۱۱۸۶۲۱۶
۵۰۱۸
۵۰۱۸
پ

کامبیز دیرباز: از عموجان فقط نقش اول می‌خواستم

کامبیز دیرباز در مورد چگونگی پیوستنش به «در چشم باد» گفت یک‌بار برای نقش پنجعلی صدایم کردند که درنهایت این نقش به شروین نجفیان سپرده شد و من همان موقع عذرخواهی کردم و گفتم خیلی دوست دارم با عموجان کار کنم اما فقط نقش اول را قبول می‌کنم، بعد از آن ۵ یا ۶ ماه بعد زنگ زدند و برای نقش نادر من را خواستند.

فرهیختگان نوشت: کامبیز دیرباز در مورد چگونگی پیوستنش به «در چشم باد» گفت یک‌بار برای نقش پنجعلی صدایم کردند که درنهایت این نقش به شروین نجفیان سپرده شد و من همان موقع عذرخواهی کردم و گفتم خیلی دوست دارم با عموجان کار کنم اما فقط نقش اول را قبول می‌کنم، بعد از آن ۵ یا ۶ ماه بعد زنگ زدند و برای نقش نادر من را خواستند.

کامبیز دیرباز، در گفت‌وگویی درمورد وسواس‌های مسعود جعفری‌جوزانی در ساخت سریال «در چشم باد» به بهانه تقدیر از جعفری‌جوزانی در جشنواره عمار چنین گفت: «وسواس کلمه درستی نیست. من اسمش را می‌گذارم دقت. او با حوصله کار می‌کرد و اعتقاد داشت همه‌چیز باید درست همان‌طوری که هست اتفاق بیفتد. به‌ نظر من این روش کاملا درست است.

کامبیز دیرباز: از عموجان فقط نقش اول می‌خواستم

من خودم سینما را با «دوئل» ‌شناختم و یاد گرفتم. در فیلم «دوئل‌» درویش اعتقاد داشت که همه‌چیز باید درخدمت پلان باشد. در پلان حتی یک مگس اضافه هم نباید پر بزند و تماما آن چیزی که در ذهن کارگردان است باید اتفاق بیفتد. در «دوئل» روزهایی بود که یک یا دو پلان می‌گرفتیم. یا اصلا پلان نمی‌گرفتیم. این کار هیچ ایرادی هم نداشت. آقای جوزانی هم همین دقت را داشتند و این دقت در نتیجه کارشان تاثیر داشت. به همین خاطر بود که پروژه ۴، ۵ سال طول کشید.»

او از این می‌گوید که کل سریال «در چشم باد» برایش تبدیل به یک خاطره شیرین شد و معتقد است: «این سریال به یک خاطره‌سازی خاص در تلویزیون بدل شد، مثل یک کتاب نفیس تاریخی که لازم است هر کتابخانه‌ای آن را داشته باشد، این سریال هم جایش در بین سریال‌های تاریخی تلویزیون خالی بود و خوشحالم که عضو کوچکی از این کتابخانه تاریخی بودم.»

او که در طول این گفت‌وگو جعفری‌جوزانی را عموجان خطاب کرد، در توضیح این موضوع گفت: «همه دوستانم در عالم سینما، ایشان را عموجان خطاب می‌کنند و این را گفتم که خوانندگان شما هم بدانند.»

دیرباز در ادامه صحبت‌هایش افزود: «ایشان ده‌ها یا صدها جلد کتاب خواندند تا بتوانند فیلمنامه «در چشم باد» را بنویسند و با تاریخ صادق باشند و عین تاریخ را روایت کنند، این موضوع برایشان بسیار مهم بود. جذاب‌ترین نکته «در چشم باد» این بود که روایتی از تاریخ معاصر ما را به تصویر کشید. این روایت، یک روایت خشک تاریخی نبود که تماشاچی را پس بزند. بلکه در قالب یک داستان ملودرام و زندگی یک خانواده بیان شد. ساخت «در چشم باد» هم برای حضور در آرشیو تصویری سینما و تلویزیون ما کاری ضروری بود.»

