۱۰ شرور جذاب برتر سینما از بدترین تا بهترین
دههی نود میلادی دوران باشکوه و شگفتانگیزی برای سینمای هالیوود بود. این دهه چندین شرور جذاب در عین حال ترسناک را به عاشقان سینما تقدیم کرد؛ شخصیتهایی که فراتر از فیلمها قرار گرفته و ردپای محکمی را از خود در ذهن مخاطب بر جای گذاشتهاند.
دیجی کالامگ: دههی نود میلادی دوران باشکوه و شگفتانگیزی برای سینمای هالیوود بود. این دهه چندین شرور جذاب در عین حال ترسناک را به عاشقان سینما تقدیم کرد؛ شخصیتهایی که فراتر از فیلمها قرار گرفته و ردپای محکمی را از خود در ذهن مخاطب بر جای گذاشتهاند.
به طور کلی، محبوبترین فیلمهای موفق این دهه عمدتاً حول سه مفهوم میچرخید؛ هیولاها، بلایای طبیعی و فضا. دیزنی نخستین دوران رنسانس بزرگ خود را در این دهه تجربه کرد و پایههای ژانر کمدی رمانتیک نیز با فیلم «وقتی هری با سالی ملاقات کرد» (When Harry Met Sally) در سال ۱۹۸۹، از نو تعریف شد.
تعدادی از فیلمهای شاخصی که در دههی ۱۹۹۰ ساخته شده بودند، نسلهای جدیدی از مخاطبان، منتقدان و فیلمسازان را تحت تأثیر قرار دادند و الهامبخش آنها شدند. یکی از دلایل اصلی بهیادماندنی بودن این دهه، وجود طیف متنوع نقشهای شاخص، بهویژه ضدقهرمانهاست. میتوان ادعا کرد که این شخصیتها، از دکتر ایول «آستین پاورز» تا هانیبال لکتر «سکوت برهها»، عملاً فضای سینمایی دههی ۱۹۹۰ را شکل دادند.
۱۰. کاترین مرتوی در «اهداف شوم» (Cruel Intentions) یک شرور جذاب و شگفتانگیز که در ذهن میماند
- سال اکران: ۱۹۹۹
- کارگردان: راجر کامبل
- بازیگران: سارا میشل گلر، رایان فیلیپ، ریس ویترسپون، سلما بلر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: کاترین (سارا میشل گلر) با برادرخواندهاش، سباستین (رایان فیلیپ) شرط میبندد که او نمیتواند آنت (ریس ویترسپون) دختری که تصمیم گرفته تا پیدا شدن عشق واقعیاش صبر کند، را به دست آورد. اگر سباستین این شرط را ببازد، کاترین اتومبیل جگوار او را صاحب میشود و در صورت برد اوضاع جور دیگری رقم خواهد خورد.
چند منتقد فیلم «اهداف شوم» را به دلیل «نقشآفرینیهای غیریکدست و فیلمنامهی کسلکننده» نپسندیدند، اما راجر ایبرت فیلم را «هوشمندانه و بیرحم مطابق با سنت داستان اورجینال» دانست و آن را تحسین کرد. نقطهی برجستهی فیلم کسی نیست جز شخصیت کاترین مرتوی، با بازی بینقص و زهرآگین سارا میشل گلر.
این بازیگر شخصیت خونگرم و قهرمانانهی بافی سامرز را از این رو به آن رو میکند و به انسانی فریبکار تبدیل میشود، که «در آخر بهخاطر بدیهای ویرانگرش تحقیر خواهد شد». کاترین تا پایان فیلم، که اولین قسمت از فرنچایز «اهداف شوم» است، هرگز نیت واقعی خود را فاش نمیکند، و همین او را به یکی از شگفتانگیزترین شخصیتهای شرور در حافظهی کوتاهمدت مخاطبان بدل میکند.
۹. الک ترولین در «چشمطلایی» (GoldenEye) چارچوب شخصیت شرور جیمز باند را از نو تعریف میکند
- سال اکران: ۱۹۹۵
- کارگردان: مارتین کمپل
- بازیگران: پیرس برازنان، شان بین، جو دان بیکر، ایزابلا اسکروپو، فامکه یانسن، جودی دنچ، سایمون کونز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: وقتی طی عملیاتی حسابشده یک هلیکوپتر فوق سری به سرقت رفته و در عملیاتی خونین علیه یک پایگاه کنترل ماهوارههای نظامی واقع در سیبری به کار میرود، جیمز باند مأمور میشود تا تنها بازمانده از آن حمله، که دختری جوان به نام ناتالیا سیمونوا را که برنامهنویس این پایگاه سری است، پیدا کند و با کمک او جوابی برای این معما بیاید.
ضدقهرمانهای مجموعهفیلمهای «جیمز باند» عموماً ماندگار میشوند. از مکس زورین «نمایی از یک قتل» (A View To Kill) محصول ۱۹۸۵ تا سیلوای «اسکایفال» محصول ۲۰۱۲ (Skyfall)، تقریباً تمام شخصیتهای شرور فرنچایز «جیمز باند» جایگاهی ابدی در فرهنگ عامه به دست آوردهاند. با این حال، وقتی نوبت به دههی ۱۹۹۰ میرسد، هیچیک از شخصیتهای شرور مجموعهفیلمهای «جیمز باند» به اندازهی شخصیت الک ترولیان نمیدرخشند.
«چشمطلایی» به خاطر بازی پیرس برازنان، در نخستین حضورش در نقش مأمور ۰۰۷ که نسبت به سایر بازیگرانی که پیش از او در این نقش ظاهر شده بودند، «حساستر، آسیبپذیرتر و از نظر روانشناختی کاملتر» توصیف شده بود، تحسین شد. همینطور، شخصیت ترولیان با بازی شان بین، قالب شرارت در فیلمها را از نو تعریف میکند. در واقع، این شخصیت ابتدا دوست باند بود و قرار بود مأمور ۰۰۷ باشد، اما بعد نقشاش عوض شد.
۸. شخصیت خشن دکتر ایول در «آستین پاورز» (Austin Powers) با نبوغش در تضاد است
- سال اکران: ۱۹۹۷، ۱۹۹۹
- کارگردان: جی روچ
- بازیگران: مایک مایرز، الیزابت هرلی، مایکل یورک، سث گرین، هدر گراهام
- خلاصه داستان: ایدهی مرکزی هر قسمت این است که دکتر ایول میخواهد از دولت و نهادهای بینالمللی سرقت پول کند اما پاورز به طور دائم جلویش را میگیرد؛ و البته بیتجربگی خودش در دنیا و فرهنگ حاکم بر دههی نود هم این میان بی تأثیر نیست.
مجموعهفیلمهای کمدی اکشن جاسوسی «آستین پاورز» که به ترتیب در سالهای ۱۹۹۷، ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲ اکران شدند، ثمرهی ایدههای مایک مایرز است که هم نقش قهرمان اصلی و هم دشمن او، دکتر ایول، را بازی میکند. این شخصیت شرور با اعتماد به نفس بیش از حدش، پارودی شخصیت ارنست استاورو بلوفلد است که در نه فیلم از مجموعهی «جیمز باند» حضور داشته است.
شخصیت بیرحم دکتر ایول با هوش نبوغآمیزی که قرار است داشته باشد، در تضاد است و همین ویژگی از او شخصیتی حقیقتاً فراموشنشدنی و یک شرور جذاب میسازد. او ادعاهای مضحکی دارد، مثلاً مادرش را «یک [زن] فرانسوی پانزدهساله به نام کلوئی با پاهای پرهدار» خطاب میکند، یا علناً اعلام میکند که «شاهزادهخانم کانادا» است. دکتر ایول بهویژه به خاطر حرکات مسخره و گذاشتن انگشت کوچکش کنار لبهایش معروف است.
۷. ماهیت شرور شخصیت جان هاموند در «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) در کتاب بسیار مشهودتر است
- سال اکران: ۱۹۹۳
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: سام نیل، لورا درن، جف گلدبلوم، ساموئل ال. جکسون، ریچارد اتنبرا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: دانشمندان در جزیرهی ایزلا نوبلار پارکی تفریحی ساختهاند که در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. جان هاموند (ریچارد اتنبرا) گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری و خرابکاری دستهای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
«پارک ژوراسیک»، پرفروشترین فیلم استیون اسپیلبرگ تا به امروز، یک نقطهعطف واقعی در سینما بود؛ صحنههای حقیقتاً دلهرهآور و در عین حال احترامبرانگیز آن، که به لحاظ جلوههای ویژهی بصری انقلابی در سینما به حساب میآمد، پیش از آن هرگز روی پرده دیده نشده بود. فیلم شخصیتهای قهرمان زیادی مثل الی ساتلر (لارا درن)، ایان گرانت (سام نیل) و ایان مالکوم (جف گلدبلوم) دارد، اما مخاطبان اغلب فراموش میکنند این دکتر جان هاموند بود که کل آن مکان را بدون در نظر گرفتن تمام پیشامدهای احتمالی بنا کرد. در حالی که حرص و طمع نسنجیدهی دنیس ندری (وین نایت) بهوضوح بر صورت او نقش بسته است، در هاموند عملاً احساس نمیشود. جالب اینجاست که شخصیت هاموند در کتاب، بهمراتب بیشتر از نسخهی اقتباسی اسپیلبرگ خودمحور و سودجو است. او حتی میگوید که «هرگز به بشریت کمک نخواهد کرد».
۶. داروغه ناتینگهام در «رابین هود: شاهزادهی دزدها» (Robin Hood: Prince Of Thieves) شرور جذاب و نقطهی برجستهی یک فیلم فراموشنشدنی است
- سال اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: کوین رینولدز
- بازیگران: کوین کاستنر، مورگان فریمن، کریستین اسلیتر، مری الیزابت ماسترانتونیو، آلن ریکمن، شان کانری
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۱ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: هنگامی که رابین (کوین کاستنر) شاهد ستمگری و حکومت ظالمانهی داروغه ناتیگهام میشود، تصمیم میگیرد که به عنوان یک یاغی با او مبارزه کند.
آلن ریکمن در طول دوران بازیگری خود نقش شخصیتهای شرور بهیادماندنی زیادی را بازی کرده است، از جمله هانس گروبر در فیلم محصول ۱۹۸۸ «جان سخت» (Die Hard) و سوروس اسنیپ در سری فیلمهای «هری پاتر». با اینکه منتقدان تا حد زیادی به فیلم «رابین هود: شاهزاده دزدها» نقد داشتند، بسیاری معتقد بودند که ریکمن در نقش داروغهی ناتینگهام نقطهی برجستهی فیلم بود.
در واقع، منتقدان نوشتند که «بودجهی هنگفت و فیلمنامهی شلخته در شأن این بازیگر نبود». ریکمن برای بازی در نقش شرور جذاب داروغه ناتینگهام برندهی جایزهی بفتای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. فیلم «رابین هود: شاهزادهی دزدها» همچنین بهخاطر ترانهی کلاسیک برایان آدامز، «I Do It for You» به خوبی در خاطرها نقش بسته است.
۵. فریبکاری استادانهی آرون استمپلر در فیلم «ترس اولیه» (Primal Fear) لرزه بر اندام مخاطب میاندازد
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: گرگوری هابلیت
- بازیگران: ریچارد گییر، لورا لینی، جانی ماهونی، الفری وودارد، فرانسیس مکدورمند، ادوارد نورتون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: پسری جوان (ادوارد نورتون) متهم به قتل یک خیر است و حقیقت دربارهی این قتل، زیر چندین لایه دفن شده است.
