    این داستان کلا مشکوک

    پاسخ ها

    • سهیل

      فکر نمیکردم سال 99 کسی این داستانو بخونه

  • سارا

    منم با نظر سهیل موافقم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج