چرا اروپاییها در وین کنار گذاشته شدند؟
میخاییل اولیانوف و رابرت مالی روز گذشته جلسهای برای بررسی راهکار باز کردن گره رفع تحریمهای آمریکا و بازگشت ایران به انجام تعهدات خود در توافق هستهای برگزار کردند. این در حالی است که قبلا چنین جلساتی میان ۱+۴ و نماینده ایران از یک طرف و ۱+۴ و نماینده آمریکا از طرف دیگر برگزار میشد.
اسپوتنیک: میخاییل اولیانوف و رابرت مالی روز گذشته جلسهای برای بررسی راهکار باز کردن گره رفع تحریمهای آمریکا و بازگشت ایران به انجام تعهدات خود در توافق هستهای برگزار کردند. این در حالی است که قبلا چنین جلساتی میان ۱+۴ و نماینده ایران از یک طرف و ۱+۴ و نماینده آمریکا از طرف دیگر برگزار میشد.
برخی اصرار داشتند برای سرعت بخشیدن به گفتگوها لازم است ایران و آمریکا مستقیما پای میز گفتگو بنشینند. ایران قبلا نشان داده که هیچ مشکلی برای نشستن و گفتگو با آمریکایی ها ندارد اما نکته ظریف ماجرای گفتگوی مستقیم در این است که طرفین باید برای یکدیگر و برای خودشان اعتبار قایل باشند و حداقل این است که طرف های مذاکره کننده باید پشتوانه لازم برای اجرای آنچه پای میز گفتگو به آن متعهد می شوند را داشته باشند.
ایران قبلا مذاکراتی طولانی با آمریکایی ها داشته چه به صورت محرمانه در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد چه به صورت علنی در اوایل دوران ریاست جمهوری روحانی و حتی وزرای خارجه و دیپلمات های ایرانی و آمریکایی تا قبل از خروج آمریکا از برجام مستقیما با هم در تماس بودند.
آنهایی که از جریان گفتگوهای پشت پرده در دوران احمدی نژاد مطلع هستند به خوبی می دانند که در نهایت ایرانی ها و آمریکایی ها به نوعی توافق پشت پرده رسیدند اما در همان زمان هم مشکل اصلی در این بود که ایرانی ها تضمین می خواستند که اگر به تعهدات خود عمل کنند چه تضمینی است که آمریکایی ها به تعهدات خود عمل کنند.
در دوران ریاست جمهوری روحانی طرحی مبنی بر ورود ۵ کشور دیگر به گفتگوها به عنوان ضامن توافق مطرح شد و ایرانی ها اصرار کردند که هم شورای امنیت یک قطعنامه ضامن توافق صادر کند و هم اینکه اتحادیه اروپا هم تضمین دهد که آمریکایی ها اگر به تعهدات خود عمل نکردند جامعه جهانی جلوی آمریکایی ها را خواهد گرفت.
البته برخی هم باور دارند که این پیشنهاد توسط سه کشور اروپایی مطرح شد و ایران آن را پذیرفت.
در نهایت آمریکایی ها با یک امضا از برجام خارج شدند و نه فقط به تعهدات خود عمل نکردند بلکه تحریم هایی وضع کردند که جلوی اجرای مصوبه شورای امنیت شماره ۲۲۳۱ را می گرفت.
طبق قوانین و مقررات بین المللی همان شورای امنیت باید ورود می کرد و آمریکا را ذیل مجازات های متعدد قرار می داد، چرا که طبق مقررات بین المللی کشورها با هم متفاوت نمی باشند و هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید چون کشوری قلدر است می تواند هر کاری دلش می خواهد انجام دهد و کشوری که قلدر نیست حق ندارد اعتراض کند.
البته نمی خواهم خیلی وارد این ماجرا شوم چون اگر شورای امنیت در مقابل اسرائیل که ده ها قطعنامه این شورا را طی هفتاد سال گذشته زیر پا گذاشته بود ایستادگی می کرد امروزه کار به جایی نمی کشید که دیگران خود را محق بدانند که قطعنامه های این شورا را زیر پا بگذارند.
به هر صورت آمریکا نقض عهد کرده و اینکه ایران بیاید و مجددا با آمریکا پای میز گفتگو بنشیند یعنی از این نقض عهد گذشت کرده و همین ماجرا زمینه نقض عهد مجدد آمریکا را فراهم می کند چون آنوقت آمریکایی ها به این باور می رسند که هر کاری کنند در نهایت ایرانی ها حاضر خواهند بود دوباره بیایند و با آنها مذاکره کنند.
در ضمن اگر ایرانیها می خواستند مذاکره مستقیم با آمریکایی ها پس از خروج آنها از برجام داشته باشند قطعا ترجیح می دادند با ترامپ که نسبتا رئیس جمهوری مقتدرتر در داخل آمریکا بود مذاکره و گفتگو کنند تا بایدن.