«ترس اولیه» شاید بیش از حد بر داستانهای فرعی موازی متکی باشد، اما خود فیلم به دلیل وجود شخصیتهای سهبعدی، واقعاً بهتر از داستان (رمان «ترس کهن» اثر ویلیام دیل که فیلم بر اساس آن ساخته شده) است. بازی ادوارد نورتون در نقش یک دستیار کشیش مفلوک که به دام یک ماجرای جنایی پیچیده افتاده، آنقدر متقاعدکننده است که مخاطب مشتاق پیروزی نهایی اوست.
«ترس اولیه» در پایان نشان میدهد که آرون استمپلر متین و موقر تبدیل به یک شخصیت ثانویه میشود و رویِ خشن را بهعنوان شخصیت اصلی خود انتخاب میکند. افشای این حقیقت که «از اول اصلاً آرونی وجود نداشت»، لرزه بر اندام مخاطب میاندازد.
۴. کاترین ترامل در «غریزهی اصلی» (Basic Instinct) تصویر زن شهرآشوب را به سبک خودش بازسازی میکند
- سال اکران: ۱۹۹۲
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: مایکل داگلاس، شارون استون، جرج دزاندزا، جین تریپل هورن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: یک کارآگاه پلیس آشفته (مایکل داگلاس) مأمور تحقیق دربارهی قتل شرورانهی یک ستارهی راک میشود. از سویی، دوستدختر این ستارهی راک (شارون استون) رمانی نوشته است که در آن یک ستارهی راک دقیقاً به همان روش کشته میشود.
«غریزهی اصلی» را یک شاهکار نئو نوآر میدانند که با قواعد روایی ژانر خود بازی میکند و آنها را زیرپا میگذارد. زیباییشناسی اکشنمحور غالب بر آثار پل ورهوفن را میتوان متأثر از «قلمرو تعلیق هیچکاکی» دانست، که به روایتی منجر میشود که از ابتدا تا انتهای فیلم، پیچوتاب میخورد. کاترین ترامل، این شرور جذاب که نویسنده و روانپزشک است و شارون استون در اوج زیبایی و دلربایی نقش او را ایفا میکند، تصویر آشنای زنان شهرآشوب را به سبک خودش بازمیآفریند و برای پیروزی در نبردهای خود نهتنها از ظاهرش، بلکه از حیلهگری شیطانیاش هم استفاده میکند.
۳. مکس کدی ، شرور جذاب «تنگهی وحشت» (Cape Fear)، یکی از هراسانگیزترین بازیهای دنیرو است
- سال اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران:رابرت دنیرو، نیک نولتی، جسیکا لنگ، جولیت لوئیس، جو دان بیکر، گریگوری پک، رابرت میچام
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: مجرمی به نام ماکس (رابرت دنیرو) خانوادهی یک وکیل تسخیری بازنشسته به نام سام (نیک کولتی) را تهدید میکند. انگیزهی ماکس برای تهدید خانوادهی سام این است که او به جرم تجاوز به عنف چهارده سال زندانی شده بود و سام که وکیل او بوده به عمد از او طوری دفاع کرده بود که محکوم شود و حالا او میخواهد انتقام بگیرد.
تریلر روانشناختی «تنگهی وحشت» مارتین اسکورسیزی بر اساس کتاب «جلادها» (۱۹۵۷) نوشتهی جان دی مک دونالد (و همینطور بازسازی یک فیلم دههی ۱۹۶۰ به همین نام) ساخته شده است. فروش این فیلم در گیشه، بیشتر از پنج برابرِ بودجهی ساخت آن بود. ایبرت، اسکورسیزی را بهخاطر ترکیب روایت «با تمها و وسواسهای خاص خود» تحسین کرد، که با سبک معمول فیلمسازی او تفاوت بسیار زیادی داشت. مکس کدی وحشی، این شخصیت شرور جذاب، یکی از هیجانانگیزترین نقشآفرینیهای دنیرو به شمار میرود. «تنگهی وحشت» هم در اسکار و هم گلدن گلوب، برای رابرت دنیرو پنجمین نامزدیاش را در بخش بهترین بازیگر مرد به ارمغان آورد.
۲. شخصیت شرور جذاب مأمور اسمیت در«ماتریکس» (Matrix) هم سست است و هم عمیقاً مضطرب
- سال اکران: ۱۹۹۹
- کارگردان: واچوفسکیها
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری-ان ماس، هوگو ویوینگ، جو پانتولیانو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در یک جامعهی پادآرمانشهر در آینده که در آن درک واقعیت از سوی انسانها در دنیایی ساختگی به نام «ماتریکس» رخ میدهد، که به دست ماشینآلات هوشمند برای غلبه بر جمعیت انسانها، شبیهسازی شده و حرارت و فعالیتهای الکتریکی بدن انسانها به عنوان منبع انرژی برای ماشینآلات استفاده میشوند، یک برنامهنویس کامپیوتر به نام نئو (کیانو ریوز)، از این حقیقت آگاه شده و همراه با افراد دیگری که خود را از این دنیای رؤیایی رها کردهاند، به شورشی علیه ماشینها برمیخیزند.
چشمانداز انقلابی «ماتریکس»، آیندهی سینما (و البته درک ما نسبت به جهان اطرافمان) را تا ابد تغییر داد و سرآغاز عصر جدیدی از «اکشنهای دیدنی و جلوههای ویژهی پیشرفته» شد. فیلم روی مرز باریک میان فلسفه و تکنولوژی حرکت میکند، بی آنکه کنترل خود را بر هیچیک از این دو از دست بدهد؛ کاری پیچیده که نیازمند تمرکز، دقت و جسارت محض است.
«ماتریکس» از طریق پیوند اسرارآمیز بین قهرمان و ضدقهرمان خود، نئو و مأمور اسمیت که در نهایت یکدیگر را خنثی میکنند، شکل میگیرد. شخصیت شروری که هوگو ویوینگ به تصویر میکشد، هم سست و هم عمیقاً مضطرب است و نشان میدهد که چرا شخصیت مأمور اسمیت امروز همانقدر آزاردهنده است که در دههی ۱۹۹۰ بود.
۱. نیشخند مرموز هانیبال لکتر آدمخوار در «سکوت برهها» (The Silence Of The Lambs) و شخصیت چربزبانش مقاومتناپذیر است
- سال اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: آنتونی هاپکینز، جودی فاستر، اسکات گلن، تد لواین، بروک اسمیت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: کلاریس استارلینگ (جودی فاستر) کارآموز جوان افبیآی در جستوجوی قاتل زنجیرهای به نام بیل بوفالو (تد لواین) است که پوست قربانیان خود را از بدن جدا میکند. استارلینگ برای دستگیری او از روانپزشک نابغه و قاتل زنجیرهای دیگری بهنام هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) کمک و راهنمایی میگیرد و ملاقات این دو سرآغاز رابطهی عجیبی است که بین این دو شکل میگیرد.
«سکوت برهها» از هفت نامزدی اسکار خود، برندهی پنج جایزه از جمله جایزهی بهترین بازیگر مرد برای آنتونی هاپکینز به خاطر بازی در نقش هانیبال لکتر ساختهی ذهن توماس هریس شد. داستان این فیلم ترسناک روانشناختی در واقع حول محور آسیب روحی روانی دوران کودکی کلاریس استارلینگ میچرخد، اما پوزخند مرموز هانیبال لکتر و شخصیت چربزبان او کاملاً فیلم را در اختیار خود گرفته است؛ «سکوت برهها» نخستین فیلم ترسناکی است که برندهی جایزهی بهترین فیلم اسکار شده است.
هاپکینز با این نقش، که میتوان او را تعریف کامل یک شرور جذاب دانست، به شهرت جهانی رسید؛ به طوری که مؤسسهی فیلم امریکا او را در صدر فهرست بزرگترین شخصیتهای شرور سینما قرار داد. بدون رویکرد رعبآور و در عین حال عادی هانیبال لکتر به آدمخواری، مثل خوردن جگر انسان با مقداری باقلا و یک شراب خوب، دههی ۱۹۹۰ هرگز به این شکل که امروز از آن میشناسیم، نمیبود.
ارسال نظر