جدایی زوج ۷۰ ساله، ۳ روز بعد از عقد!
زندگی مشترک زن و مردی که در ۷۰ سالگی در پارک با یکدیگر آشنا شده و پس از این آشنایی به عقد یکدیگر در آمده بودند دوام چندانی نداشت و ۳ روز بعد از عقد، زن سالخورده شوهرش را به دادگاه خانواده کشاند تا مهریهاش را از او بگیرد.
اين زن و شوهر كه ناهيد و اسد نام دارند صبح ديروز به شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده رفتند تا قاضي حسن عموزادي مشكل آنها را برطرف كند. آنها كه به سختي خودشان را تا طبقه چهارم دادگاه رسانده بودند وقتي در برابر قاضي قرار گرفتند گفتند با اينكه ۳ روز از عقدشان ميگذرد اما از ازدواج با يكديگر پشيمان شدهاند.
اسد درحاليكه به عصايش تكيه كرده بود درباره علت اين تصميماش به قاضي گفت: چند روز بعد از اينكه ناهيد را به عقد خودم درآوردم او گفت مهريهاش را ميخواهد و تا سكه هايش را ندهم به خانهام نميآيد. همان زمان بود كه فهميدم در انتخابم اشتباه كردم و حالا ميخواهم او را طلاق بدهم.
اين مرد ادامه داد: ۱۰سال قبل همسرم فوت شد و من تنها شدم. در اين مدت بهخودم اجازه ندادم كه دوباره با زن ديگري ازدواج كنم اما هفته گذشته كه طبق معمول به پارك نزديك خانهام رفته بودم با ناهيد آشنا شدم.
من روي يك نيمكت نشسته بودم كه ناهيد آمد و كنارم نشست. او كه زن خوبي بهنظر ميرسيد سر صحبت را باز كرد و از من درباره وضعيت زندگيام پرسيد. وقتي فهميد به تنهايي زندگي ميكنم او هم سفره دلش را برايم پهن كرد و گفت سالها قبل شوهرش فوت شده و او هم به تنهايي زندگي ميكند. آن روز حرفهاي ما طولاني شد و در آخر ناهيد پيشنهاد كرد براي اينكه هر دو نفرمان در اين سن و سال تنها نباشيم با يكديگر ازدواج كنيم. من هم قبول كردم و ۳ روز قبل به يك دفتر خانه رفتيم و من با مهريه صد سكه بهار آزادي ناهيد را عقد كردم.
فكر ميكردم بالاخره همدم دوران تنهاييام را پيدا كردهام و از اين به بعد ميتوانم در كنار ناهيد زندگي خوبي داشته باشم اما خيلي زود مشكلات مان شروع شد. قرار بود يك روز بعد از عقد همسرم به خانهام بيايد اما او گفت اول مهريهاش را ميگيرد و بعد حاضر است با من زير يك سقف زندگي كند. او حتي تهديد كرد اگر سكه هايش را ندهم از من شكايت ميكند. به همين دليل تصميم گرفتم پيش از آنكه او بلايي سرم بياورد به دادگاه بيايم و تكليفم را مشخص كنم. هرچند من پول چنداني براي پرداخت مهريه همسرم ندارم اما هرطور شده ميخواهم از او جدا شوم.
در ادامه اين جلسه نوبت به همسر اين مرد رسيد تا در برابر حرفهاي شوهرش پاسخگو باشد. اين زن كه دستانش ميلرزيد گفت: من راضي به جدايي نيستم و ميخواهم با شوهرم زندگي كنم اما او بايد مهريه ۱۰۰سكه ايام را بدهد. من در اين سن و سال بايد تضمين محكمي داشته باشم تا اگر دوباره تنها شدم بتوانم زندگيام را تأمين كنم. حالا هم اسد بايد مهريهام را تمام و كمال پرداخت كند.
بهدنبال اظهارات اين زن قاضي به گفتوگو با آنها پرداخت تا شايد از تصميمي كه گرفتهاند منصرف شوند اما بهدليل اصرار اسد براي جدايي و خواسته ناهيد براي دريافت مهريهاش ادامه رسيدگي به اين پرونده به جلسه ديگري موكول شد.
نظر کاربران
عاشق جفتتونم خخخخخخخخخخ
اگه قاضی پرداخت مهریه رو حکم بده نامردیه با اینکه مهریه عندالمطالبه ست و حقشه
کسی که تو این سن فکر این چیزاست رو باید دستشو گذاشت تو پوست گردو تا حالش جا بیاد
مهریه یه حق ناحق و بیخودیه که برای زنا قرار گذاشتن.
عاقبت آشنایی در پارک ...
اونوقت هی به جوونا گیربدین
مهریه زن از سوی خدا در دین اسلام تعیین شده.خداوند بنا به مصلحتی که من و شما از اون سر در نمیاریم این حق رو قایل شده.بنده خدا رو چه به گردنکشی در مقابل مصلحت و خواست خدا و ناحق دونستن مهریه!!!چطور ازدواج مجدد اقایون حق مسلم اونهاست اما مهریه زن ناحق و بیخوده!!!
پاسخ ها
پس ازدواج مجدد رو قبول داری دیگه؟