روزنامه صداوسیما: پذیرایی عراقیها از زائرین جانانه بود!
آنهایی که رفتهاند، آنهایی که قسمت شده و پا از مرزهای غربی بیرون گذاشتهاند و در مسیر زیارت مشایه میکنند با چشم، دل و روحشان امواج مهربانی را دریافت کردهاند. زائران نشستهاند پای خوان کرم مردم عراق، مردمی چشمانتظار، چشم دوخته به راه، همه سیاهپوش ابا عبدا...، به لباس، به دل و همه مشتاق تازهکردن دیدارها. عراق انگار خانه خودمان است، مثل ایرانمان، وطن دوم زائران، خانهای امن و عجیب.
آنهایی که رفتهاند، آنهایی که قسمت شده و پا از مرزهای غربی بیرون گذاشتهاند و در مسیر زیارت مشایه میکنند با چشم، دل و روحشان امواج مهربانی را دریافت کردهاند. زائران نشستهاند پای خوان کرم مردم عراق، مردمی چشمانتظار، چشم دوخته به راه، همه سیاهپوش ابا عبدا...، به لباس، به دل و همه مشتاق تازهکردن دیدارها. عراق انگار خانه خودمان است، مثل ایرانمان، وطن دوم زائران، خانهای امن و عجیب.
وحدت، حول محور حسین(ع)
دستش درد نکند، خدا قوت، خیر از جوانیاش ببیند آن سرباز مرزبانی عراق که پیرمرد زائر ایرانی را که گوژِ پشت و پاهای کمتوانش مجال سرخوردن از سراشیبی زمین را نمیداد روی دوشش گرفت و پیرمرد را با لبی خندان بدرقه کرد تا اولین قدمهای زیارت را با پای خودش بردارد. اجر «کریم الازیرجاوی» با امام حسین(ع) که درِ مهمانسرایش را در کربلا به روی زائران کشورمان باز کرد و گفت «مجانا»: بفرمایید، رایگان، به عشق حسین (ع) و به رسم مهماننوازی. اسم آن دخترک محجبه عراقی را ای کاش در تصاویر زیرنویس میکردند تا وقتی که داشت سبد کوچک میوهاش را از زیر عبایش بیرون میآورد و با زور بازویی که نداشت، هر طور شده به زائران میوه تعارف میکرد، این خدمتش را با اسمش به حافظه میسپردیم. آخ از آن پسرکی که باز هم اسمش را نمیدانیم ولی با لباس مشکی بلند ربی، به سبک بزرگترهایش سربند «یا حسین» بسته و جعبه دستمال کاغذی را به زوار خیس از عرق تعارف میکند. آن سوی مرزها، در مسیرهایی که عمودها راهنمای عاشقان خسته تناند مردم عراق، خستگی از تنها به در میکنند به مهر و وفا. بگذارید دشمنان و توطئهچینان هرچه دلشان خواست بگویند و بسازند و مردم عراق را دشمن ایرانیها معرفی کنند ولی آنهایی که رفته اند و دیده اند، آنهایی که سفیران صلح ایران و شهروند خبرنگارانی هستند که با گوشیهای موبایل تک تک لحظات را ثبت میکنند، فقط از عشق و وحدت میگویند؛ از امتزاج ملتها فارغ از جنسیت و نژاد و جغرافیا که فقط اگر یک نقطه اشتراک داشته باشند برایشان کافی است؛ حسین(ع).
تفضل، اهلا و سهلا، طعام
پذیرایی مردم عراق از زائران ایرانی و غیرایرانی اربعین اعجابانگیز است. یک خوان گسترده بیانتهاست که برکتش را حتما از خدا گرفته چون هر چه خورده و نوشیده میشود ذرهای از رنگینکمان ضیافت کم نمیشود. یک کلیپ هم هست که مو بر اندام راست میکند. عراقیها موکبی راه انداختهاند که فقط میوه پخش میکند؛ از موز گرفته تا گلابی و انگور و سیب؛ طبقطبق و همه چیز آنقدر زیاد که به همه میرسد. بساط چای عربی و قهوه زغالی و خرماهای تازه چیدهشده هوسانگیز هم همه جا هست، به وفور، بیش از جمعیت زائران، آنقدر که بخوری تا کاملا سیر شوی. میزبانان عراقی لحاف و تشک هم پهن میکنند و مردم خسته را ماساژ میدهند. چه رسم قشنگ و بزرگوارانهای! کجای دنیا این گونه است که مهمان خودش میآید و میزبان، هم غذا میدهد، هم جای خواب و هم مشت و مال ؟ کجای دنیا در خانهها باز است تا زائران خسته و کوفته، خستگی از تن بگیرند و اجازه داشته باشند استحمام کنند و آنجا را خانه خودشان بدانند؟ این طرفهها و عجایب فقط در سرزمینی ظاهر میشود که حلقه وصل عشاق، نامی به بزرگی حسین(ع) است، جایی که حقیقت شیعه از جایجای جهان در نقطه کانونی کربلا جمع میشود و معجزه وحدت را به نمایش میگذارد. حق با وزیر خارجه کشورمان است که در تماس تلفنی با فواد حسین، همتای عراقیاش از مهماننوازی مردم و دولت عراق که با وجود تراکم جمعیت، محدودیتها و گرمای شدید هوا همه گونه مساعدت را با زائران ایرانی و غیر ایرانی اربعین به عمل میآورند به طور ویژه قدردانی کرد. و چه درست گفت رایزن فرهنگی کشورمان در عراق که «اگر تعداد زوار اربعین را ۱۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، فقط وعدههای غذایی یک روز آنها ۴۵ میلیون پرس میشود. عراقیها هر چه داشتند در اربعین امسال پای کار آوردند و زبان ما باید زبان قدردانی از عراقیها باشد». پس همه ما سپاسگزاریم؛ همسایه شکرا.
ارسال نظر