او در پاسخ به سوالی در مورد پذیرفتن نقش در این سریال ادامه داد: «این که چطور به من این نقش پیشنهاد شد باید بگویم به‌واسطه حضور در یک سریال اپیزودیک در دفتر جوزان‌فیلم همراه با پژمان بازغی که دوست من بود، به آن‌جا رفتیم و در یکی از اپیزودهای این سریال بازی کردم، عموجان روی میز تدوین این سریال را دیدند و بعد در پله‌های آن‌جا بعد از دیدنم، گفتند تو بازیگر خوبی می‌شوی و این موضوع هیچ‌وقت از خاطرم نمی‌رود و برایم جذاب بود که کسی این حرف را زده بود که برای اولین‌بار جادوی سینما را با فیلمش دیده بودم، اولین فیلمی که دیدم و برایم جذاب بود، فیلم «در مسیر تندباد» بود که خب وقتی کارگردان فیلم موردعلاقه‌ام، از بازی‌ام تعریف می‌کند، خیلی برایم مهم و دوست‌داشتنی است. بعد از آن در اخبار می‌خواندم که پروژه «در چشم باد» شروع شده است. یک‌بار برای نقش پنجعلی صدایم کردند که درنهایت این نقش به شروین نجفیان سپرده شد و من همان موقع عذرخواهی کردم و گفتم خیلی دوست دارم با عموجان کار کنم اما فقط نقش اول را قبول می‌کنم، بعد از آن ۵ یا ۶ ماه بعد زنگ زدند و برای نقش نادر من را خواستند.»

دیرباز در مورد این که برای جوزانی به‌عنوان کارگردان چه چیزهایی مهم است و در اولویت قرار دارد، گفت: «ببینید من باید کمی این سوال شما را تغییر بدهم، این که چه چیزهایی برای ایشان مهم بود، جواب دادنش خیلی سخت و زمان‌بر است، بهتر است بگویم چه چیزی برایشان مهم نبود، این را خیلی راحت می‌توانم جواب بدهم، هیچ چیزی نبود که برایشان مهم نباشد. از بند کفش تا لباسی که تن ما بود، از دکمه لباس و ساعتی که برای نادر گذاشته بودند تا کوچک‌ترین چیزهایی که در صحنه بود برای ایشان مهم بود، الان یادم می‌آید که در صحنه‌ای در پامنار که خانه پدری خانواده ایرانی در آن جا بود همه خانواده دور هم جمع بودند و آقای جوزانی در توضیح صحنه نوشته بودند که همه در خانه جمع هستیم و مادر خورش شیش‌انداز و شامی اتابکی پخته است، وقتی من سر صحنه رسیدم، دیدم بچه‌های صحنه همین جور استرس دارند و می‌گویند نمی‌دانیم این خورش چیست و درنهایت مجبور شدند به مادربزرگ‌هایشان زنگ بزنند و بپرسند چون واقعا برای عموجان مهم بود که این اتفاق بیفتد و حتما همین خورش باشد. ممکن است در تصویر فقط یک پلان هم باشد و گذری از آن رد شویم، اما واقعا برایشان مهم بود که حتما همان چیزی که در فیلمنامه نوشته شده در صحنه باشد. شاید الان کارگردانی باشد که بگوید ما در این ظرف از آن خورش‌های آماده می‌ریزیم و کسی هم متوجه نمی‌شود، اما آقای جوزانی اعتقاد داشتند که همان چیزی که می‌گویم باید باشد و این همان ارزشی است که برای همه‌چیز قائل بودند و این موضوع ناخودآگاه به همه عوامل و بازیگران منتقل می‌شد تا همه برای ریزبه‌ریز کار ارزش قائل شوند.»

او با یادی از ماه‌چهره خلیلی که در این سریال بازی کرده بود، گفت: «ماه‌چهره خلیلی نقش مادر من را بازی می‌کرد و جا دارد که در این گفت‌وگو یادی از او کنم و هنوز هم نمی‌توانم باور کنم که نیست و برایش طلب آمرزش می‌کنم.»

دیرباز در پایان صحبت‌هایش در تعریف جعفری‌جوزانی گغت: «باید او را عموی سختگیر باسواد و دوست‌داشتنی سینما معرفی کنم.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج