سفر به ترکیه، بد نیست؛ توهم و تبعیض، بد است
قرار نیست برخی مسوولان صبح تا شب شعار بدهند و تاثیرات منفی این شعارها دامن گیر زندگی تک تک مردم شود اما خود و خانواده از دایره زندگی سخت، مصونیت داشته باشند.
رضا غبیشاوی در عصر ایران نوشت: آیا خرید سیسمونی از ترکیه، بد است؟ جرم است؟ قطعا خیر. هر کسی می تواند پولی را که مالک آن است را به هر شکلی که دوست دارد خرج کند و هر چیزی را که بخواهد بخرد به شرطی که قانون را نقض نکند.
آیا سفر به ترکیه برای خرید سیسمونی جرم است یا نقض قانون؟ هیچ کدام. پس چرا مردم و افکار عمومی از انتشار خبر سفر همسر، دختر و داماد یکی از مسوولین ارشد به ترکیه برای خرید سیسمونی ناراحت و حتی عصبانی شدند؟ خشم و عصبانیت را باید در توهم برخی مسوولین و ریا و تبعیض درباره خانواده آنها جستجو کرد.
مسوولینی که با سخنان و عملکرد نادرست و توهم آمیز خود کشور را به روزی انداخته اند که با افزایش نجومی قیمت دلار و شرایط سخت اقتصادی داخلی، یک سفر خارجی نزدیک (ترکیه) را برای خیلی از بخش های مردم به یک آرزو یا به شدت سخت تبدیل کرده اند حق ندارند خود و خانواده از این سختی ها و دشواری ها مصون باشند. قرار نیست عملکرد برخی مسوولین باعث دشواری زندگی اقتصادی مردم شود و خود وخانواده آنها به دور از این سختی ها باشند.
در مورد خاص محمدباقر قالیباف رئیس مجلس به خاطر مصوبه مجلس علیه احیای برجام (اقدامات راهبردی) پس از روی کار آمدن بایدن هم هست چرا که مردم امید داشتند با ثبات نرخ ارز و افزایش قدرت خرید بتوانند مانند قبل به راحتی به ترکیه سفر و خرید کنند نه آن که کثیری نتوانند و قلیلی که مخالف و مانع بوده اند، بتوانند.
قرار نیست برخی مسوولان صبح تا شب شعار بدهند و تاثیرات منفی این شعارها دامن گیر زندگی تک تک مردم شود اما خود و خانواده از دایره زندگی سخت، مصونیت داشته باشند.
این گزاره در ذهن بسیاری از مردم ایران وجود دارد. وقتی مسوولین به استقبال تحریم ها می روند؛ به سخت شدن شرایط اقتصادی کشور کمک می کنند. مانع از بهبودی شرایط سیاسی اقتصادی کشور می شوند. آگاهانه و ناآگاهانه، مستقیم و غیرمستقیم، سطح زندگی تک تک مردم ایران را هدف قرار می دهند. باعث سقوط ارزش پول ملی می شوند و در مدت کوتاهی، ارزش پس انداز مردم را دود می کنند؛ برنامه آنها را برای ازدواج و خرید خودرو و خانه و سفر داخلی و خارجی نابود می کنند؛ مانع از سرمایه گذاری های خارجی و فعالیت و کسب و کارهای مختلف در ایران می شوند ... همزمان اما زندگی شخصی خود و خانواده شان دچار مشکل نمی شود.
و دقیقا به همین دلیل است که هیچ ترسی از تصمیم ها و رفتارها و گفتارهای خود ندارند.
علاوه بر این، می توان گفت این اتفاقات از جمله سیسمونی گیت نشان داد توهمات مسوولین حتی از سوی نزدیکترین اعضای خانواده آنها مورد قبول و پذیرش قرار نگرفته است. توهم هایی از جمله انحصار در داخل برای افزایش کیفیت محصولات داخلی.
داستان سیسمونی نشان داد تنها جامعه نیست که از رفتارها و گفتارهای متوهمانه برخی مسوولین رنج می برد و زندگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آنها دچار تنش و لرزش و افت شده بلکه حتی اعضای خانواده مسوولین را هم دچار مشکل می کند.
وقتی به خاطر شعارها و توهم ها و پزهای بابا نمی توانی از حق طبیعی و قانونی خودت برای رفتن به کشور خارجی و خرید کردن آنچه که دوست داری استفاده می کنی تو هم در کنار مردم، قربانی شعارهای بابا هستی ... وقتی یک خرید سیسمونی از ترکیه، کوفتت می شود ... یعنی تک خوری ممنوع.
نکته اول بعد از تحریر: در خبر منتشر شده امده بود خانواده این مقام مسوول بر سر اضافه بار با مسوولین هواپیمایی به بحث و جدل پرداختند. این اعتماد به نفس نزدیک به طلبکاری هم عجیب است و هم غریب.
نکته دوم: زندگی خصوصی افراد عادی و غیرمشهور جامعه، خصوصی تلقی می شود و رسانه ها نمی توانند و نباید وارد آن شوند مگر جایی که منافع یا حقوق عمومی در میان باشد. اما مسوولین و اعضای خانواده و بستگان آنها، حوزه خصوصی به مراتب کوچکتری دارند. سفرها و خریدهای خصوصی و شخصی هم باید زیر ذره بین رسانه ها و افکار عمومی قرار بگیرد تا ادعاها و شعارها با واقعیت ها مقایسه شود.
نکته سوم: مردم در افشای سیسمونی گیت به نوعی نشانه افشای ریاکاری می بینند... ریاکاری که تا قبل از این در حد حدس و گمان و احتمال بود اما حالا دلیل قابل قبولی برای اثبات یافته است.
نکته چهارم: داستان خرید سیسمونی معروف به سیستمونی گیت از سوی یک فعال اجتماعی در شبکه های اجتماعی افشا شد و واکنش های بعدی هم در این شبکه های اجتماعی به راه افتاد. اگر شبکه اجتماعی نداشتیم اگر اینترنت نداشتیم باز هم شاهد چنین افشاگری هایی بودیم؟ یکی از دلایل فشار و اصرار برای محدودیت و بستن فضای مجازی و اینترنت و شبکه های اجتماعی جلوگیری از همین افشاگری هاست.
ارسال نظر