دستگیری باداشتن همسر و دو فرزند
بازداشت خواستگاری که پدر نامزدش را کشت
یکی از روزهای گرم تابستان ۸۱ افرادی که از ضلع جنوبی میدان فردوسی تهران عبور می کردند با پیکر نیمه جان مردی میانسال که روی زمین افتاده بود روبه رو شدند....
با کلید خوردن تحقیقات کارآگاهان مشخص شد متوفی به نام کاظم، دقایقی پیش از مرگ با پسر جوانی درگیر شده و ممکن است همین درگیری به مرگ وی منجر شده باشد. در این میان تحقیق از خانواده کاظم اطلاعات بیشتری را در اختیار پلیس گذاشت. همسر او به ماموران گفت: «از مدتی قبل پسری به نام مهدی نسبت به دخترم نسیم ابراز علاقه کرد و گفت می خواهد با او ازدواج کند اما شوهرم با این کار مخالفت کرد. مهدی چند مرتبه مقابل خانه مان آمد و با شوهرم صحبت کرد اما شوهرم که پیش از این درباره او تحقیق کرده بود به او جواب منفی داد.
این ماجرا مدتی ادامه داشت تا این که یک روز پیش از مرگ شوهرم مهدی با او تماس گرفت و در میدان فردوسی قرار گذاشت تا بار دیگر با یکدیگر صحبت و کار را یکسره کنند. شوهرم هم سرقرار حاضر شد اما بعد از آن فهمیدم کاظم کشته شده است».در همین حال، نتایج معاینه های متخصصان پزشکی قانونی نشان داد کاظم بر اثر اصابت ضربه به سرش جان باخته است.
به این ترتیب افسران آگاهی با در دست داشتن مشخصات خواستگار انتقام جو تلاش های شان را برای دستگیری وی آغاز کردند. زمانی که ماموران به خانه پدری مهدی رفتند خانواده اش اعلام کردند او چند روز قبل از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. تجسس های پلیس ادامه یافت اما هیچ ردی از متهم به قتل به دست نیامد. با گذشت حدود ۹ سال از قتل کاظم در حالی که پرونده این جنایت در بایگانی پلیس آگاهی خاک می خورد خانواده مقتول به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد مهدی در یکی از شهرهای شمالی کشور به طور مخفیانه زندگی می کند. این اطلاعات سبب شد پرونده دوباره به جریان بیفتد.
تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی صحت این اطلاعات را تایید می کرد. به این ترتیب گروهی از ماموران با اخذ نیابت قضایی راهی مخفیگاه مهدی در شمال کشور شدند و او را که ازدواج کرده و صاحب دو پسر است دستگیر کردند. مهدی که با دیدن ماموران شوکه شده بود ابتدا وانمود کرد کاظم را نمی شناسد و از قتل او بی خبر است اما زمانی که به تهران منتقل شد و در برابر خانواده مقتول قرار گرفت اتهامش را پذیرفت. او درباره روز حادثه گفت: «هر چه برای ازدواج با نسیم پافشاری کردم فایده ای نداشت و پدرش با ازدواج ما مخالف بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای آخرین مرتبه با پدرش صحبت کنم اما بعد از چند دقیقه گفت وگو کارمان به جروبحث کشیده شد و من هم در حالی که به شدت عصبانی بودم دو ضربه به سر کاظم زدم و او را نقش زمین کردم. ابتدا فکر کردم بیهوش شده اما بعد که فهمیدم او کشته شده است فراری شدم.
براساس این گزارش هم اکنون این متهم در بازداشت به سر می برد وقرار است به زودی به اتهام قتل عمد در دادگاه محاکمه شود.
منبع: خراسان
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر