شبی که جای روحانی و غیرروحانی در سیما عوض شد!
میهمان غیر روحانی از اخلاق میگفت و روحانی سیاست را جوهرۀ دین میدانست و انگار جای این دو عوض شده بود چون از معممین انتظار میرود با این نگاه بنگرند
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: برنامۀ «شیوه» در شامگاه پنجشنبه هفتم مهرماه در شبکۀ چهار سیما با موضوع «اسلام سیاسی- اسلام اجتماعی» را میتوان «مناظره» به معنی واقعی آن دانست.
هر چند در شبهای قبلتر نیز شاهد نکتههای قابل توجهی از زبان میهمانانی چون مهدی عسگرپور سینماگر یا محمد فاضلی جامعهشناس بودیم اما این یکی از این نظر اهمیت داشت که نشان میداد انگار حکومت و قدرت نزد برخی چنان اصالت و موضوعیت یافته که دیگر از طریقیت آن نمیگویند تا با این طریق عدل و اخلاق را اقامه کنند.
نکتۀ قابل توجه در مناظرۀ پنجشنبه شب این بود که جای روحانی و غیر روحانی عوض شده بود! چرا؟ چون در بادی امر بیننده انتظار دارد آنکه مدام از اخلاق در اسلام و علی علیهالسلام به عنوان الگوی حکومتداری میگوید شخص روحانی و در لباس روحانیت باشد و آنکه به مبانی دیگر اشاره میکند چهرۀ غیر روحانی اما در این مناطره آنکه مدام و تماما به نهجالبلاغه و سیره امام علی استناد میکرد آقای محمد اسفندیاری بود که روحانی نیست و آن که بر وجه سیاسی اسلام تأکید میورزید و بقیۀ وجوه را در فرع مینشاند شخص معمم و در لباس روحانیت: آقای احمد رهدار.
جان کلام آقای اسفندیاری این بود که علی با دو وجه عدالت اقتصادی و آزادی سیاسی شناخته میشد و ابایی نداشت که در قیاس با معاویه به سیاستناورزی متهم شود چون سیاست و قدرت برای او اصالت نداشت. او گفت وقتی مردم آب قنات ندارند نمیتوان به آنان اب حیات وعده داد و تصریح کرد «تاوان سوء مدیریت حاکمان را اسلام می پردازد» و همان گونه که طالبان و بوکوحرام و القاعده و داعش در ترسیم توصیر نادرستی از اسلام مقصرند پاره ای عملکردها به نام جمهوری اسلامی هم نقش داشته و باید با اخلاق بازگردیم.
احمد رهدار اما با حدت و شدت از اسلام سیاسی دفاع و بارها به این سخن امام خمینی استناد کرد که «اسلام، همه اش سیاسی است». طرف مقابل منتها به جای اظهار نظر در این باره و این که بگوید امام در پاسخ به کسانی که در کنج عافیت خزیده و از مبارزه اجتناب میورزیدند این سخن را گفته بود نه در توجیه هر عملکردی ترجیح داد از نهج البلاغه و علی بگوید و این که امیر المومنین خودی و غیر خودی نمیکرد و تبعیض روا نمی داشت و معیار تقسیم بیتالمال را نیاز شکم افراد و نه اندازل ایمان مردمان میدانست و برای مجاهدین صدر اسلام حق ویژه قایل نشد و سهمیه نمی داد و میگفت اجر جهاد آنان با خداوند است،من مأمور تعیین اجر اخروی و پاداش پیشاپیش با سهم دنیوی نیستم. هر که در کوفه زندگی میکتد باید از سه چیز برخوردار باشد: نان گندم، سرپناه و آب فرات.
در واکنش به سخنان محمد اسفندیاری اما روحانی حاضر باز بر وجوه سیاسی تأکید ورزید و این که امام علی معصوم بود و هر کار که انجام میداد مقبول و هر کار میتوانست انجام دهد و البته اسفندیاری در واکنش گفت: نه! هر کار نمیتوانست انجام دهد. خداوند هم نمی تواند هر کاری انجام دهد چون عدالت چنین اقتضا می کند.
اسفندیاری وقتی دید استنادات مکرر او به نج البلاغه را میهمان دیگر در زمان حاضر به تمامی قابل اجرا نمیداند سراغ سعدی رفت و آن حکایت مشهور: گر تو قرآن بدین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی.
به اعتقاد او تعصب و خشونت بزرگترین آسیب را به اسلام وارد ساخته و باید به اخلاق بازگشت.
تفاوت مشهود در این دو نگاه را می توان ناشی از محیط و زمان بالیدن او هم نسبت داد. اسفندیاری متولد تهران و در کانون مباحث دکتر شریعتی و طالقانی و در سال انقلاب 19 ساله بوده است اما دهدار متولد 1353 است. یعنی از نزدیک مواجههای نداشته است.
به اعتقاد اسفندیاری جوهر اسلام سیاست نیست و دهدار تأکید داشت «هست» و سیاست را تنها با نمادهایی چون معاویه و ماکیاولی نباید شناخت و امام خمینی را در مرز عصمت تعریف می کرد و قابل الگوبرداری می دانست.