حداقل می دانستند که اگر با ترامپ به نتیجه برسند وی آنقدر وجود دارد که با اقتدار پای کار خود بایستند و حداقل تا زمانی که رئیس جمهوری باشد به تعهدات خود عمل کند نه مثل بایدن که حتی حاضر نیست تضمین دهد تا زمانی که رئیس جمهوری است به تعهدات خود پایبند باشد.
بسیاری هم باور دارند که یکی از دلایل شکست ترامپ در انتخابات اشتباهات وی در سیاست های خارجی اش و حرف شنوی بیش از حد او از نتانیاهو و داماد سرخانه اش جراد کوشنر بود و اگر می توانست با ایران به نتیجه ای برسد قطعا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فرصت بهتری برای پیروزی در انتخابات پیدا می کرد. البته بحث جنون و ناتوانی های عقلانی وی در جریان هایی مانند انجام اعمال تروریستی و ترور شهید سلیمانی که در صورتی که رهبری ایران خردمندی نشان نمی داد می توانست کل منطقه و جهان را به آتش بکشاند جای خود.
همین عمل ترور هم خود نشانه ای از نا مطمئن بودن آمریکایی ها به حساب می آمد.
حال با این جمع بندی می توان گفت تا زمانی که آمریکایی ها از درخت پایین نیایند و تاوان اشتباهات خودشان را پرداخت نکنند هیچ معنی و دلیلی وجود ندارد که ایرانی ها حاضر باشند با آنها پای میز گفتگوی مستقیم بنشینند و اگر دولت بایدن مدعی می باشد که رویکردی ۱۸۰ درجه ای در مقایسه با دولت ترامپ دارند بدیهی است که ایرانی ها خواهان آن هستند که آنها این را در عمل نشان دهند و نه در شعار.
تا زمانی که ایران شروع نکرده بود تعهدات خود را کاهش دادن اروپایی ها هم فقط با وعده وعید ایرانی ها را سر کار می گذاشتند و قول می دادند که بنا است کاری برای انجام تعهدات خود در برجام انجام دهند ولی نه طرح موسوم به اس پی وی آنها اجرایی شد و نه طرح موسوم به اینستکس آنها و عملا برای ایرانی ها ثابت شد که اروپایی ها در جریان تحریم ها بر علیه ایران با آمریکایی ها همراه هستند.
بعد از اینکه ایرانی ها شروع کردند تعهدات خود در برجام را کاهش دادن به یکباره اروپایی ها دست به کار شدند و متقاضی گفتگو شدند و گفتگوهای موسوم به گفتگوهای وین شروع به کار کرد.
طی هفت جلسه گفتگو های وین کاملا مشخص بود که اروپایی ها به هیچ وجه به دنبال حل مشکل ایران نیستند و فقط به دنبال آن هستند که به هر بهانه ای شده ایران را به نقطه ای که مد نظرشان است برگردانند و هیچ چیز عاید ایران نشود. حداقل آمریکایی ها این را علنا می گفتند.
در جلسات اخیر هم مشخص شد که برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه به دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند و مثلا رئیس جمهوری شان به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سفر می کند و از آنجا شعار ضرورت حضور کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در گفتگوهای وین را می دهد تا بتواند آنها را تیغ بزند و قراردادهای کذایی با آنها ببندد.
با توجه به اینکه آنها به خوبی از موضع ایران مطلع بودند برای اینکه گفتگوهای وین را گره بزنند مجددا بحث گفتگوهای مستقیم فیما بین ایران و آمریکا را مطرح می کردند و همه نتیجه ها را به آن گره می زدند.
در نهایت ایرانی ها به این نتیجه رسیدند که حضور اروپایی ها در این گفتگوها نه فقط موجب پیشرفت این گفتگوها نمی شود بلکه موجبات گره خوردن بیشتر آن می شود.
به این دلیل به نظر می آید جایگاه اروپایی ها در این گفتگو ها بسیار ضعیف شده و دیگر ایرانی ها اطمینان ندارند که حتی اروپایی ها حرف های آنها را مستقیم به آمریکایی ها منتقل کنند و یا به قول وزیر خارجه آمریکا آنتونی بلینکن معلوم نیست که نامه هایی که فیما بین ایران و آمریکا با وساطت اروپا رد و بدل شده همه به دست ایران و آمریکا رسیده یا وسط راه پستچی برخی نامه ها را (عمدا یا سهوا بنا به منافع خود) گم کرده است.
به همین دلیل به نظر می رسد فعلا ایرانیها به این نتیجه رسیده اند که بهتر است کانال معتبرتری برای گفتگوها به عنوان واسطه با آمریکایی ها داشته باشند چرا که اروپایی ها اعتبار خود را در این راستا از دست داده اند.
نظر کاربران
باز روسها خوبند
امید هست که همین تتمه امتیازات دریای خزر را بدهیم یک واسطه گری خوب بکنند.
اروپا بازیکن ذخیره
ای روسیه ی بلا...اروپاییها رو زدی کنار تا خودت امتیاز بگیری...