درست است که در مباحثه ها هر طرف سخن خود را می گوید و غالبا هیچ یک قانع نمی شود ولی در مناظره از این حیث بحث مفید است که دیگران و ناظران به تفاوت ها پی می برند و اگر همدیگر را قانع نکنند و مجاب نشازند مخاطبان به عمق تفاوت ها پی می برند.
این یادداشت برای این نیست که بگویم حق با رهدار بود یا اسفندیاری. برای این است که اظهار شگفتی کنیم از این که برخی روحانیون آن قدر درگیر قدرت و سیاست شده اند که همۀ امور را از این منظر می نگرند در حالی که پیش تر گفته می شد سیاست اصالت ندارد و ابزاری است برای برقراری قسط و عدل.
نکتۀ قابل توجه دیگر این که اسفندیاری با خود کاغذ و دفتر آورده بود و رهدار به گوشی متصل بود و نشان می داد روحانیون نسل جدید با ابزارهای تازه اشنایند اما نوبت به مفاهیم که می رسد مرزبندی می کنند.
یک جا هم به کتاب مشهوری از سعید حجاریان (از شاهد قدسی تا شاهد بازاری) اشاره کرد که نوشته است اگر امام به دنبال اجرای شریعت بود و اگر انقلاب ایران نگاه مدرن نداشت نباید از جمهوریت و تفکیک قوا میگفت و نهاد عرفی (مجمع تشخیص مصلحت) را بالا دست نهاد شرع ( شورای نگهبان) نمینشاند.
او اما در رد این نظریه گفت ما تفکیک قوا نداریم و تقسیم قوا داریم و این تقسیم را ولایت فقیه انجام میدهد و این تنها موردی بود که از ولایت فقیه گفت و این مثال را هم آورد که اگر زنی شیر نداشته باشد و شیر گاو بنوشد تا پستان او پرشیر شود نوزاد او شیر گاو ننوشیده بلکه شیر مادر است ولو خود مادر با شیرگاو، شیرده شده باشد.
منظور او این بود که اگر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مفاهیم متداول غربی آمده اما به قصد تغذیه با مضامین دینی است. دیدگاهی که اگر آقای حجاریان شنیده باشد یا این یادداشت را بخواند میتواند در یک یادداشت به آن بپردازد.
البته باز خوب بود که آقای رهدار یک نظریه را نقد کرد و اتهامی وارد نشاخت چوت دو سه شب قبلتر در برنامهای در شبکه سه که آقای تیرانداز قرار بود ابعاد رسانهای اعتراضات اخیر را بررسی کند و عملا این کار را به بخش ضبط شده با اجرای کارشناس (لسانی) سپردند مدیر عامل فارس مدعی شد آقای حجاریان قبلا گفته بود باید پشت سر سلبریتیها قرار بگیریم.
دغدغۀ دین پژوه 60 ساله چهرۀ اسلام بود و این سخن شریعتی راب ازگفت: «برای خراب کردن یک حقیقت،به آن خوب حمله نکن. از آن بد دفاع کن» و هشدار داد که ترجیح اسلام سیاسی با تعصب و خشونت وجه رحمانی پیامبر را تحتالشعاع قرار میدهد و تأکید روحانی 48 ساله این بود که اسلام سیاسی است و علی هم طی 5 سال حکومت درگیر سه جنگ شد که ده ها هزار کشته بر جای گذاشت.
چنان که در بالا تأکید شد مهم ترین نکته قابل استنباط از این مناظره همین بود که برخی از روحامیون پرورش یافته در سال های بعد از انقلاب از آرمان گرایی سال های قبل فاصله گرفته اند و برای قدرت اصالت ذاتی قایلاند ولو به جای قدرت از سیاست بگویند و این مایۀ نگرانی کسانی امثال محمد اسفندیاری است که دینگریزی در داخل و خدشه به تصویر اسلام در بیرون را ناشی از پارهای عملکردها هم میداند و همه را به توطئه دشمنان نسبت نمیدهد.
به عنوان یادداشت و جوهر این نوشته بازمیگردم. اگر در یک مناظره یکی حقوق دان و دیگری شاعر باشد و از زبان حقوق دان اشعار مختلف بشنوید و از زبان شاعر استدلات حقوقی آیا شگفت زده نخواهید شد؟ احساس نویسنده در قبال این مناظره همین بود! آن که از علی و نهجالبلاغه و آرمان و اخلاق میگفت غیر روحانی بود و آن که از سیاست و قدرت دفاع میکرد شخص معمم. این شگفتزدگی را در نوع نگاه مجری هم میشد دید که با سخنان آقای اسفندیاری بیشتر همدلی داشت تا آقای رهدار. حال آن که معمولا مجریان سیما به جانب میهمان همسو با گفتمان رسمی متمایل میشوند.
نکتۀ پایانی هم این که سخنان روحانی مورد نظر نشان داد مثال دیگر حجاریان برای عرفی شدن دین در جمهوری اسلامی اظهارات خود او در این برنامه میتواند باشد و میتواند به مثال قبلی که مجمع تشخیص عرفی بالای نهاد شرعی شورای نگهبان نشسته بیفزاید.
ارسال نظر